eitaa logo
سبزپوشان
404 دنبال‌کننده
32هزار عکس
29.3هزار ویدیو
135 فایل
فرهنگی اجتماعی
مشاهده در ایتا
دانلود
صدف عسگری هستن بازیگر فیلم دفاع مقدسی ‎ در ‎! پوشیدن این لباس مسخره جز فریاد زدن عقده‌هاتون چی داره؟ نه حاجی ما درک نمیکنیم... درد این جماعتِ زن_زندگی_آزادی اقتصادیه! مدیونی فکر کنی عقده پوشیدن لباس‌زیر تو جامعه دارن😏
ای ساربان آهسته رو کآرام جانم می‌رود وآن دل که با خود داشتم با دلسِتانم می‌رود من مانده‌ام مَهجور از او بیچاره و رنجور از او گویی که نیشی دور از او در استخوانم می‌رود گفتم به نیرنگ و فُسون پنهان کنم ریشِ درون پنهان نمی‌ماند که خون بر آستانم می‌رود مَحمِل بدار ای ساروان تندی مکن با کاروان کز عشق آن سروِ رَوان گویی روانم می‌رود او می‌رود دامن کِشان من زهرِ تنهایی چِشان دیگر مپرس از من نشان کز دل نشانم می‌رود برگشت یارِ سرکشم بگذاشت عیش ناخوشم چون مِجمَری پرآتشم کز سَر دُخانم می‌رود با آن همه بیدادِ او وین عهدِ بی‌بنیادِ او در سینه دارم یادِ او یا بر زبانم می‌رود بازآی و بر چشمم نشین ای دلسِتانِ نازنین کآشوب و فریاد از زمین بر آسمانم می‌رود شب تا سحر می‌نَغنَوَم و اندرز کس می‌نشنوم وین ره نه قاصد می‌روم کز کف عِنانم می‌رود گفتم بگریم تا اِبِل چون خر فرومانَد به گِل وین نیز نتوانم که دل با کاروانم می‌رود صبر از وصالِ یار من برگشتن از دلدار من گر چه نباشد کارِ من، هم کار از آنم می‌رود در رفتنِ جان از بدن گویند هر نوعی سخن من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می‌رود سعدی فغان از دست ما لایق نبود ای بی‌وفا طاقت نمی‌آرم جفا کار از فغانم می‌رود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صبحتون زیبـا و لبخندی شیـریـن چاشنی زندگیتون الهى که همیشه مسیر زنـدگیتون پـر از گل و دلتون پـراز عـشق و نگاهتون پراز شـادی باشه
خرم آن روز کز این منزل ویران بروم راحت جان طلبم و از پی جانان بروم گر چه دانم که به جایی نبرد راه غریب من به بوی سر آن زلف پریشان بروم دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت رخت بربندم و تا ملک سلیمان بروم چون صبا با تن بیمار و دل بی‌طاقت به هواداری آن سرو خرامان بروم در ره او چو قلم گر به سرم باید رفت با دل زخم کش و دیده گریان بروم نذر کردم گر از این غم به درآیم روزی تا در میکده شادان و غزل خوان بروم به هواداری او ذره صفت رقص کنان تا لب چشمه خورشید درخشان بروم تازیان را غم احوال گران باران نیست پارسایان مددی تا خوش و آسان بروم ور چو حافظ ز بیابان نبرم ره بیرون همره کوکبه آصف دوران بروم