🌿🦋🌸
📚امر خدا
زن فقیری با یک برنامه رادیویی تماس گرفت
و از خدا درخواست کمک کرد.
مرد بیایمانی که داشت به این برنامه رادیویی گوش میداد،
تصمیم گرفت سر به سر این زن بگذارد.
آدرس او را به دست آورد و به منشیاش دستور داد مقدار زیادی مواد خوراکی بخرد و برای زن ببرد و به او گفت:
وقتی آن زن از تو پرسید چه کسی این غذا را فرستاده، بگو کار شیطان است.
وقتی منشی به خانه زن رسید،
زن خیلی خوشحال و شکرگزار شد و مشغول بردن خوراکیها به داخل خانه کوچکش شد.
منشی از او پرسید: نمیخواهی بدانی چه کسی این خوراکیها را فرستاده؟
زن جواب داد: نه، مهم نیست.
وقتی خدا امر کند، حتی شیطان هم فرمان میبرد.
🇮🇷@sabzpoushan
🔻آیا می دانید، چرا خوشبخت بودن مشکل است؟
چون از رها کردن چیزهایی که باعث غمگینی ما می شود، سر باز می زنیم.
چون کلید خوشبختی خودمان را، در جیب دیگران قرار داده ایم و باور نداریم که خوشبختی مان در دستان خودمان است.
کلید خوشبختی، درک این واقعیت است که آنچه برای شما رخ می دهد مهم نیست،
بلکه چگونگی پاسخ شما مهم است.
خوشبخت کسی نیست که مشکلی ندارد.
بلکه کسی است که با مشکلاتش، مشکلی ندارد.
🇮🇷@sabzpoushan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فوق العاده است دیدنش
🇮🇷@sabzpoushan
🔸عمر زاهد همه طی شد به تمنای بهشت
او ندانست که در ، ترک تمناست بهشت
این چه حرفیست که در عالم بالاست بهشت
هر کجا وقت خوش افتاد،همانجاست بهشت
دوزخ از تیرگی بخت درون من و توست
دل اگر تیره نباشد،همه دنیاست بهشت
🇮🇷@sabzpoushan
به کلینیک خدا رفتم
تا چکاپ همیشگیام را انجام دهم
فهمیدم که بیمارم
خدا فشار خونم را گرفت
معلوم شد که لطافتم پائین آمده
زمانی که دمای بدنم را سنجید
دماسنج چهل درجه اضطراب نشان میداد
آزمایش ضربان قلب نشان داد
که به چندین گذرگاه عشق نیاز دارم
تنهایی سرخرگهایم را مسدود کرده بود
و آنها دیگر نمیتوانستند به قلب خالیام
خون برسانند
به بخش ارتوپدی رفتم چون دیگر
نمیتوانستم با دوستانم باشم
و آنها را در آغوش بگیرم
بر اثر حسادت زمین خورده بودم
و چندین شکستگی پیدا کرده بودم
فهمیدم که مشکل نزدیک بینی هم دارم
چون نمیتوانستم دیدم را
از اشتباهات اطرافیانم فراتر ببرم
زمانی که از مشکل شنوائیام شکایت کردم
معلوم شد که مدتی است
صدای خدا را آنگاه که در طول روز
با من سخن میگوید نمیشنوم
خدای مهربان برای همه این مشکلات
به من مشاوره رایگان داد
و من به شکرانهاش تصمیم گرفتم
از این پس تنها از داروهایی که در کلمات
راستینش برایم تجویز کرده است
استفاده کنم
هر روز صبح یک لیوان قدردانی بنوشم
قبل از رفتن به محل کار
یک قاشق آرامش بخورم
هر ساعت یک کپسول صبر
یک فنجان بردباری
و یک لیوان فروتنی بنوشم
زمانی که به خانه برمیگردم
به مقدار کافی عشق بنوشم
و زمانی که به بستر میروم
دو عدد قرص وجدان آسوده مصرف كنم
🇮🇷@sabzpoushan
بیشتر رویا ها با شک از بین رفتند نه با شکست!
به خودتون و رویاهاتون ایمان داشته باشید...
🌿🌸🦋
🇮🇷@sabzpoushan
هیچوقت فکر نکن لذته بیشتر تو هرزگی کردنه...
👈اگه اینجوری بود خدا میگفت از صبح تا شب هرزگی کن...هرچی بیشترم بهتر☺️
چون خدا بیشتر از خوده ما دنبال لذت بردنمونه
شک نکن اگه لذته واقعی رو داشت
✖️خدا هرگز نمیگفت حرامه✖️
چون خدا بخیل نیست
😒ولی خب شیطون چون حسود تشریف داره و نمیخواد تو لذت ببری میگه هی برو گناه کن...برو فساد کن
میدونی چرا؟
🔥چون تو با گناه کردن درگیره یه لذتای سطحی و مضر میشی و از لذتای بالاتر جا میمونی و این دقیقن همون چیزیه که شیطون میخواد...میگه بزار انقدر گناه کنه تا جونش دربیاد😏
✅خیلی جالبه
اون به بهونه ی لذت بردن تور و به گناه میکشونه و بعد اونقدر ضعیفت میکنه که دیگه اصلا نتونی از زندگیت لذت ببری و کلی گرفتار بشی
🇮🇷@sabzpoushan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حیف است گوش ندین
🇮🇷@sabzpoushan
خدایا شکرت ...!
واسه شبای که فکر نمیکردیم صبح بشه...
واسه عزیزانمون که هر روز سلامتیشونو میبینیم...
واسه رفیقامون که تو دنیای هزار رنگ اونا یه رنگه نابن...
واسه آبی آسمون؛ واسه هوای خوب...
واسه دیدن دوباره ی سبز شدن درختا...
واسه فرصتایی که میدی تا اشتباهاتمونو جبران کنیم...
سختیایی که میتونست از این سخت تر باشه...
زمین خوردنا و واسه دوباره بلند شدنا...
واسه بودنت بهترینم...
خدایا واسه بودنت کنارم شکر...
🇮🇷@sabzpoushan
بسم الله الرحمن الرحیم🌸
فردا خیلی دیر است
باید از همین لحظه شروع کنم
نباید بگذارم عقربهها مرا دور بزنند
میخواهم دست ببرم در ذهنم
هر چه افکار منفی دارد خالی کنم
باید جا برای احساسات خوب باز کنم
تمام کهنگیها را باید خاک کنم
پروانههای زیادی در من
سر از پیله درآوردهاند
وقت آن است که از خودم آزاد شوم
من هنوز به پرواز با بالهای شکسته
ایمان دارم
من میدانم خبرهای خوش در راه است🌷
🇮🇷@sabzpoushan
✨﷽✨
✍️دیروز به پدرم زنگ زدم، هر روز زنگ میزنم و حالش را میپرسم. موقع خداحافظی حرفی زد که حسابی بغضی شدم. گفت:"بنده نوازی کردی زنگ زدی"؛ وقتی که گوشی را قطع کردم هق هق زدم زیر گریه که چقدر پدر خوب و مهربان است. دیشب خواهرم به خانهام آمده بود، شب ماند، صبح بیدار شدم و دیدم حمام و دستشویی را برق انداخته است.
گاز را شسته است، قاشق و چنگالها و ظرفها را مرتب چیده است و.. وقتی توی خیابان ماشینم خاموش شد اولین کسی که به دادم رسید برادرم بود و منو از نگاهها و کمکهای با توقع رها کرد. امروز عصر با مادرم حرف میزدم، برایش عکس بستنی فرستادم. مادرم عاشق بستنی است؛ گفتم بستنی را که دیدم یادت افتادم.
برایم نوشت:"من همیشه به یادتم؛ چه با بستنی، چه بی بستنی"؛ و من نشستهام و به کلمه "خانواده" فکر میکنم، که در کنارِ تمامِ نارفاقتیها، پلیدیها و دوروییهای آدمها و روزگار، تنها یک کلمه نیست، بلکه یک دنیا آرامش و امنیت است.
🇮🇷@sabzpoushan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعرخوانی برقعی در مدح مولی علی علیه السلام
🇮🇷@sabzpoushan
17.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مدحی دل انگیز در وصف مولی علی علیه السلام
🇮🇷@sabzpoushan