باید بیایی تا دلم آرام گیرد!
با دست تو این درد سرکش رام گیرد
باید بداند هر غزل تا اوج مستی!
از چشمِ بینای تو باید جام گیرد...
در قلب هر آلالهای حک میشود این
هر نامداری بیشک از تو نام گیرد...
مهتاب هم گر میدرخشد در خودش دید
با هر درخشش از وجودت وام گیرد...
من باورم این است روزی خواهد آمد!
پایان این گمنامی و آلام گیرد...
#الهه_نودهی
#به_یاد_شهیدان_مفقودالاثر
#شهید_علیاصغر_کریمیصالح
🇮🇷@sabzpoushan
7.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هوای شهر بارانی است برگرد
نفس در سینه زندانی است برگرد
به دستان تو محتاجیم مهدی!
که دنیا در پریشانی است برگرد
#الهه_نودهی
#اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج
🇮🇷@sabzpoushan
حال من امشب برای شعر گفتن خوب نیست
تکیه بر دیوار غم دارم چرا محبوب نیست
شانههایش را برای گریه میخواهم کجاست؟
سهم من از چشم گیرایش به جز سرکوب نیست
ماندهام تا در سکوتم عشق را باور کنم!
قسمت دل در رهِ این عشق جز آشوب نیست
من به جرم عاشقی با درد تاوان میدهم
گوشهی این درد هم با دست غم مکتوب نیست
سالها در خود مثالِ چینیای بشکستهام!
در میان این شکستنها کسی محبوب نیست
#الهه_نودهی
🇮🇷@sabzpoushan
50.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از بس "دلم" را زیرو رو کردم!!
با یاد تو بس روبرو کردم..
در خلوت چشمان تو ماندم!
هر گوشهای را جستجو کردم...
سر میرود از تو خیال من!
ای آرزوی بی مثال من...
بی تو همش با غم گلاویزم!
یک قهوهی تلخ است فال من...
درد تو در این سینهام جاری است!
هر روز من یک روز تکراری است..
زخمی که از تو در درونم هست!
آخر زمینم میزند کاری است...
#الهه_نودهی
🇮🇷@sabzpoushan
آمد به زبان چو نام زیبای علی
در بستری از اشک نوشتم غزلی
نامش که دوای درد من باشد و بس!
مهرش به جهانم شده عشقی ازلی...
#الهه_نودهی
#رباعی
من ساحل و چشمان تو دریای من است
عمریست که آرامش دنیای من است
جان میدهم آن لحظه بفهمم ای عشق!
چشمان تو هم محو تماشای من است
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#الهه_نودهی
#رباعی
🇮🇷@sabzpoushan
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِاللّهِ الْحُسَیْن (ع)
السَّلامُعَلَیْکََیاسَیِّدَتَنارُقَیَّةَبِنْتَالْحُسَیْنِالشَّهیدِ
سخت است بگویم به چه میسوخت رقیه
بر نیزه و سر، چشم که میدوخت رقیه
باید غزلی با دل سوزان بنویسم!
از درد و دل حضرت باران بنویسم
از موی سر سوخته و روی کبودش!
از درد همان سیلیِ عدوان بنویسم
باید که نوشت آتش این خیمه کجا رفت!
از لالهی گوش و تن بی جان بنویسم
ای تاول و زخم و عطش و درد بنالید!
از تشنگی و رنج بیابان بنویسم...
اینجا نه مدینه است که شام است و خرابه!
از پیکر بی جان اسیران بنویسم...
سخت است که از تشت طلا و غزل خون!
از خون خدا با قلم آسان بنویسم...
#الهه_نودهی
#شهادت_حضرت_رقیه_سلاماللهعلیها
#تسلیت_باد
حال من با هیچ آهنگ زمانه ساز نیست
ماندهام در یک قفس راهی برایم باز نیست
امتداد اشکهایم تا کجا خواهد رسید؟!
چشمه میجوشد به اشک از دیدهام اعجاز نیست
در میان خلوت چشمان تو جا ماندهام!
بیتو دیگر در درونم قدرت پرواز نیست...
آمدی گفتی مرا با خود به رؤیا میبری
دور از این دنیای فانی بهترین جا میبری
رفتی و از من گذر کردی زمانه این نخواست
نیستی احساس من را تا کجاها میبری
من هنوزم دلخوشِ رؤیای زیبای توام!
در میان حسرتی دل را تماشا میبری...
تا به کی من با خیالت زندگی را سر کنم
همچو مرغی در قفس پرواز را باور کنم
تا به کی با این دل پر خون به دستان قلم
واژههای بیتو را چون شعر در دفتر کنم...
باز دلتنگی قیامت میکند با هر نفس!
تا به کی با خاطراتت دیدِگان را تر کنم...
#الهه_نودهی
🇮🇷@sabzpoushan
🌷شهادت هنر مردان خداست✨
چیزی به جز حق در میان خون نگفتی
در عشقِ لیلا کمتر از مجنون نگفتی
آوارگی در چهرهی بیغیرتان بود!
وقتی که از دین ذرهای بیرون نگفتی..
#الهه_نودهی
#شهید_آرمان_علیوردی
🇮🇷@sabzpoushan