روی دستش، پسرش رفت، ولی قولش نه!
نیزه ها تا جگرش رفت، ولی قولش نه!
این چه خورشیدِ غریبی ست که با حالِ نزار،
پای نعشِ قمرش رفت، ولی قولش نه!
باغبانی ست عجب! آن که در آن دشتِ بلا،
به خزانی ثمرش رفت ، ولی قولش نه!
شیر مردی که در آن واقعه هفتاد و دو بار،
دستِ غم بر کمرش رفت، ولی قولش نه!
جان من برخیِ " آن مرد " که در شط فرات،
تیر در چشمِ ترش رفت، ولی قولش نه
هر طرف می نگری نامِ حسین است و حسین،
ای دمش گرم!! سرش رفت، ولی قولش نه
#حسین_جنتی
#محرم
#امام_حسین
روی دستش، پسرش رفت، ولی قولش نه!
نیزهها تا جگرش رفت، ولی قولش نه!
این چه خورشیدِ غریبی ست که با حالِ نزار
پای نعشِ قمرش رفت، ولی قولش نه!
باغبانیست عجب! آن که در آن دشتِ بلا
به خزانی ثمرش رفت، ولی قولش نه!
شیر مردی که در آن واقعه هفتاد و دو بار
دستِ غم بر کمرش رفت، ولی قولش نه!
جان من برخیِ آن مرد که در شط فرات
تیر در چشمِ ترش رفت، ولی قولش نه!
هر طرف مینگری نامِ حسین است و حسین
ای دمش گرم! سرش رفت، ولی قولش نه!
#حسین_جنتی
🇮🇷 @sabzpoushan
گاه در گُل می پسندد، گاه در گِل می کشد
هرچه آدم می کشد، از خامی دل می کشد
گاه مثل پیرمردان ساکت است و باوقار
گاه مثل نوعروسان، بی خبر کِل می کشد
کجروی های "فُضیل" این نکته را معلوم کرد:
عشق حتی بار کج را-هم-به منزل میکشد
موجهای بیقرار و گوش ماهیها که هیچ،
عشق، گهگاهی نهنگی را به ساحل می کشد!
دوست مست و چشم من مست است و میدانم ، دریغ،
دست از آهو، پلنگِ مست، مشکل می کشد
#حسین_جنتی