🔷 منحرف در اساسیترین مساله دین.1
🔸در دوران حکومت پیامبر #منافق بزرگی چون عبدالله ابن ابی در مدینه رییس قبیله بود که جایگاهی بالا در تصمیمگیری برای جامعه در آن زمان محسوب میشد و با وجود آیات متعدد قرآنی که در تبیین و نهی منافقین بود لیکن پیامبر هیچ وقت بطور علنی نه عبدالله را کنار گذاشتند نه حذف و مجازات کردند
🔹همانطور که رهبری میفرمایند: اساسا #عدالت شرط فرمانداری و استانداری زمان امیرالمومنین(ع) نبود. حضرت علی (ع) تحت فشارهای مختلف عمومی و خواص، تسلیم انتخاب امثال ابوموسی اشعری های ساده لوح بعنوان فرماندار شدند و زیاد ابن ابیه ها که فرماندار حضرت بودند بعدا به معاویه پیوستند و اشعث بن قیس ها که با نپذیرفتن نظر حضرت و تئوریزه کردن لزوم مقابله با #خوارج قبل از #معاویه باعث شدند فرصت و اولویت امام مبنی بر مبارزه با ام الفساد یعنی معاویه از دست برود فلذا صلح امام حسن (ع) و وقوع عاشورا در کربلا چه بسا حاصل همین خودرای و نافهمی یاران حضرت بود!
🔸سراسر روایات تاریخِ کوتاهِ حکومتی ائمه اطهار نشان میدهد که با وجود آنکه شایسته تر و مشروع تر از آنها به حکومت نبوده و نیست لیکن این به معنای زندگی مردمان آن دوره در رویا و بهشت نبوده، اینگونه نبوده که فقر وفساد نباشد، اگر #فقر نبود حضرت علی هرشب به یتیمان و بیچارگان شهر کمک نمیکرد، اگر #فساد نبود حضرت در سطح شهر جوانی که خودارضایی میکرد را نمیدیدند پس حکومت اسلام همیشه تلاش برای نزدیک شدن به آرمانهای اسلامی بر مبنای پذیرش عام و خاص جامعه بوده و نه نگاه صفر وصدی برای تعبیر رویا ها که البته اگر حکومت ائمه ادامه مییافت که انشاءالله در دوران حکومت حضرت ولی عصر(عج) آن نقطه آرمانی هم تحقق مییاید.