عشق دنیای مرا سوزاند اما پیشکش
داد از این دارم که دینم سوخت، دنیا پیشکش !
ای که میگویی طبیب قلبهای عاشقی
کاش دردم را نیفزایی، مداوا پیشکش
دشمنانت در پی صلحند اما چشم تو
دوستان را هم فدا کردهست، آنها پیشکش
بس که زیبایی اگر یوسف تو را میدید نیز
چنگ بر پیراهنت میزد، زلیخا پیشکش
ماهی تنهای تنگم، کاش دست سرنوشت
برکهای کوچک به من میداد، دریا پیشکش
#سجاد_سامانی
🇮🇷@sabzpoushan
نیمی از جانِ مرا بردی، محبت داشتی
نیمِ باقیمانده هم هروقت فرصت داشتی
بر زمین افتادم و دیدم سراغم آمدی
دستِ یاری چیست؟ سودایِ غنیمت داشتی
خانهای از جنسِ دلتنگی بنا کردم، ولی
چون پرستوها به ترکِ خانه عادت داشتی
زخم خوردم، گاهی از ایشان و گاه از چشمِ تو
با رقیبان بر سرِ جانم رقابت داشتی
ای که ابرویت به خونریزی کمر بستهست، کاش
اندکی در مهربانی نیز همت داشتی
#سجاد_سامانی
🇮🇷@sabzpoushan
گفتم فراق را به صبوری دوا کنم
صبرم زیاد نیست، چرا ادعا کنم؟
بوسیدمش ز دور و چنین مستم از غرور
گر بوسه بر لبش بگذارم چهها کنم
گفتم به قول خویش وفا کن، جواب داد
کی قول دادهام که بخواهم وفا کنم؟
بیم فراق دارم و باید به شوق وصل
شب تا سحر نماز بخوانم، دعا کنم ...
اشکی نماندهاست که جاری کنم ز چشم
جانی نماندهاست که دیگر فدا کنم
ای عشق! من که عقل خود از دست دادهام،
دیوانهام مگر که تو را هم رها کنم؟
زاهد به ذوق آمده از شعر من ولی
ننگا به من که ذوقی از این مرحبا کنم
#سجاد_سامانی
🇮🇷@sabzpoushan
خندهی خشکی به لب دارم ولی بارانیام
ظاهری آرام دارد باطن طوفانیام
مثل شمشیر از هراسم دستوپا گم میکنند
خود ولی در دستهای دیگران زندانیام
بس که دنبال تو گشتم شهره عالم شدم
سربلندم کرده خوشبختانه سرگردانیام
میزند لبخند بر چشمان اشکآلود شمع
هرکه باشد باخبر از گریهی پنهانیام
هیچ دانایی فریب چشمهایت را نخورد
عاقبت کاری به دستم میدهد نادانیام
#سجاد_سامانی
🌸 🇮🇷@sabzpoushan
گفتم فراق را به صبوری دوا کنم
صبرم زیاد نیست، چرا ادعا کنم؟
بوسیدمش ز دور و چنین مستم از غرور
گر بوسه بر لبش بگذارم چهها کنم
گفتم به قول خویش وفا کن، جواب داد
کی قول دادهام که بخواهم وفا کنم؟
بیم فراق دارم و باید به شوق وصل
شب تا سحر نماز بخوانم، دعا کنم ...
اشکی نماندهاست که جاری کنم ز چشم
جانی نماندهاست که دیگر فدا کنم
ای عشق، من که عقل خود از دست دادهام،
دیوانهام مگر که تو را هم رها کنم؟
زاهد به ذوق آمده از شعر من ولی
ننگا به من که ذوقی از این مرحبا کنم
#سجاد_سامانی
گریهام جاریست، بارانی که میبینی منم
چتر وا کن! ابر گریانی که میبینی منم
بیمحابایی چنان رگبار تند نوبهار
رحم کن! گنجشک حیرانی که میبینی منم!
از کمانداران ابروی تو کو راه فرار؟
صید از هر سو گریزانی که میبینی منم
کشتی و سهراب در خون خفته را نشناختی
بیوفا! سرباز بیجانی که میبینی منم!
اهل امروزم ولی دردی که دارم تازه نیست
شاعر هر کهنهدیوانی که میبینی منم !
#سجاد_سامانی
🇮🇷@sabzpoushan
چشمِ من، چشم تورا دید ولی دیده نشد
من همانم که پسندید و پسندیده نشد
یاد لبهای تو افتادم و با خود گفتم؛
غنچهای بود که گل کرد ولی چیده نشد
من نظربازم و کم معصیتی نیست ولی
چهبسا طعنه زدنهای تو بخشیده نشد
ای که مهرت نرسیدهست به من، باورکن
هیچکس قدر من از قهر تو رنجیده نشد
عاشقت بودم و این را به هزاران ترفند
سعی کردم که بفهمانم و فهمیده نشد
#سجاد_سامانی
🇮🇷@sabzpoushan
تا زمانی که جهان را قفسی میدانم
هر کجا پر بزنم طوطی بازرگانم
گریهام باعث خرسندی دنیاست چو ابر
همه خندانلب از اینند که من گریانم
حاضرم در عوض دست کشیدن ز بهشت،
بوی پیراهن یوسف بدهد دستانم
دوستان هیچ نکردند و رسیدند به تو
من به دنبال تو میگردم و سرگردانم
زهد ورزیدم و غافل که عوض خواهم کرد
تاری از موی تو را با همۀ ایمانم
#سجاد_سامانی
گفت در چشمان من غرق تماشایی چقدر
گفتم آری، خود نمیدانی که زیبایی چقدر!
در میان دوستداران تا غریبم دید گفت:
دورهگرد آشنا! دور و بر مایی چقدر!
ای دل عاشق که پای انتظارش سوختی
هیچکس در انتظارت نیست، تنهایی چقدر
عاشقی از داغ غیرت مرد و با خونش نوشت
دل نمیبندی ولی محبوب دلهایی چقدر
آتش دوری مرا سوزاند، ای روز وصال
بیش از این طاقت ندارم، دیر میآیی چقدر...
#سجاد_سامانی
چشم من، چشم تو را دید ولی دیده نشد
من همانم که پسندید و پسندیده نشد
ای که مهرت نرسیده است به من، باور کن
هیچکس قدر من از قهر تو رنجیده نشد
عاشقت بودم و این را به هزاران ترفند
سعی کردم که بفهمانم و فهمیده نشد
#سجاد_سامانی
🇮🇷@sabzpoushan
عشق دنیای مرا سوزاند اما پیشکش
داد از این دارم که دینم سوخت، دنیا پیشکش !
ای که میگویی طبیب قلبهای عاشقی
کاش دردم را نیفزایی، مداوا پیشکش
دشمنانت در پی صلحند اما چشم تو
دوستان را هم فدا کردهست، آنها پیشکش
بس که زیبایی اگر یوسف تو را میدید نیز
چنگ بر پیراهنت میزد، زلیخا پیشکش
ماهی تنهای تنگم، کاش دست سرنوشت
برکهای کوچک به من میداد، دریا پیشکش
#سجاد_سامانی
🇮🇷@sabzpoushan
عشق دنیای مرا سوزاند اما پیشکش
داد از این دارم که دینم سوخت، دنیا پیشکش !
ای که میگویی طبیب قلبهای عاشقی
کاش دردم را نیفزایی، مداوا پیشکش
دشمنانت در پی صلحند اما چشم تو
دوستان را هم فدا کردهست، آنها پیشکش
بس که زیبایی اگر یوسف تو را میدید نیز
چنگ بر پیراهنت میزد، زلیخا پیشکش
ماهی تنهای تنگم، کاش دست سرنوشت
برکهای کوچک به من میداد، دریا پیشکش
#سجاد_سامانی