دیری است نیاورده کسی یک خبر از او
جز خاطره ای سرخ نمانده اثر از او
ای کاش بیایند به دلداری مادر
کهنه کفنی، پیرهنی ، مختصر از او
در خویش نگه داشته ای مثل گل یاس
ای خاک معطر چه شنیدی مگر از او؟
نام چه کسی را به لبش گاه خطر داشت؟
ای وای! نپرسید چرا یک نفر از او
نه خاک نه آتش نه عطش، غیر شهادت
هرگز نشنیدند دعایی دگر از او
از نام و نشانش چه بگویم اثری نیست
کو مرد در این معرکه گمنام تر از او
#صامره_حبیبی
🇮🇷 @sabzpoushan
هیچ بودم ... هیچ خود را همچنان پس میدهم
هرچه تدریجی گرفتم ناگهان پس میدهم
هر شرابی را که بی یاد تو خوردم زهر بود
جام سرمستی گرفتم شوکران پس میدهم
در گرانی آبرویم را خریدم صبر کن
حال تاوان چه! را من رایگان پس میدهم
من زمین را دوست دارم جای پرواز من است
هرچه دارم؟ آه باشد آسمان... پس میدهم
خون دل خوردم انار عشق مان سرسبز شد
بی تو اما نوبهارم را خزان پس میدهم
من که تکلیفم مشخص نیست با عشق و جنون
پس چرا اینقدر دارم امتحان پس میدهم
#صامره_حبیبی
جاده ها پل ها پریشانند دلتنگم بیا
پرده ها در باد حیرانند دلتنگم بیا
اشک هایم قطره قطره شعر شد در دفترم
واژه هایم بی تو گریانند دلتنگم بیا
کشوری هستم که می خواهم تو آبادم کنی
شهر هایم بی خیابانند دلتنگم بیا
هرکس از خود می گریزد حال دنیا خوب نیست
درد ها دنبال درمانند دلتنگم بیا
با چه رنگی واقعیت را مجازي می کنند؟
سایه ها دنبال انسانند دلتنگم بیا
انتظارت را کشیدن آسمان را تشنه کرد
ابرها مشتاق بارانند دلتنگم بیا
مردهایت مرد میدانند دنیا دیده است
در سپاه تو شهیدانند دلتنگم بیا
نذر کردم زیر پایت شعر قربانی کنم
بیت هایم رو به پایانند دلتنگم بیا
من به جای خالی ات ایمان نیاوردم هنوز
حرف هایم نامسلمانند دلتنگم بیا
#صامره_حبیبی
🇮🇷 @sabzpoushan