مثلاً وقت اذان باشد و من پشت سرت
تو امام دل من باشی و من همسفرت
چادر گل گلیام را بتکانم لب حوض
وای ، یک عالمه شمشاد بریزد به برت
پر از آئینه و کاشی بشود حوض جنون
مثل فیروزه که در دست قنوت سحرت
لب هر پنجرهای شانه به سر بنشیند
به تماشای پریشانی موهای سرت
بر لب پنجرهها قطرهی باران بزند
به تماشای شب شرجی چشمان ترت
بال در بال ملائک بزنی تا ملکوت
پر جبریل بنازد به تماشای پرت
شرفالشمس دلت نور به خورشید دهد
شاه مقصود بپاشند لبان شکرت
قصهی عاشق و معشوق قشنگ است ولی
تو امام دل من باشی و من همسفرت
#علی_اکبری
🇮🇷@sabzpoushan
جمعه و صبح عاشقی ، جمعه و نغمهی اذان
برسر جانماز من ، همهمهی فرشتگان
مأذنههای روح من ، گاه به ابر میرسند
از نفحات گرم تو ، منشاء سورهی دخان
اَشهَدُ اَنَّ نقش تو ، سر درِ مسجد قُبا
اَشهَدُ اَنَّ قامتت ، مأذنههای اصفهان
اَشهَدُ اَنَّ زلف تو شانه به شانهی نسیم
آه چه رقص فاخری ، رقص سماع صوفیان
اَشهَدُ اَنَّ لب ... چه لب ! طعم عسل شنیدهای ؟
وه که چه عاشقانه است ، قصه ی غنچه و دهان
اَشهَدُ اَنَّ چشمِ تو ... حَیَّ عَلَیالغزل منم !
اَشهَدُ اَنَّ نرگست ... آه کجاست سرمه دان ؟
اَشهَدُ اَنَّ خندهات ، عطر گل محمدی
اَشهَدُ اَنَّ عشوهات ، فتنهی آخرالزّمان
سورهی نصر خواندهای ، سورهی عصر خواندهای
سورهی فتح را بخوان حضرت صاحبالزمان
#علی_اکبری
🇮🇷@sabzpoushan
ماءذنههای بیعلی ، خانهی ابن ملجماند
محکمههای بیعلی ، شعبهای از جهنماند
ماءذنههای بیعلی ، صنعت آسمانخراش
اهل خراش آسمان ، مدعیان مرهماند
پیش شریعهی فرات ، نیزه به تشنه میزدند
فتنه گران نهروان ، کاسب آب زمزماند
سفرهی بیعلی کجاست ، خانهی طلحه و زبیر
گشنهی گندم ری و ، تشنهی خون میثماند
منبر بیعلی همان سفسطههای اشعریست
مدعیان مصلحت ، رهزن دین مردماند
مصحف عاری از علی منکر نور کوثر است
دشمن نور فاطمه ، دشمن روح مریماند
#علی_اکبری
🇮🇷@sabzpoushan
حرم خیالی...
امام حسن ع
مثلاً ساخته باشم حرمی با کلمات
گنبدی ساخته باشم مثلاً با جملات
کاشی آبی صحنی که به نام حسن است
صحن جامع متبرک به جمیع حسنات
واژههای غزلم جلوهای از حُسن حَسن
پی نوشت غزلم ، مُهر ستاد عتبات
گوشهای از حرمش سردر باب القاسم
شاه داماد رسیدهست، کمی نقل ونبات!
پرچمی هم به پریشانی قلب زینب
چه شبستان حزینی است قتیل العبرات
وسط صحن ابالفضل که سقاخانهست
به لب خشک علمدار کمی آب فرات
دانههای غزلم سهم کبوترها شد
صحن رؤیایی من غرق صدای صلوات
#علی_اکبری
🇮🇷@sabzpoushan
نخل کهنسال
زانو مزن ای نخل کهنسال تنومند
آسوده مباش ای دل دریایی اروند
جنگ است هنوز ، ای تن بیتاب تکاور
آرام مگیر ای نفس تند پدافند
از پا منشین ای شرر شعر حماسی
شوری بنگار ای قلم قهر خداوند
نه شرقی و نه غربی و نه هر بت دیگر
در کشتن ما ، روبه و کفتار شریکند
جنگ است هنوز ای اُحدِ زخمی تاریخ
ننگ است بمیریم به ترفند دو لبخند
هشدار فراموش شود فتنهی دوران
زنهار که قرآن به سرِ نیزه نخوانند
رفتند شهیدان که علی زنده بماند
یک دشت پر از لاله به پابوس دماوند
#علی_اکبری
🌷
🇮🇷@sabzpoushan
تو مگر خواب ببینی سپر انداختنم را
و به لبخند دروغین تو پرداختنم را
نقش لبخند به شمشیر شما حک شده است
وای بر من سره از ناسره نشناختنم را
" خامی و ساده دلی شیوهی جانبازان نیست "
سوء تعبیر مکن سوختن و ساختنم را
" سرِ ما خاک ره پیر مغان خواهد بود "
چشم بگشای و ببین شیوهی سر باختنم را
تیغ بر زندگی و آخرتم آختهای
منتظر باش که فرمان برسد آختنم را
دست بر ماشه ، به ماهیت من زل زدهای
غلطی کن که ببینی شرر تاختنم را
جنگ جنگ است ، چه با تیغ چه با پرچم صلح
تو مگر خواب ببینی سپر انداختنم را
#علی_اکبری
🇮🇷@sabzpoushan