نمى گنجد به راه عشق تو پا پس كشيدن ، نه ...
هزاران بار تب كرديم اما تب بريدن نه
طنين اسم تو پر كرده از بس عالم ما را
ز عشقت حرف خورديم و ولی هرگز شنيدن نه
به لطف عطر ناب مرقدت ما چشم و دل سيريم
چو حوا نيست بر نوكر هوای سيب چيدن ، نه
به احسان نگاهت كربلا قابی است بی تكرار
كه چشمان تشنه مى مانند و سير از ميل ديدن نه
كبوتر بچه ميداند تمناى دل ما را
كه ميل پر زدن داريم و پر های پريدن نه
#مهرشاد_واحدی
#امام_حسین
شأن دعا به واسطه ربنای اوست
معراج چشمه ای است که رودش حرای اوست
عالم دخیل بند عبای یمانی اش
وقتی حسینِ فاطمه تحت كَساى اوست
خاك قدوم عرشى او توتياى چشم
شرط عروج ، سُرمه گرفتن ز پاى اوست
جان نبى عليست ، از اين رو كه مرتضى
شرح زلال اَنْفُسَناى دعاى اوست
نور اذان ز اشهد نام محمد است
شور اذان ز اشهدِ بر مرتضاى اوست
ما از الَست تابع اين خانواده ايم
عهدى كه بسته ايم ز لطف و عطاى اوست
شق القمر تجلى پيغمبرانه بود
اين گوشه اى ز معجزه دست هاى اوست
جنت همان نگاه محمد به قلب ماست
او باب رحمت است كه عالم گداى اوست
#مهرشاد_واحدی