eitaa logo
سبزپوشان
410 دنبال‌کننده
32.5هزار عکس
30هزار ویدیو
137 فایل
فرهنگی اجتماعی
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 پشه‌ای را حکم فرمودم که خیز/خاکش اندر دیدۀ خودبین بریز! ۴ - دوازدهم اردیبهشت ۱۴۰۳ ✍️ محمد سعادتمند من از اینکه در قرآنم از پشه مثال بزنم خجالت نمی‌کشم! [۱] خودم می‌دانم که مثال‌هایم بعدا به انسان‌های شریفی تطبیق می‌شود ولی برای اینکه قدرت خود را نشان دهم باید از موجودی کم‌توان و کوچک مثال بزنم! قدرتی مثل نمرود که در مقابل من طغیان کرده و می‌خواهد به جنگ من بیاید را -اگر بخواهم- می‌توانم به‌راحتی با یک پشه از بین ببرم. [۲] وقتی ابراهیم بت‌شکنی کرد، نمرود دستور داد برای او گودالی درست کنند و ابراهیم را در آن آتش بزنند. ابراهیم را در آن آتش مهیب انداختند [۳] ولی دوست خودمان، ابراهیم را با سلامتی از آن مهلکه بیرون آوردیم؛ در عوض‌ش نمرود را به ضعیف‌ترین نیروهای‌مان واگذار کردیم. [۴] نمرود برای ابراهیم نقشه کشیده بود که او را از بین ببرد، ولی ما بازی را عوض کردیم: نمرود را به خودش و گرفتاری‌های خودش مشغول کردیم. [۵] امروز هم روزگاری است که نمرود زمانه‌تان[۶]، پیروان ابراهیم را در گودالی پر از آتش به نام غزه گیر انداخته و هولوکاست واقعی را با خیال راحت رقم می‌زند؛ به بهانه بت‌شکنی بزرگ آنان در طوفان‌الاقصی. اما من از جایی که فکرش را هم نمی‌کند: از دانشگاه‌های آمریکا، از اوهایو و هاروارد و استنفورد؛ به سراغش می‌آیم. کار را به جوانانی که هیچ سلاحی در دست ندارند سپرده‌ام. من اینگونه‌ام! آنهایی که خیال می‌کنند جایشان مستحکم است و از سر شکم‌سیری شورِ ظلم‌کردن به دیگران را درمی‌آورند، خودم به سراغ‌شان می‌روم، از جایی که فکر نمی‌کنند. [۷] خواست تا لاف خداوندی زند/برج و باروی خدا را بشکند پشه‌ای را حکم فرمودم که خیز/خاکش ‌اندر دیده خودبین بریز [۱] إِنَّ أللهَ لا يَسْتَحْيي أَنْ يَضْرِبَ مَثَلاً ما بَعُوضَةً سوره بقره، آیه ۲۶ [۲] امام صادق علیه السلام: و أهان بها جبارا تمرّد على الله و تجبر... فدخلت في منخره حتى وصلت إلى دماغه فقتلته احتجاج (طبرسی)، ج۲، ص۸۶ [۳] امام صادق علیه السلام: لَمَّا کَسَرَ أَصْنَامَ نُمْرُودَ أَمَرَ بِهِ نُمْرُودُ فَأُوثِقَ وَ عَمِلَ لَهُ حَیْراً وَ جَمَعَ لَهُ فِیهِ الْحَطَبَ وَ أَلْهَبَ فِیهِ النَّارَ ثُمَّ قَذَفَ إِبْرَاهِیمَ ع فِی النَّارِ لِتُحْرِقَهُ الکافی، ج۸، ص۳۷۱ [۴] فَسَلَّطَ اَللَّهُ عَلَيْهِ أَضْعَفَ خَلْقِهِ لِيُرِيَهُ قُدْرَتَهُ وَ عَظَمَتَهُ وَ هِيَ اَلْبَعُوضُ احتجاج (طبرسی)، ج۲، ص۸۶ [۵] قالُوا حَرِّقُوهُ... أَرادُوا بِهِ كَيْداً فَجَعَلْناهُمُ الْأَخْسَرينَ سوره انبیاء، آیه ۶۸ و ۷۰ [۶] برای آشنایی با نوعی از مبارزه با نمرود زمانه اینجا و اینجا را ببینید. [۷] ظَنُّوا أَنَّهُمْ مانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللهِ فَأَتاهُمُ اللهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا سوره حشر، آیه ۲ 🌸 ‎‎‌‌‎‌‌‎‎‌‌‎‎‌‎‎🇮🇷@sabzpoushan
👆 ولی این پایان ماجرا نیست. جنگ 2023 خود کربلاست. حق خالص در برابر باطل خالص. صحنه جنگ غزه هیچ شبهه ای ندارد. هر جنایتی که تصور بکنی اینجاست. عین کربلا. هر روز یک پیشروی تازه برای شیطان. هر ساعت خون جدید برای ضحاک. ظلم خالص. بدون افزودنی،با پخش زنده، با اخرین فناوری های روز آمریکا و اروپا، پاکسازی با دقت میلیمتری. بدون جلوه های ویژه، جنات ناب. عریان عریان عریان. عین کربلا. تا کجا می توانی چشم هایت را بسته نگه داری؟ تا کجا میتوانی این صحنه را ببینی و سکوت کنی؟ تا کجا می توانی اعتراض کنی و هزینه ندهی؟ تا کجا می توانی هزینه بدهی و بایستی؟ سوال اصلی این قضیه "تا کجا؟" است. عین کربلا. امکان ندارند کسی به این معرکه کشیده نشود. معرکه یقه اش را میگیرد. یا این طرفی یا آن طرف. یا ظالمی یا مبارز. وسط بازی هم ندارد. عین کربلا. می آید دنبالت پشت میز، گوشه کافه، پای صفحه اینستاگرام، کنار رختخواب، پای تخته، در صف اتوبوس، پای گلدان، در دورترین نقطه ها، سراغ بی ربط ترین آدم ها و سریع ترین فراری ها. یقه ات را میگیرد و می پرسد: " تا کجا؟" چپ یا راست، سیاسی یا غیر سیاسی، مسلمان یا بی دین، هیچ فرقی ندارد، حتی خود اسراییل را هم مخاطب میکند: تا کجا جنایت را جلو میبری؟ تا کجا ترور میکنی؟ تا کجا خون میخوری؟ تو ای دولت آمریکا تا کجا پای اسراییل می ایستی؟ ای تمدن غربی و اروپا تا کجا پشتیبانی میکنی؟ آهای کشور اسلامی تا کجا نگاه میکنی؟ ای باکو و ترکیه و سعودی تا کجا به اسراییل کمک میکنی؟ هیچ کس از این سوال مصون نیست. ای یمنی ها تا کجا هزینه میدهید؟ ایرانیها تا کجا صبر میکنید؟ تا کجا در تله جنگ نمی افتید؟ تا کجا جنگ را باور میکنی؟ جوابها در این یکسال پیداست. بودند کسانی که فقط یک ماه بعد از 7 اکتبر در تهران گفتند: "مردم ایران از اینکه جای فلسطینی ها هزینه بدهند خسته اند". آ.خامنه ای ولی کسی بود که معنای این نبرد را همان ابتدا فهمید و گفت "شرایط کنونی منطقه به گونه‌ای است که هم برای دشمن صهیونیستی شرایط مرگ و زندگی است و هم برای جبهه حق". شاید مهمترین جمله سال اخیر که بعضی ها دوست دارند نشنوند. او و هزاران ایرانی که آماده شهادت در جمعه بعد از حمله به اسراییل جمع شدند پاسخ شان را بلند اعلام کردند. اما چیزی تمام نشده، منتظر باشید که به زودی عادیسازان یقه تان را بگیرند و به اعتراض بپرسند تا کجا هزینه بدهیم؟! درد معترضین به حماس دقیقا اینجاست که "چرا ما را در این موقعیت قرار دادی؟ چرا روزگار عادی مرا به هم زدی؟" عین کربلا. آنجا هم حسین را متهم به تفرقه کردند. اما او پرچم "تا کجا؟" را برداشت و جلوی عادیسازی شیطان ایستاد. حالا نوبت امتحان ماست. اشتباه نکنید، مساله نه صرفا آخرتی و اعتقادی بلکه عمیقا انسانی و اکنونی است. اگر عادیسازان پسا کربلا دنیایی داشتند ما نیز در فردای تماشا دنیایی خواهیم داشت. بله این جعبه پاندورایی بود که ضیف و سنوار و حماس آگاهانه بازش کردند، اما شاید تصور نمیکردند که پخش زنده قتل یک ملت، این نسل کشی عیان، این هلوکاست واقعی، کک جامعه عرب و ترک مسلمان را هم نگزد! حتی در پایتخت های غربی تظاهرات شد اما کشورهای مسلمان در کمال آرامش و اسلام رحمانی و مناسک عبادی به همکاری با قاتل ادامه دادند! جز بعضی شیعیان، عین کربلا. تا کجا اسلام مرده است؟ تا کجا انسان مرده است؟ شاید اینجا بود که یحیی سنوار، این اسطوره زمان، خالق 7 اکتبر، زاده اردوگاه، پرورده زندان، دشمن شیطان، در پیامی به مذاکره کنندگان گفت: «باید راهی را که آغاز کرده‌ایم ادامه دهیم و اگر نه، بگذار این یک کربلای دیگر بشود.» سنوار پاسخش را داد و حماسه ای حسینی ساخت. خون یحیی خطرناک است نه اندوهناک. تازه آغاز ماجراست و این سوال ما را رها نمیکند، تا کجا؟ تا آخر تاریخ، عین کربلا.
✳️ انجمن حجتیه و سیاست‌ورزی رندانه 🔻 بسیاری تصور می‌کنند مخالفت امام خمینی با انجمن حجتیه به سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی برمی‌گردد و روز‌هایی که انجمن تصریح می‌کرد باید با هر حکومتی پیش از ظهور که عنوان اسلامی را یدک بکشد، مقابله کرد. همچنین به این دلیل که آنان می‌گفتند روال انجمن دخالت در سیاست نیست. این‌طور نبود؛ امام از زمان حضور در قم و سخنرانی‌های صریحش در درس و در فیضیه تا نجف و درس‌های حکومت اسلامی و تا بعد از پیروزی انقلاب بار‌ها و بار‌ها گزارهٔ غلطِ دخالت نکردن در سیاست را نقد و تخطئه کرده بود. درباره برداشت انحرافی از برخی روایات هم تصریح کرده بود: «یک دسته دیگری بودند که می‌گفتند که هر حکومتی اگر در زمان غیبت محقق بشود،‎ ‏این حکومت باطل است و بر خلاف اسلام است. آنها مغرور بودند. آنهایی که بازیگر‌‎ ‏نبودند، مغرور بودند به بعض روایاتی که وارد شده است بر این امر که هر عَلَمی بلند بشود‌‎ ‏قبل از ظهور حضرت، آن عَلَم، علم باطل است. در صورتی که آن روایات ‏ [‌‏اشاره دارد‌‏]‏ که هر کس علم بلند کند با عَلَم مهدی، به‌‎ ‏عنوان «مهدویت» بلند کند ‏ [‌‏باطل است.]‏» درهرحال، برخلاف آنچه گاهی گفته می‌شود، مخالفت امام با انجمن حجتیه و مشی و تفکر آنان به هیچ‌وجه مربوط به بعد از انقلاب نیست و به سال‌ها قبل از پیروزی انقلاب برمی‌گردد. آیت‌الله محمدرضا رحمت از شاگردان امام که ۱۳سال در نجف با امام بوده است، نقل می‌کند: «سال‌های اول ورود من به نجف بود؛ شاید یکی دو سال بعد از ورود امام در یک دیدار‌‎ ‌‏خصوصی در منزل امام با تعدادی از رفقای مشهد که یکی از آنان سؤ‌‏ال کرد، خانمی‌‎ ‌‏سی هزار تومان وجوهات بدهکار بوده است که این وجوهات را به آقای شیخ محمود‌‎ ‌‏حلبی داده است. امام فرمود: باید مجدداً بپردازد. امام جایز نمی‌دانست که وجوهات‌‎ ‌‏به آقای شیخ محمود حلبی که مسئولیت انجمن حجتیه را به عهده داشت داده شود. ‌‏این مسئله برای من آن‌روز خیلی جالب بود، چون شناختی از وی داشتم و او‌‎ ‌‏را از جهت علمی آدم باسوادی می‌دانستم ولی متأسفانه رژیم از او سوء استفاده زیادی علیه نهضت می‌کرد و آنان تلاش می‌کردند مردم را از نهضت رویگردان کنند. بدین‌جهت امام نسبت به آنان خیلی حساس بود. این‌مسئله حدود اوایل‌‎ ‌‏سال ۱۳۴۹ ﻫ. ش بود که سؤالات زیادی درباره انجمن حجتیه می‌شد. امام فرمود: هر‌‎ ‌‏گروه و دسته‌ای که برخلاف مسیر حرکت مردم حرکت کند، مردم باید آنان را کنار ‌‎ ‌‏بگذارند.» نکته دیگر در این‌باره اینکه اگر کسی یا تشکیلاتی در سیاست دخالت نکند هم خود نوعی سیاست و سیاست‌ورزی است! اینکه تو دربرابر یک جنایت و یک جنایتکار بایستی و موضع بگیری یک نوع دخالت در سیاست است و اینکه در برابر جنایت و جنایتکار سکوت کنی و حرفی نزنی و نایستی هم نوعی سیاست‌ورزی رندانه است. بنابر این از آنان که چنین ادعایی دارند پذیرفته نیست که ما، هم در زمان شاه و هم پس از انقلاب در سیاست دخالت نکردیم؛ شما، هم در آن‌زمان در سیاست دخالت کردید و هم در بعد از انقلاب سیاست‌ورزی داشتید. وگرنه چرا باید تمام جلسات پرجمعیت شما در مشهد و شهر‌های بزرگ در امنیت کامل و حمایت محکم شهربانی برگزار بشود آن‌هم در زمانه‌ای که اگر کسی در همین مشهد و در مسجد کرامت یا در تهران و در مسجد هدایت می‌خواست بین دو نماز بایستد و دو کلمه درباره برخی مفاهیم اجتماعی مؤکد در قرآن سخن بگوید، اجازه نداشت و کارش به زندان ساواک می‌کشید! آخرین نکته هم اینکه چگونه هم گروه‌های سیاسیِ رسماً ضدانقلابی چون مجاهدین و هم گروه‌های به‌اصطلاح دینمداری چون انجمن حجتیه و دیگر قاعدین، همزمان به این همپوشانی رسیدند که با برپایی حکومت اسلامی مخالفت کنند و از این بالاتر در این راه با هم دست بدهند و در بسیاری موارد از هم حمایت و دفاع کنند. اینکه در آن‌زمان اقدامات براندازانه نزدیکان آیت‌الله سیدکاظم شریعتمداری و حزب خلق مسلمان با فعالیت‌های تروریستی مجاهدین خلق و پیکار و حزب خلق عرب و... با هم یک هدف و یک مسیر را طی کردند یا امروز همراهان سیدصادق شیرازی با ضدانقلاب داخل و خارج یک نقطه را هدف گرفته‌اند معنی خاصی نمی‌دهد؟! نسل جدید هنوز باید خیلی چیز‌ها درباره تاریخ انقلاب بداند تا بتواند بسیاری از همپوشانی‌های این روز‌ها را هضم کند. آنها که این داده‌های تاریخی و تحلیلی را دارند در انتقال آن به نسل جدید نباید کوتاهی کنند وگرنه به آینده خیانت کرده‌اند. ✍ تقی دژاکام #⃣ 🇮🇷@sabzpoushan
🇮🇷🇵🇸 🔰 | تغییر موضع یا نمایش اقتدار؟ (بخش اول) 🍃🌹🍃 🔹تغییر ظاهری موضع رهبر معظم انقلاب در قبال مذاکرات با و اظهار نظر اخیر ایشان مبنی بر پرهیز از «بدبینی مفرط» نسبت به مذاکرات، موجی از تحلیل‌ها و گمانه‌زنی‌ها را در فضای سیاسی ایران برانگیخته است. این اظهارات، به‌ویژه در قیاس با مواضع پیشین که بر بدبینی و احتیاط در برابر غرب تأکید داشت، پرسش‌هایی را درباره دلایل این چرخش و پیامدهای آن ایجاد کرده است. 1⃣ فشار داخلی و جام زهر برخی معتقدند این تغییر موضع نتیجه فشارهای داخلی از سوی دولت و دیگر مدیران ارشد نظام است. دولت چهاردهم با شعار «وفاق» و رویکردی عمل‌گرایانه، اقداماتی نظیر آزادی برخی چهره‌های سیاسی، کاهش محدودیت‌های فضای مجازی، و ممانعت از تشدید تنش‌های منطقه‌ای را پیش برده است. از این منظر، با آمریکا نیز بخشی از این پروژه برای شکستن تابوها و تحمیل اراده دولت به رهبری است. این تحلیل، تغییر موضع رهبری را به «جام زهر دوم» تشبیه می‌کند. 🔹در نقد این تحلیل باید گفت که این تحلیل با چند تناقض مواجه است. نخست، اگر رهبر معظم انقلاب تحت فشار مسئولان بود، چرا از ابتدا مواضع اخیر را مطرح نکرد؟ دوم اینکه سخنان صریح معظم‌له در تعریف از ایمان و درایت مسئولان نظام در دیدارهای عمومی، از جمله با دانشجویان یا خطبه‌های نماز عید فطر، با فرض فشار داخلی سازگار نیست. سوم، همراهی هماهنگ مسئولان با رهبر معظم انقلاب در مسائل کلان، نشانه‌ای از شکاف عمیق میان آن‌ها نشان نمی‌دهد. همچنین، در ماجرای ، معظم‌له بارها مخالفت خود را با اصل مذاکره اعلام کردند و همراهی‌شان را به تجربه‌اندوزی مردم نسبت دادند، اما امروز تأکید بر تجربه موجود، این تحلیل را تضعیف می‌کند. در نهایت، این نگاه به نوعی به انسداد در اداره کشور می‌انجامد، چرا که تصویری که از ولایت فقیه مطرح می‌کند، یک تصویر منفعل و تحت فشار که با شواهد موجود همخوانی ندارد.   2⃣ ضعف منطقه‌ای و اجبار به مذاکره گروهی دیگر معتقدند شکست‌های جبهه در منطقه و تهدیدات فزاینده آمریکا، ایران را در موضع ضعف قرار داده و رهبری را ناچار به پذیرش مذاکره کرده است. این تحلیل مدعی است که در آستانه فروپاشی، در حال محو شدن، و حشدالشعبی در مسیر خلع سلاح، و تحت اشغال کامل دشمن قرار دارد. از این رو، ایران برای اجتناب از بدتر شدن اوضاع، ناگزیر به مذاکره با «قاتل شهید سلیمانی» شده و رهبری جام زهر را به دلیل انتخاب میان بد و بدتر می‌نوشد. 🔹در نقد این تحلیل نیز باید گفت که این تحلیل با واقعیت‌های میدانی و سیاسی همخوانی ندارد. نخست، اگر ایران در موضع ضعف بود، چرا آمریکا به پیش‌شرط‌های ایران برای مذاکره تن داد؟ دوم، شواهد میدانی خلاف ادعای شکست مقاومت را نشان می‌دهد که همچنان تلفات سنگینی به رژیم صهیونی وارد می‌کند، حزب‌الله رژیم صهیونی را به آتش‌بس واداشته و از نظر مردمی اقتدار بی‌سابقه‌ای دارد (حضور یک‌چهارم جمعیت لبنان در مراسم تشییع سیدحسن نصرالله). یمن همچنان مقاومت می‌کند و تظاهرات در خیابان‌های رژیم صهیونی ادامه دارد. سوم، سخنان مکرر رهبر معظم انقلاب درباره پیروزی‌های جبهه مقاومت پس از و تأکید بر تغییر جغرافیای سیاسی منطقه به نفع ایران، با فرض ضعف منطقه‌ای ایران سازگار نیست. این تحلیل به دلیل نگاه سطحی به تحولات منطقه، از درک عمق استراتژیک ایران و مقاومت عاجز است. ادامه دارد...
🇮🇷🇵🇸 🔰 | تغییر موضع یا نمایش اقتدار؟ (بخش دوم) 🍃🌹🍃 3⃣ نمایش قدرت و مدیریت هوشمندانه تحلیل سوم، که به نظر دقیق‌تر می‌رسد، تغییر موضع رهبر معظم انقلاب را نه از سر ضعف یا فشار، بلکه نتیجه اقتدار ایران و تحولات جهانی می‌داند. ایران با تکیه بر قدرت جبهه ، چالش‌های داخلی و جهانی (از جمله رقابت با چین و روسیه و فشار افکار عمومی)، و همچنین هوشمندی استراتژیک خود، دشمن را به واداشته است. حتی اگر مذاکرات به نتیجه نرسد، اصل برگزاری آن در این شرایط، خود نمایش قدرت ایران است. آمریکا، هرچند غیرقابل اعتماد، در برابر اقتدار ایران ناچار به کرنش شده است. 🔹نکته کلیدی دیگر این است که مذاکرات و گذر زمان به نفع ایران است. تجربه دهه ۹۰ نشان داد که ایران چگونه از سایه مذاکرات برای تقویت جبهه مقاومت و ریشه‌کن کردن داعش بهره برد. سخنان رهبر معظم انقلاب نیز تعارضی ندارد که با تأکید بر غیرقابل اعتماد بودن آمریکا با دعوت به پرهیز از بدبینی مفرط، نشان‌دهنده مدیریت هوشمندانه شرایط جدید است. این رویکرد، هم اقتدار مقاومت را حفظ می‌کند و هم از فرصت‌های دیپلماتیک برای پیشبرد منافع ملی استفاده می‌کند. 🔆 رقابت گفتمان‌ها از منظر جریان‌شناسی، تحلیل اول عمدتاً از سوی جریان‌های منتقد داخلی، به‌ویژه اصلاح‌طلبان و برخی تکنوکرات‌ها، مطرح می‌شود که تلاش دارند دولت را به‌عنوان نیروی پیشرو در برابر «ساختار» نشان دهند. تحلیل دوم بیشتر در محافل اپوزیسیون خارج‌نشین و برخی جریان‌های غرب‌گرا رواج دارد که با بزرگ‌نمایی ضعف ایران، پروژه تسلیم را توجیه می‌کنند. تحلیل سوم اما از سوی جریان انقلابی و حامیان مقاومت پشتیبانی می‌شود که بر اقتدار ایران و هوشمندی استراتژیک رهبر معظم انقلاب تأکید دارند. 🔹در پایان و برای جمع‌بندی باید گفت که تغییر موضع ظاهری رهبر معظم انقلاب نه جام زهر، بلکه نشانه‌ای از مدیریت هوشمندانه و اقتدار استراتژیک ایران است. ایران با تکیه بر قدرت مقاومت، چالش‌های جهانی آمریکا، و تیزهوشی دیپلماتیک، دشمن را به مذاکره کشانده و از این فرصت برای تقویت جایگاه خود بهره می‌برد. این تحول، بیش از آنکه نشانه ضعف باشد، نمایشی از قدرت و بلوغ سیاسی نظام است. با این حال، حفظ هوشیاری در برابر غیرقابل اعتماد بودن آمریکا، همچنان ضرورتی انکارناپذیر است. 🇮🇷@sabzpoushan
🔴 سکوت خطرناک بیروت، تحرک خزنده جولانی! ⏪ نیروهای تحریر الشام تحرکات خود را در مرز سوریه و لبنان افزایش داده‌اند و حتی روزنامه الاخبار به نقل از منابع میدانی خود، از ورود نیروهای چندملیتی وابسته به این گروه به حومه شمالی طرابلس خبر می‌دهد. 🔻 بررسی این تحرکات، سناریویی پیچیده با نقش‌آفرینی بازیگران پشت‌پرده را به ذهن متبادر می‌کند: 1️⃣ اظهارات اخیر برخی فرماندهان جولانی درباره «دفاع از اهل سنت لبنان» یادآور ادبیات نیابتی‌ها برای مشروعیت‌سازی دخالت نظامی است. اما این بار، ماجرا صرفا فرقه‌ای نیست، بلکه بخشی از نقشه‌ای بزرگ‌تر در مرزهای غربی سوریه است. 2️⃣ تحرکات جولانی‌ها دیگر محدود به نمایش تبلیغاتی نیست. گزارش‌ها از انتقال جنگجویان خارجی و استقرار نیروهای مجهز در نزدیکی عکار و وادی خالد حکایت دارد؛ مسیری که می‌تواند راه را به‌سمت طرابلس باز کند. 3️⃣ شواهدی از هماهنگی‌های پشت‌پرده با اسرائیل دیده می‌شود. تل‌آویو که در مهار حزب‌الله از جبهه جنوبی ناکام مانده، حالا به‌دنبال ایجاد یک جبهه فشار در شمال لبنان از طریق نیابتی‌های جولانی است. 4️⃣ جولانی از ابتدا اعلام کرده که دشمنش اسرائیل نیست، بلکه حزب‌الله است؛ و حالا این موضع به‌شکلی میدانی اجرا می‌شود: تحریر الشام در نقش بازوی اسرائیل در شمال لبنان. 5️⃣ دولت لبنان تاکنون واکنش قاطعی به این تحرکات نشان نداده؛ نه هشدار رسمی، نه دستور میدانی. در حالی که ورود تدریجی نیروهای چندملیتی، تهدیدی جدی برای ثبات طرابلس محسوب می‌شود. 6️⃣ جناح‌های مخالف مقاومت نیز همچنان به‌جای توجه به خطرات مرزی، سرگرم مطالبه خلع سلاح حزب‌الله‌اند؛ گویی عامدانه از تحولات عکار و وادی خالد چشم پوشیده‌اند. 7️⃣ تحلیلگران هشدار داده‌اند که جولانی برای بقا و جلب حمایت خارجی، آماده اجرای هر مأموریتی است؛ از استقرار نیابتی‌ها تا تحریکات امنیتی در مرز لبنان. 8️⃣ نقشه در حال تکمیل است: فشار هم‌زمان از جنوب به‌دست ارتش اسرائیل و از شمال به‌وسیله نیابتی‌های جولانی. اما آیا ساختار سیاسی لبنان آن‌قدر بیدار هست که این پازل را درک کند؟ 🇮🇷@sabzpoushan
🇮🇷🇵🇸 💢 | اپوزوسیون؛ دیگر بازنده جنگ اخیر ◾️▫️◾️ 🔹در هنگامه جنگ دوازده روزه تحمیلی اخیر به ایران، اپوزوسیون خارج نشین جمهوری اسلامی ایران به عیان نشان داد که بازنده قطعی این جنگ بوده است. چرا که اولا هم از چشمان ایرانیان برای همیشه تاریخ افتادند و هم از چشمان اربابان خارجی خود. 🔹رقابت مویرگی جریان ضد انقلاب خارج‌نشین برای خوش خدمتی و جلب توجه آمریکا و اسرائیل در خلال این جنگ به اوج خود رسیده بود تا جایی که حمایت از تجاوز نظامی به خاک ایران و یا تجزیه بخشی از ایران بی محابا از لسان آن‌ها شنیده می‌شد. 🔹اما اعتراف تلخ عوامل موساد به خطای ادراکی صورت گرفته از جامعه ایران و همچنین ضرب شست ملت شریف و بزرگ ایران به تجاوزگری خارجی‌ها باعث شد تا منافقین و دیگر اپوزوسیون جمهوری اسلامی را به کِرم درخت تشبیه کرده و عملاً ناکارآمدی اپوزوسیون را نشان دهند. 🔹رمز عملیاتی «میگا» ترامپ برای عملیات گروه‌های اپوزوسیون و شروع پروژه تجزیه ایران نیز با شکست همراه شد و احتمالاً دیگر شاهد حمایت‌های مالی خارجی از این جریانات اپوزوسیون نباشیم. 🔹الگوی هماهنگ ضد انقلاب با فعال‌سازی گروه‌های تکفیری تروریستی در شمال غرب و جنوب شرق کشور و همچنین ایجاد کمپین کیو آر کد و سیرک مونیخ با محوریت جریان سلطنت‌طلبی و منافقین نیز عملاً کاری به پیش نبرده است و تنها توانسته است تا با کمک هوش مصنوعی و جریان سازی رباتیک در فضای مجازی، جریان‌سازی مجازی انجام داده و با برجسته‌سازی دروغین قدرت اپوزوسیون منجر به خطای محاسباتی غرب و آمریکا گردد تا جایی که افسران موساد و سیا به شدت منتقد این وضعیت شده‌اند. 🔹تحولات اخیر منافقین نه نشانه قدرت، که نمایش آخرین نفس‌های یک جریان ورشکسته سیاسی است. افول سریع جایگاه این گروه در محاسبات امنیتی رژیم صهیونیستی، حاکی از موفقیت راهبرد جمهوری اسلامی در خنثی‌سازی پروژه‌های براندازی نرم است. با این حال، تغییر تاکتیک دشمن به سمت استفاده از فناوری‌های نوین ارتباطی، نیازمند بازنگری در مکانیزم‌های دفاع سایبری و عملیات روانی است. تجربه سه دهه اخیر ثابت کرده که هرچه عمق استحکامات داخلی نظام بیشتر باشد، اثرگذاری این گونه تحرکات به سطحی نمایشی و بی‌خطر تقلیل می‌یابد. |
🇮🇷🇵🇸 💢 | امان از رادیکالیسم! ⁉️رادیکال‌ها از شهدای جنگ اخیر شرم نمی‌کنند؟! ◼️◾️▪️ 🔸بعد از جنگ تحمیلی ۱۲ روزه آمریکا و رژیم صهیونیستی علیه ایران، در عرصه سیاست داخلی ایران یک اتفاق مهم و تعیین‌کننده رخ داده که به موضوع اصلی کشور نیز تبدیل شده است. آن اتفاق صورت‌بندی جدیدی از ساخت مؤلفه‌های قدرت در کشور است؛ در این صورت‌بندی نقش رهبر حکیم انقلاب اسلامی، توان نظامی بالای نیروهای مسلح، همراهی حداکثری مردم با ایران عزیز و قوی، (با همه تنوعاتی که دارند) و در نهایت پشتیبانی کامل دولت و شخص رئیس‌جمهور از جنگ به بهترین شکل ممکن در کنار یکدیگر آراسته شد. در کنار اینها در عرصه سیاست‌ خارجی بی‌اعتمادی به آمریکا و تروئیکای اروپا و تنفر از سیاست‌های سران غربی در جنگ، در میان مردم دامنه بیشتری پیدا کرده است. 🔸اما دو گروه حاشیه‌ساز و رادیکال می‌کوشند این صورت‌بندی جدید که نقاط قوت پیروزی ایران در جنگ اخیر بودند و هم‌اکنون نیز مهم‌ترین عامل بازدارنده دشمنان از تجاوز مجدد علیه ایران محسوب می‌شوند، را از خاصیت و کارکرد بيندازند: ۱) گروهی رادیکال و غرب‌گرا که زیست سیاسی خودشان را در مخالفت با صورت‌بندی جدید پیدا شده پس از جنگ می‌دانند، تلاش می‌کنند تا با ناسازگاری، ساز دیگری کوک کنند. غرب‌ستیزی و تنفر مردم ایران از آمریکا، کابوس این دار و دسته به حساب می‌آید؛ چرا که هویت و سرشت اجتماعی این‌ها در پیوند با غرب و آمریکا تعریف شده است. این گروه با بیانیه‌ها و مواضع ساختار شکنانه، به نقطه امید دشمنان برای حمله مجدد به ایران تبدیل شده‌اند؛ چه بدانند و چه ندانند. ۲) در سوی مقابل، گروهی سطحی‌نگر علیرغم نقش مؤثر و سازنده دولت و شخص رئیس‌جمهور در هماهنگی با میدان و پشتیبانی مطلوب از جنگ، مرکز ثقل تخریب‌های خود را پس از جنگ، دولت و رئیس‌جمهور گذاشته‌اند. این دسته نیز با اصلی فرعی نکردن مسائل کشور و از یاد بردن دشمن اصلی (آمریکا و رژیم صهیونی) و تکیه بر ایده غلط عدم کفایت سیاسی رئیس‌جمهور، خواسته یا ناخواسته به نفع دشمنان کار می‌کنند. 🔸در این‌جا یک راهکار اساسی وجود دارد و آن این‌که عقلاء و عناصر دلسوز کشور نگذارند این افراد جامعه را به سمت رادیکالیسم و دو قطبی بکشانند و نیز برای منافع ملی ایران مخاطره و تهدید تولید کنند. قرار نیست ایثارگری‌های فرزندان ملت ایران در جنگ ۱۲ روزه و دستاوردهای درخشان دفاع ملی، قربانی مطامع رادیکال‌ها گردد. نباید گذاشت رادیکال‌های زمان نشناس، با پراکندن بذر کینه، نفرت و تفرقه و عقده‌گشایی جناحی، اتحاد عظیم ملی بدست آمده پس از جنگ را به تاراج ببرند و دشمنان را به تجاوز مجدد به ایران اسلامی امیدوار سازند. ‌‎‌ 🇮🇷@sabzpoushan