💢نفس های اخر اردیبهشت خونین با غیرت مردان امنیت کم کم به اتمام می رسد .
🔹اردیبهشتی که در آن با شهادت مرزبان غیور کشورم سجاد قدمی در استان کردستان شروع شد
🔹 جانباز سرو قامت فراجا حسن کریمی که در هفتم اردیبهشت در استان قم به یاران شهیدش پیوست
🔹ترور ناجوانمردانه رئیس پلیس شهرستان سراوان علیرضا شهرکی و همسرش که داغ سنگینی در دل مردم ایران در دهمین روز ماه اردیبهشت به جای گذاشت
🔹درگیری با شروری که چهاردهم اردیبهشت در اصفهان منجر به شهادت شهید مهدی یزدی گردید و بچه های انتظامی را داغدار نمود
🔹قاتل مسلحی که در خوزستان در شانزدهم اردیبهشت ماه نفس گرم سعید ربیعی را گرفت و خانواده باز چشم انتظار شدند
🔹هجدهم ماه بود که از اعماق آب های خلیج فارس خبر رسید که دریادل مرزبان شهید مسعود پرکاس در هرمزگان با دل دریایش به شهادت رسید .
🔹و اما شوتی هایی که جان یک انسان برایشان مهم نبود ومهدی هادی پلیس امنیت اقتصادی کشور را دراستان زنجان در نوزدهم ماه به شهادت رساندند.
🔹امان از سوداگران مرگ که باز در بیست یکم ماه در دام پلیس گرفتار شدند و یکی از مردان نظم امنیت کشور را با هدف شوم خود به شهادت رساندو او کسی نبود جز پلیس شهید محمد رضا اسدالهی
🔹و باز در ۲۴ ماه ، مردی از دیار حاج قاسم سلیمانی در برابر اشرار مسلح ایستادگی کرد تا خونی از دماغ کسی نریزد و امنیت خدشه دار نشود آری او کسی نبود جز جانشین پلیس اطلاعات شهرستان خاش پلیس شهید یاسر عبدلی
🔹رفیق یادت باشه امنیت که داری اتفاقی نیست و این امنیت را مدیون مردانی هستی که تو کشور امام زمان عج الله هستند از شمال تا جنوب از شرق تا غرب شبانه روز برای دفاع از ناموس غیرت و حجاب مردانه پای ارمانها ایستاده اند تا کسی نگاه چپ به ناموس من و شما نکنه
🔹مردان با غیرت خدا زبان قاصر است از شهامت ها و دلیری های شما شهادتتان مبارک🌺
#ادمین_نوشت
#امنیت_اتفاقی_نیست
#شهید
#شهدای_فراجا
#شهدای_مظلوم_مرزبانی
#کردستان
#قم
#اصفهان
#هرمزگان
#سیستان_بلوچستان
#زنجان
#کرمان
#خوزستان
@shohadanaja
سَبزِ سُرخ
🌿چاوش محرم 🔻ای اهل عزا ماه محرم شده نزدیک 💔 @shohadanaja
💢قدیمیا همه این مداحی خوب به یاد دارند نزدیک محرم که میشد چاوش خوانی ها شروع میشد هر کسی با هر چی داشت خودش برای محرم ارباب آماده می کرد
🔹پیراهن مشکی ها از بقچه های مادرانه بیرون آورده میشد و اتو می خورد و آماده پوشیدن بود کوچه و خیابان ها رنگ بوی دیگه باز به خود می گرفت
🔹همه با همه توانشون برای ارباب سنگ تمام میزاشتن یکی پرچم میزد یکی ریسه لامپ میزد یکی محله رو سیاه پوش میکرد ...
🔹علم ها و کتل ها ، تیکه و حسینه و مساجد دوباره برپا میشد اون علامت ها و چهلچراغ های که گوشه حسینه بود دوباره گرد گیری میشد و تاج و پری اگر داشت دوباره آماده میشد نخل ها رو چه زیبا پارچه می بستند
🔹جوان های هیئت طبل و دوقول و سنج و دمام ها را آماده می کردند
🔹و عده ای هم چوب پرچم ها بلند یا حسین را برای شب دوره آماده میکردند
🔹چای ریز ها سماور و بساط استکان ،چای و قند بزم عزا را آماده میکردند
🔹آشپز های داخل آشپزخانه دیگ و قابلمه و ظروف آشپزخانه تدارک میدیند .
🔹ریش سفید های هیئت همیشه دنبال هماهنگی مداحان و سخنرانان میشدند .
🔹هر کسی هر وظیفه داشت اصلا ی جور دیگه انجام می دادند
🔹یادمه تا اولین دیگ غذا میرفت رو شعله آتش ، پیر غلام ابی عبدالله می آمد لب دیگ غذا را بوسه میزد و از خدا تشکر🤲 میکرد که یکبار دیگه اجازه نوکری رو به ما دادی
🔹اخ گفتم دیگ ،دلم یاد قیمه های شب تاسوعا افتاد که بی شک اشپز با اشک نم نم به یاد گرسنگی بچه های امام حسین با این بیت که شاعر می گفت ز خانه ها همه بوی طعام می آمد ولی به جان تو بابا گرسنه خوابیدم حضرت رقیه سلام الله علیها و با چشمان بارانی این غذا رو طبخ میکرد تا نوش جان نوکر گردد.
🔹چه سری بود و چه حکمتی بود اصلا ناگفتنی هست حسین نقطه مداری بود که همه عالم هستی رو به خودش جذب میکرد
🔹همه می آمدند ...
برای حسین فرقی نداشت
🔹در خونه ارباب برای همه باز بود وآماده پذیرایی کسی حق بی احترام به مهمان روضه #حسین رو نداشت
🔹پس از یک سخرانی زیبا از واقعه #کربلاص مداح شروع به خواندن می کرد کم کم از گوشه چشم تمام نوکر ها قطره مرواریدی سرازیر میشد
🔹و شاعر چه زیبا سرود
اصلاً حسين جنس غمش فرق مي کند
اين راه عشق پيچ و خمش فرق مي کند
🔹اينجا گدا هميشه طلبکار مي شود
اينجا که آمدي کرمش فرق مي کند
🔹شاعر شدم براي سرودن برايشان
اين خانواده، محتشمش فرق مي کند
🔹“صد مرده زنده مي شود از ذکر يا حسين”
عيساي خانواده دمش فرق مي کند
🔹از نوع ويژگي دعا زير قبه اش
معلوم مي شود حرمش فرق مي کند
🔹تنها نه اينکه جنس غمش جنس ماتمش
حتي سياهي علمش فرق مي کند
🔹با پاي نيزه روي زمين راه ميرود
خورشيد کاروان قدمش فرق مي کند
🔹من از "حسينُ منّي" پيغمبر خدا
فهميده ام حسين همش فرق مي کند
فقط ی خواهش ارباب دست ما را به شب سوم محرمت برسان 🙏
یا علی مدد ✋
#ادمین_نوشت
@shohadanaja
💢 #خاطرات
🔹گاهی اوقات که قسمت میشه با رفقا میریم ، استانی برای لحظه وداع شهید
🔹همه دوستان با بچه های اون استان هماهنگ میکنیم طوری شهید رو حالت معراج شهدایی درست کنیم که خدا نکرده دل خانوادش نلرزه 💔
🔹دختر بچه شهید میاد بالا سر باباش راحت با پدرش صحبت کنه حرف های دلشو تا دلش کمی اروم بشه
🔹با بچه ها میبندیم به بهترین نحو پیکر مطهر شهید گل باران کنیم تزئین کنیم صورتشو باز میکنیم تا راحت خانوادش با پیکر شهید وداع کنه
🔹پ ن : اما رفقا من ی سوال دارم چطور نامردا دلشون اومد وقتی خانم جانم حضرت رقیه سلام الله علیها دختر سه ساله ارباب وقتی تقاضا کرد با پدرش وداع کنه تشتی که سر باباش بود براش اوردن چطور تونست دست بکشه بر رگ های بریده ای داد 😭
🔹من فکر کنم رقیه همونجا بود که شهید شد 😭😭😭
#شب_سوم_محرم
#محرم
#ادمین_نوشت
@shohadanaja
🌿همین حدود ها بود کسی دل در دل نداشت، مثل اربابش حسین اربا اربا شده بود
هر تکیه از بدنش یکجا افتاده ،در لحظات اخر به اسمان خیره شده بود و سلام اخر را داد
🌿السلام علیک یا ابی عبدالله الحسین 🌿
و این قصه به پایان رسید ...
😭هر یک اعضای پیکرش جایی افتاده بود
نمیدانم پیکرش سر داشت یا ...
#ادمین_نوشت
#حاج_قاسم
https://eitaa.com/sabzsorkh
داداش علی سلام...
از بهشت چخبر؟!
همه چی خوبه؟!
پیش رفقات همه چی ردیفه؟!
راستی اینجام همچی خوبه
با دعای خیر شماها ما هم زندگی میکنیم
هرچند زندگی مون ب قشنگی زندگی شما شاید نباشه
اما خب زمینه دیگه زمین با آسمون شما فرق داره...
راستی داداش علی زهرا کوچولوت یک ساله شده ها...
حیف نیستی کنارش باشی
دلمون برات تنگ شده (:
سلام مارو ب داداش مهران؛ فرید؛ و همه رفقا برسون
#دلتنگی
#ادمین_نوشت
#شهید_علی_سراوانی
#سالروز_شهادت
تقدیم ب پیشگاه شهید💚
@sabzsorkh