eitaa logo
یاوران حریم ولایت
37 دنبال‌کننده
64.5هزار عکس
28.8هزار ویدیو
1.2هزار فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ سوم محرم ورود عمر بن سعد به کربلا و سوم محرم بنام حضرت رقیه (سلام‌الله‌علیها) یک روز بعد از ورود کاروان امام حسین (علیه‌السلام) به کربلا عمر سعد (لعنت‌الله‌علیه) با نُه هزار نفری از وارد شد، (علیه‌السلام) نیز در روز سوم محرم، را از اهالی نینوا و غاضریه و بنی اسد چندین هزار درهم فرمودند و با آنها نمودند که را برای قبرشان راهنمایی کنند و را تا پذیرایی نمایند، همچنین سوم محرم بنام (سلام‌الله‌علیها) است، بزرگ که خیل وسیعی از عاشقانشان را رهسپار مرقد شریفشان می‌کنند، که سرنوشت غمبارشان در کنار جریان ، دل شیعیان را خون می‌کند، فقط از زندگی کوتاه خویش را در ناز و نوازش پدر گذارنده بودند که یکباره در روز این آل طه، طعم یتیمی را چشیدند، سوزناک با پدر، خوردن از دشمنان، گرفتن خیمه‌ها، فرو رفتن در پا، فرار از اسبان، همه و همه است که بر یک مظلومه روا داشته‌اند، هنگامی که (علیه‌السلام) در لحظات آخر (سلام‌الله‌علیها) را در گرفتند و نازدانه را بوسیدند، در این هنگام به عرض کردند: "العطش العطش فإن الظمأ قد أحرقنی" بسیار ، شدت جگرم را آتش زده است، (علیه‌السلام) به اوفرمودند: کنار خیمه بنشین تا برای تو بیاورم، آنگاه (علیه‌السلام) برخاستند تا به سوی میدان برود، باز هم (سلام‌الله‌علیها) پدر را گرفت و با گفتند: "یاأبه أین تمضی عنا" کجا میروی؟ چرا از ما بریده‌ای؟ (علیه‌السلام) یکبار دیگر او را در گرفته و فرمودند، در نیز (سلام‌الله‌علیها) از عطش شده بودند و (علیه‌السلام) را بوسیدند و به میدان رفتند، او دیگر را تا در خرابه با مبارک مواجه شدند، نیز وقتی برای خیمه‌ها آوردند، اهل بیت (علیهم السلام) بر اثر در خطر هلاکت بودند، هنگامی که را برای (سلام‌الله‌علیها) می‌برند، (سلام‌الله‌علیها) ظرف را گرفتند و دوان دوان به قتلگاه حرکت کردند، یکی از دشمن پرسید: کجا میروی؟ (سلام‌الله‌علیها) فرمودند: تشنه بود، می‌خواهم او را پیدا کنم و برایش ببرم، ملعون گفت: را خودت بخور، را با شهید کردند، (سلام‌الله‌علیها) بر و زده و با فرمودند: پس من هم نمی‌آشامم. منابع: از مدينه تا مدينه ص ۳۴۳ ، معالى السبطين ج ۱ ص ۳۰۱ ، وقایع الأيام ص ۱۴۳
🌴🌹🍀🏴🍀🌹🌴 فقط را که نمی کنند! گاهی باید آدم های زنده ( مرده) را هم کرد و پیدا کرد!! شان را... شان را... شان را... گاهی در این پر پیچ و خم مردانگی ، غیرت ، دین ، عزت ، شرف ، تقوا... را می کنیم... نمی گوییم نداریم! داریم! اما می کنیم... باید گشت و کرد... نگردیم، وِل هستیم! باید بگردیم و در این زار دنیا ! که هر آن ممکنِ باد بیاد و قسمت دیگه وجودمان را زیر های گم کند... خودمان را کنیم... ببینیم کجای ... کجای سپاه هستیم... کجا به درد خوردیم... کجا آقا عمل کردیم... کجا مثل دستواره اینقدر کار کردیم تا از خوابمان نبرد ، بلکه بشیم ! کجا مثل برای فرار از چهره مان را کردیم... حرف آخر ! به قول بچه های ، نقطه صفرِ صفر و ، دست مادرمان است... همون که وقتی ، راه را در گم کرد ، وقتی به مادرش کرد ، حضرت گفت چهار تا به راست پنج تا به چپ!! رفتند و را پیدا کردند... پس و نقطه صفرِ صفر ، دست مادرمان است ... شادی روح و 🏴 @dashtejonoon1🕊🌹