eitaa logo
یاوران حریم ولایت
37 دنبال‌کننده
64.7هزار عکس
29هزار ویدیو
1.2هزار فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴درباره تصمیم جنجالی شورای نگهبان ردصلاحیت ها گسترده تر از آن بود که پیش بینی می شد. واقعیت اینست که مخالفان و متحیران هم حق دارند. کدام حق؟ چند گزاره را با هم مرور کنیم. 1⃣یکم. اول اینکه احراز صلاحیت با ردصلاحیت متفاوت است. همه را یک دست قضاوت نکنیم. 2⃣دوم. وظیفه شورای نگهبان تنها و تنها اجرای مر قانون است. وظیفه شورای نگهبان نه ایجاد مشارکت است و نه صیانت از رقابت. 3⃣سوم. شورای نگهبان ایندوره شفاف عمل کرد. همینکه شاخص های خود را مستند به سیاست های کلی انتخابات منتشر کرد قابل تقدیر است. 4⃣چهارم. ردصلاحیت علی لاریجانی در ترکیبی که برادر و برخی نزدیکان وی در شورا بودند ممدوح است. 5⃣پنجم. اثر تصمیم شورای نگهبان ممکن است در عمل منجر به حذف حامیان و بانیان وضع موجود باشد، اما شورای نگهبان مستند به قانون عمل می کند و علت تصمیمش مهم است نه اثرش. ایندو با هم متفاوت است. ✅اما این 5 گزاره به کنار؛ با همه اینها یک ملاحظه اساسی وجود دارد که نمی توان و نباید از کنار آن به سادگی گذشت. فراتر از شورای نگهبان، نظام حاکمیت ما باید برایش این حیرت اجتماعی پس از ردصلاحیت ها اهمیت داشته باشد و نباید به سادگی از کنارش بگذرد. قرار نیست مردم از پشت درهای بسته از تصمیم شورای نگهبان قانع شوند. حجیت شورای نگهبان برای تصمیمش یک سویه ماجراست و اقناع افکارعمومی از این تصمیم سوی دیگر. اگر بی اعتنایی کنیم، هم مشروعیت انتخابات و هم مشروعیت شورای نگهبان صدمه می بیند. بالاخره سوال است که فارغ از نقدهای سیاسی به برخی نامزدها، چطور ممکن است افرادی که تا همین امروز مورد اعتماد نظام بودند، امروز صلاحیت شان رد شود؟ ✅یک راه حل ساده وجود دارد و آنهم شفافیت شورای نگهبان و نامزدها در بیان منطق ردصلاحیت ها و عدم احراز صلاحیت هاست. شورا معتقد است بیان علنی علت ردصلاحیت ها خلاف اخلاق اسلامی است. حرف دقیق و درستی است. اما شورا می تواند مشروح دلائل و مستندات ردصلاحیت یا عدم احراز صلاحیت را در اختیار نامزد ها قرار دهد و افراد به اختیار و برای تنویر افکار عمومی، دلائل شورا را منتشر کنند. راه حل نهایی اینست که رسانه ها و دلسوزان و منتقدان از نامزدها درخواست کنند، بجای اعتراض و حرف های کلی، مشروح دلائل ردصلاحیت خود را از شورای نگهبان مطالبه کنند و آنرا علنی و منتشر سازند. این اقدام می تواند صلاحیت نامزد و تصمیم شورای نگهبان را مورد قضاوت شفاف افکار عمومی قرار دهد. 🇮🇷بدون مرز @bedonimarz @bedonimarz
▪️وطن پرستی به هزینه دادن است برنده های واقعی انتخابات: ایرانیان خارج از کشور که در حلقه منافقین و اوباش رای دادند برخی چهره ها که دعوت به مشارکت کردند و ناسزا شنیدند آنها که حلقه نزدیکان خود را شکستند و پای صندوق رفتند و همه آدمهایی که برای مشارکت و رونق صندوق عمر و آبرو گذاشتند 💬 ✅ تحلیل سیاسی و جنگ نرم @tahlile_siasi @tahlile_siasi
⭕️چرا ایران به سوریه کمک کرد به افغانستان نه؟! "چرا ایران شبیه سوریه و لبنان و عراق و فلسطین و یمن به افغانستان ورود نمی کند؟" البته این شبهه را کسانی با تعریض گوشه دار مطرح می کنند که تا دیروز زمزمه مدام شان نه غزه نه لبنان بود. حالا چرا یاد آرمان مبارزه با ظلم شدند؟ چون این روزها خناسان و غداران رسانه ای، همه معرکه شان در موضوع افغانستان، عملیات روانی بر ذهن مخاطب ایرانی است. احتمالا دقیق شوید تائید می کنید/ بماند بعد. بااین حال شبهه وارد است و البته مفید. چون یک چارچوب دقیق از سبک تعاملی انقلاب می دهد. رهبری نسبت ما و افغانستان را ساده و روان توضیح دادند: "ما مدافع مردمیم" این جمله ساده از محکمات اندیشه سیاسی ماست. در مبارزه با قصاب صهیونیستی نیز کل موضع ایران همین است: رفراندوم. درباره ایران هم نظام اندیشه امامین چنین است: "مشروعیت انقلاب اسلامی از مردم است." زیباست؛ بماند. ملاک حکمرانی خواست مردم است ولو ناحق بخواهند؛ سرنوشت شان بر گرده خودشان است و لاغیر. بهشت نیز زوری نیست. ✅با این توضیح شبهه از بیخ تعیین تکلیف شده است؛ اما سه اصل برآمده از این مقدمه: 1⃣اصل اول خواست مردم همان دیارست. سوری و عراقی و فلسطینی اول خودشان ایستادند وبعد هم از ایران مدد خواستند تا مقابل متجاوز قدرت بگیرند. اما در افغانستان دولت با دمپائی فرار کرد و مردم نشستند تا طالب ها در کمترین زمان حاکم شوند. حوادث پنجشیر نیز برآمده از یک قوم است و مورد استقبال ملت قرار نگرفت و دلیلی ندارد ایران بغیر از محکومیت آدم کشی، وارد نزاع داخلی قومی و قبیله ای شود. 2⃣اصل دوم خواست ملت های مجاهد است. اهمیت جبهه مقاومت اینجااست. برای جمهوری اسلامی خواست ملت های مستقر در جبهه مقاومت مهم است. اینکه نکند جنگ داخلی ظاهری و باطنش تقابل با خروش ملت ها مقابل مجسمه شرارت و ظلم مجسم باشد. اینجا نیز فرق سوریه و افغانستان است. در سوریه تلاش استکبار برای شکستن خط مقاومت بود ودر افغانستان نزاع پشتون و تاجیک و هزاره و غیره است. 3⃣و در نهایت اصل سوم خواست ملت ایران است. جمهوری اسلامی اگر در سوریه و عراق با داعش نمی جنگید در کرمانشاه و تهران باید می جنگید. نزاع نیابتی به نفع خاکمان بود، حال آنکه در افغانستان چنین نیست. طالب ها نه داعش اند نه وهابی و نه القاعده. حتا خودشان هم یک دست نیستند. نسبت به گذشته و آینده شان نیز تصویر روشنی نیست. با این حال مهم است که حقوق ایران را به رسمت بشناسند. امنیت مرزها و حق آب هیرمند و جلوگیری از ترانزیت افیون و پرهیز از شیعه کشی و غیره. باید حق مردم ایران باید به رسمیت بشناسند و قدم اول نیز در این راه مذاکره است تا بعد. 🇮🇷بدون مرز @bedonemarz @bedonemarz
💠 عاقبت بخیری جبهه اصلاحات! 👤 1️⃣ یکم. اخیرا آقای تاجزاده گفته است که طاغوت پهلوی را به جمهوری اسلامی ترجیح می دهد. این ادعا بیانگر عاقبت بخیری جبهه اصلاحات است. این گزاره، استدلال نیاز دارد. اجازه دهید با یک خاطره مرور کنیم. 2️⃣ دوم. سالها پیش در ایام فتنه 88، در دیداری که با جمعی از دوستان رسانه ای با آقای خاتمی داشتیم متوجه شدم که وی با ادعای تقلب مخالف است. در همان جلسه دلسوزانه پرسیدم چرا این موضع را عمومی نمی کنید؟ پاسخ وی این بود که گستره اصلاحات از ایثارگر است تا گوگوش و سروش. اعلام علنی این موضع باعث می شود پایگاه اجتماعی اصلاحات لطمه ببیند. 3️⃣ سوم. یکی از مهمترین توصیه های رهبرانقلاب به مسوولین و گروه های سیاسی در دهه های 70 و 80 این بود که نسبت تان را با خودی ها(جبهه انقلاب) و غیرخودی ها(دشمن) شفاف کنید. 🔹 سالها بعد نیز رهبرانقلاب در اواسط دهه 90 در سالگرد ارتحال حضرت امام با رد دوگانه های تصنعی سیاسی، مجدد بحث خودی و غیرخودی را تحت عنوان دوقطبی انقلاب و ضدانقلاب مطرح کردند و تاکید داشتند دوقطبی اصیل، صف بندی انقلابیون در مقابل جریانی است که مقابل انقلاب شمشیر کشیده است. حرف اصلی این بود که بجای تقابل باهم، مقابل دشمن حقیقی انقلاب جبهه بگیرید و از باطل اعلام برائت کنید. 4️⃣ چهارم. گذشت و گذشت. جریان اصلاحات در هیچ دوره ای دست به این شفافیت نزد و همواره نفع سیاسی اش را پنهانکاری و عدم مرزبندی صریح با دشمن می دانست. خیالشان این بود که این پنهان کاری رای ساز است. عادت کرده بودند با اتکا به آرای سیاه(اپوزیسیون) پیروز انتخابات ها شوند. آرائی که فکر می کردند اگر اصلاحات رای بیاورد می توانند به پایان حکومت دینی امیدوار شوند. 5️⃣ پنجم. و اما کار روی زمین مانده اصلاحات را رسانه های اجتماعی به پایان رساندند. امروز به مدد عصرشبکه همه چیز شفاف شده است. امروز ضدانقلاب در یک صف بندی روشن از همجنس بازان تا شیطان پرست ها تا سلطنت طلبان تا تروریست ها و تا مواجب بگیران رسانه ای شیطان صف خود را حتی از اصلاحات نیز جدا کرده است و مقابل انقلاب صف بندی دارند. در این میان جریان اصلاحات ناخواسته و به ناچار مجبور شده است موضع خود را شفاف کند چون آرای سیاه سفره شان را جدا کردند و دیگر دونبشی سیاسی دکانی نخواهد ساخت. 💢 همین موضوع باعث شد تکلیف خیلی ها روشن شود؛ یا درون انقلاب یا مقابل آن. اینجاست که خیلی ها مثل تاج زاده ترجیح دادند در صف سلطنت طلب ها و منافقین و غیره قرار بگیرندو عده ای دیگر در طیف انقلاب؛ و این عاقبت بخیری است. ✍️ من انقلابی‌ام @manenqelabiam
هدایت شده از جهاد تبیین ۸
🔴 پنج نعمت در اغتشاشات اخیر 👤 🔹 بلا برای مومن نعمت است؛ به شرط آنکه از ظاهر عبور کنیم و صحنه را حکیمانه ببینیم. روایت داریم از امام صادق علیه السلام که بلا برای مومن موجب بیداری و اصلاح است. 🔸 جمهوری اسلامی با همه نقاط قوت وضعفش در حال حرکت است و این کلیدی ترین گزاره در تحلیل وضع موجود و نگاه امیدوارانه به آینده است. ✅ از این منظر مصائب و بلایا شتاب دهنده اند و اصلاح کننده. اغتشاشات اخیر نیز با همه هزینه های مادی و معنوی اش برای کشور پربرکت است. 🔹 این فهرست نیز مقدمه است تا دیگران برآن اضافه یا کم کنند. 1️⃣ یکم. سهم رسانه های جدید و نقش پلتفرم ها در ایجاد آشوب و بلوا برای بسیاری از خواص و خاصه مسوولین خوش خیال به چشم آمد. فراتر از نقش این رسانه ها در اغتشاش خیابانی، نقش آنها در آشوب ذهنی است که برای بسیاری جدی شده است. امروز خیلی ها با گوشت و پوست و استخوان لمس کردند که پلتفرم هم مفهوم قدرت را تغییر داده است و هم قواعد حکمرانی را. سهم ساختاری پلتفرم ها را در تبدیل نقد ها به خشم ها و نفرت ها تا حدی ادراک کردند. متوجه شدند چه چیز را سالها رها کرده و تدبیر نکردند. 2️⃣ دوم. ماهیت تقابل با حجاب برای بخش قابل اعتنایی از مردم عیان شد. چقدر باید وقت و هزینه می گذاشتیم تا نشان دهیم مساله حجاب اجباری و گشت ارشاد و غیره بهانه است و این همه برای آدم کشی و آتش افروزی و به تعبیر خودشان اصل نظام است که نشانه است. روشن شد که باطن حجاب اختیاری، بی حجابی اجباری و حجاب از سرکشیدن است؛ برهنگی و اباحه گری است. 3️⃣ سوم به چشم آمدن نسل نوجوان است. این حوادث نشان داد که دهه هشتادی ها مسائلش کاملا جدید و متفاوت از نسل های گذشته است. مسائل و ادبیات نسل جدید فارغ از ارزش گذاری نیازمند فهم عالمانه و دقیق و دلسوزانه است؛ نیازمند گوش شنوا است. همچنین نقش تربیت و تقویت کادر آموزش و معلمین و در صورت لزوم اصلاح باید مورد اعتنای جدی قرار گیرد. 4️⃣ چهارم. ایجاد عزم جزم برای باز کردن گره های چندساله است. برخی از مسائل کشور ما مثل پرونده های بازی هستند که هرازگاهی مشکلات جدی در ابعاد ملی فراهم می کنند و طی سالهای گذشته عزم موثری برای حل وفصل آن وجود نداشته است. از جمله این موارد بحث حجاب و گشت ارشاد و مواردی ازین دست است. حوادث اخیر باعث شد کم کاری ها و اهمال کاری ها و بی برنامه گی ها و غیره تا حدی بسیاری روشن و برای اصلاح آن تدبیر شود. 5️⃣ پنجم. تلاش بیشتر برای شنیدن اعتراضات است. اعتراض مردم نیازمند پاسخگوئی مسئولین است. ماجرا زمانی اهمیت مضاعف پیدا می کند که متوجه باشیم آتش بی امان و ناجوانمردانه از سوی رسانه های اهریمن بر سر این مردم ریخته می شود و هر روز شبهه و ابهام و سوال جدید است که نیازمند توضیح هوشمندانه و بهنگام مسئولین می باشد. این مردم از لحظه اول اغتشاش، صف شان را جدا کردند و حالا انصاف نیست اعتراض شان نیز لابه لای سنگ پراکنی و آتش زنی و قمه کشی جریان برانداز شنیده نشود. 💢 موارد دیگری نیز قابل فهرست است از جمله ارتقای تدبیر ناجا و غربال خواص و شناخت سرشبکه های جریان اوباش داخلی و غیره که بماند برای فرصت دیگر. ➖➖➖➖➖➖➖ https://eitaa.com/joinchat/1903165495C56be1717e3
هدایت شده از جهاد تبیین ۸
🔴 دیگه تمومه ماجرا؟ +چند پیشنهاد 👤 🔹 این روزها اگر کسی در اینستاگرام محصور باشد بدون تردید احساس می کند شهر توسط تروریست های وطنی اشغال شده است و جدی جدی "دیگه تمومه ماجرا". 🔸 غرض این متن اهل توهم نیست. برخی واقعا توهم زدند. مثل جریان جاهل برانداز که برای رفتن جمهوری اسلامی، تاریخ گودبای پارتی هم تعیین کردند؛ هرچند این روزها دستمایه طنز و تمسخر شدند. اما بخشی از جامعه ممکن است واقعا سندرم "ما بی شماریم" را باور کنند. غرض این متن این گروهند. اما باید چه کرد؟ ✅ قبل از چه باید کرد، دو فرض را توجه کنیم: ✅فرض یکم. اغتشاش اخیر اساسا منشا ذهنی دارد. جنگی کاملا شناختی. کف خیابان شما را به خطا نیاندازد. اغتشاش هم ساخته شده است برای تکمیل تصویر ذهنی. تصویری که سالهاست روی آن کار کرده اند. تصویر سازی برای هیولاسازی؛ اینکه هر ضعف و آسیبی در جامعه می بینید به حاکمیتی هیولاسیرت مرتبط است. عصبی کردن مردم، پروژه چندین ساله رسانه های اهریمنی است. اما این پروژه یک حلقه کم داشت. آنهم سرریز شدن این خشم اجتماعی در کف خیابان تا برای همه باور عمومی ایجاد شود که "دیگه تموم ماجرا". به همین دلیل هم اغتشاش را محلی ترتیب دادند تا با کمترین هزینه انبان تصویری و رسانه ای شان تکمیل شود. با این فرض کل پروژه جریان برانداز یک جمله است: تحریف و قلب واقعیت. برای تغییر واقعیت اگر بهانه پیدا نکنند، دروغ می گویند مثل آب خوردن. ✅فرض دوم. ما همواره جماعتی از جامعه مومنین و انقلابی داشته و داریم که تمایل دارند در هر حادثه ای که نظام را تهدید می کند مثل فتنه 88 و آشوب 98 و غیره در وسط معرکه باشند و از کشور صیانت کنند. اما نقش آفرینی این جریان در این دوره باید تغییر کند. اساسا این اغتشاشات نیاز به حضور میدانی مردم ندارد؛ ناجا با تدبیر و سعه صدر ماموریت خود را انجام می دهد. اما چه کنند؟ 🔹 مطابق فرض اول ما با یک جنگ شناختی مواجهیم. اغتشاشات نیز برای کمک به همان جنگ ذهنی است. پس مردم عادی نیز باید در همان میدان آرایش جنگی بگیرند. 🔸 اما چه کنند؟ چند پیشنهاد: 1️⃣ یکم. هرکس در هر گروه فامیلی و دوستانه مارپیچ سکوت را شکسته و تلاش کند این پروژه ذهنی را افشا کند. پروژه ای که این روزها مهمترین ویژگی اش پمپاژ جنون آمیز دروغ به مردم است. 2️⃣ دوم. ائمه جماعت و گروه های تبلیغی فرصت مساجد و هیات های خانگی و هفتگی را دست کم نگیرند. بسیاری از حقایق در صفوف نماز و جشن و عزا باید تبیین و آشکار شود. 3️⃣ سوم. حضور در مدارس و دانشگاه ها. اساتید و معلمین و مربیان تربیتی و هرکس دیگری تلاش کند این جریان جاعل رسانه ای را افشا کند. امروز حقیقت روشن است تنها باید به دست مخاطب برسد. 4️⃣ چهارم. در هر جمعی هستید سکوت را بشکنید. اتوبوس و تاکسی و مترو و صف نان و غیره؛ با ادب و نزاکت و بدور از جدال و محاجه. کافیست ظلم ها و هتاکی ها و خشونت های این جریان را برای مردم فهرست کنید. این روزها همه از صدمه اغتشاش به زندگی ها و کسب و کارها عصبانی اند. 5️⃣ پنجم. در هر سطحی می توانید در فضای مجازی فعال شوید. ولو در حد یک کامنت. هم در نقد ها و هم حمایت از افرادی که میداندار اند. امروز صیانت از افراد مردد در فضای مجازی یک ماموریت انسانی است. چه بسا بسیاری از جمله سلبریتی ها در فشار کامنت های سازمان یافته و هجمه رباتیک مستاصل شوند و تغییر موضع دهند. 💢 توضیح یک خط است: مسیر اصلاح در نقد و اعتراض است نه جنگ و آتش. خلاصه اینکه روزگار ما سرآمد جنگ های ذهنی و شناختی است؛ تمام هم نمی شود مگر اینکه همه بهوش شوند و فعال. آتش فتنه های ذهنی تنها با آگاهی بخشی های مردمی سرد می شود و ولاغیر. ➖➖➖➖➖➖➖ https://eitaa.com/joinchat/1903165495C56be1717e3