eitaa logo
یاوران حریم ولایت
44 دنبال‌کننده
58.6هزار عکس
25هزار ویدیو
1.1هزار فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
سوار کار ماهری بود. آدم باورش نمیشود این نعشِ متلاشی، همان جوان باشد. با چه شور و حرارتی بالای اسب خطبه میخواند، با فصاحت، دقیق جملاتش را بر زبان می آورد. کار ساده ای نیست، پا در رکاب اسب، هم باید اسبت را مهار کنی و هم این گونه با حرکات دست و چهره مخاطب را با خودت همراه کنی. واقعا باورش سخت است این جمجمه ی شکافته، مغز متلاشی، زبان از کام بیرون مانده، چشم های سفید و از حدقه بیرون زده و این صورت شکسته، برای همان جوانِ خطیب باشد. میگویند اسبش رم کرده و او را این گونه به زمین زده. تا دقایقی پیش در بازار مدینه چه معرکه ای به راه انداخته بود، بالای اسبش داشت را هجو میکرد، زرنگ بود ناسزایش را با شعر و سجع در هم آمیخته بود و آنچنان به علی میتاخت که کسی را یارای عرض اندام نبود. به گمانم طمع دینارهای و مروان او را این گونه شجاع کرده بود. صدای مرا به خودم آورد، جمعیت را می شکافت و جوان را صدا میزد. سردار قادسیه بود، برایش راه باز كردند. مقابل سوار که رسید فریاد زد: "بیگانه! به چه حقی، علی را دشنام میدهی! مگر نمیدانی؛ اولین مسلمان، علی است! اولین مومن، علی است! داماد پیامبر، علی است! زاهدترین و عالم ترین مردم، علی است! سردار و پرچمدار پیامبر در تمام غزوات، علی است!" دستانش را به سوی آسمان بلند کرد: "خدایا این بیگانه، ولیّ تو را دشنام میدهد، پیش از این که جمعیت متفرق شوند، جانش را بستان" پ.ن۱: حاکم نیشابوری، المستدرک، ج۳، ص۴۹۹ ✍ 📡 کانال خبری ‌‌‌فتح ☑️ @news_fath
مدینه... کوچه پس کوچه های اطراف حرم نبوی... از پیچ کوچه که عبور کردیم، درگاه خانه اشان را دیدم. از کودکی با پدرم بسیار اینجا آمده ام و حالا فرزندم را به رسمِ پدرم، همراه آورده ام تا از شمیم رسول خدا در این خانه استشمام کند. خانه ی همسر پیامبر اکرم، ، برایم مقدس ترین نقطه ی زمین است. اهل بصره ام و از کودکی خاطرات جنگ جمل را در قصه های شب از مادرم شنیده ام. از سلحشوری مردان فداکار در رکاب مادر مومنین، عائشه برای مقابله با فتنه بن ابی طالب... علی را دوست ندارم... در میان جمعیت در خانه که جاگیر شدیم، از پشت پرده صدای عائشه بلند شد. گوش تیز کردم تا کلماتش را بشنوم... "نگاه های خیره پدرم به علی متعجبم کرده بود. از ایشان پرسیدم: پدرجان چرا بین اصحاب رسول خدا فقط علی را این گونه شگفت زده تماشا میکنید. و پدرم پاسخ داد: دخترکم چیزی از پیامبر شنیده ام که نگاه کردن به علی را دوست دارم. رسول خدا فرمودند: نگاه کردن به چهره علی علیه السلام عبادت است." هنوز جمله تمام نشده بود که مردد شدم، قلب من جای محبت علی است یا عائشه ؟ پ.ن۱: ابن کثیر، البدائه و النهائه، ج۷، ص ۳۵۸ و سیوطیّ تاریخ خلفاء، ص۱۷۲ پ.ن۲: النظرُ إلی وجهِ علیٍّ عبادةٌ ✍ 📡 کانال خبری ‌‌‌فتح ☑️ @news_fath
هنوز باور نمیکنم این کلام را از خلیفه شنیده ام، گمان میکردم میانه ایشان و علیه السلام خراب تر از این حرفهاست! "...از راه نرسیده بود که بدگویی به علی را آغاز کرد، نمیدانم شاید گمان میکرد برای کارش به او صله میدهد. چهره خلیفه درهم شد، فریاد زد: از بدگویی به علی دست بردارید! میدانید او کیست ؟ به خدا قسم درباره او از پیامبر حرفهایی شنیده ام که اگر یک جمله از آن هزار، برای من بود معادل ثروت دنیا می ارزید! نه فقط مایه فخر و مباهات من بود، بلکه تمام خاندان آل خطاب تا انتهای دنیا به آن مباهات میکردند. من بودم و و ، رفته بودیم برای عیادت رسول اکرم، آقا حال خوشی نداشت، روزهای آخر عمر شریفشان بود. حضرت همانطور که به علی تکیه زده بود، در میان جمع حاضر شده بود. رسول اکرم دست مبارکش را بر شانه علی زد و رو به ما فرمود: علی جان تو بهترین مدافع من بودی! در هر مصیبت و سختی و خطری، حامی من بودی! خودت مرا غسل بده، خودت مرا کفن کن و با دستان خودت مرا به خاک بسپار! علی جان هر کس بعد از من، از تو روی گردان شود کافر است و در روز حشر این تو هستی که با پرچم حمد در حوض کوثر، بر من وارد خواهی شد..." پ.ن۱: متقی الهندی، کنز العمّال، ج۶، ص۳۹۳ ✍ 📡 کانال خبری ‌‌‌فتح ☑️ @news_fath