#سوال 👈🏼درد گوش را چگونه ارام کنیم ؟
#جواب 👈🏼آب پیاز را چند قطره روی #پنبه بزنید و توی گوش بذارید ، در عرض۲تا ۳ساعت آرام میشه و میتوانی هرشش ساعت عوض کنی
۲- اگر #عفونت در#گوش هست دوقطره #سرکه را به #پنبه را آغشته کنی و در گوش هر سه ساعت تعویض کنی
اگر دردساکت نشد، فقط و فقط یک قطره #روغن_بادام_تلخ را گرم کنید و بیرون گوش و نهایتا توی گوش بریزید،درد ساکت میشه
💠درمانخانه اسلامی💠
💠 @Darmaneslami
7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✳️ هشدار برای ایران!
➖ دریایی که بیابان شد...
🔹دریاچه #آرال (واقع در بخشهایی از ازبکستان و قزاقستان) زمانی چهارمین دریاچه بزرگ جهان بود و در بین دانشمندان زیستشناس به «آمازون آسیای مرکزی» شناخته میشد که توسط دو رود «آمو دریا» و «سیر دریا» تامین میشد.
🔸در دهه ۶۰ میلادی اتحاد جماهیر شوروی به فکر بارور کردن بیابان افتاد و تصمیم گرفت ۲ رودخانهای که دریای آرال را تغذیه میکردند را به سمت بیابان منحرف کند تا بتوان در بیابان بی آب و علف، #پنبه که در آن زمان به عنوان طلای سفید شناخته میشد، کاشت.
🔹از همان زمان آب دریاچه به سرعت تبخیر و به بیابانی از شورهزار تبدیل شد که اکنون قبرستان کشتیها و قایقهاست. صنعت #ماهیگیری دریای آرال به کلی نابود شد و ۶۰ هزار نفر شغل خود را از دست دادند. آب و هوای منطقه هم به شدت تغییر پیدا کرد؛ تابستانها گرمتر و زمستانها سردتر شد.
🔸از همه اینها بدتر، نمک سمی بر جای مانده موجب بیماریهایی مانند #سرطان، سل و کمخونی در بین ساکنان این مناطق شد.
🔴 داستان تلخ آرال، داستان این ایران خواهد بود اگر عبرت نگیریم؟
✅ تحلیل سیاسی و جنگ نرم
@tahlile_siasi
@tahlile_siasi
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
#شهیدان_زنده_اند
#شهید_والامقام
#محمدرضا_شفیعی
حسین محمدی مفرد از جمله #غواصان واحد تخریب لشکر ۵ نصر که همرزم #شهید_شفیعی بوده، درباره #شهادت وی میگوید:
#محمدرضا در شب عملیات کربلای ۴ با اصابت تیر به ناحیه شکم #مجروح شد و #اسیر عراقی ها شد.
نیمه های #شب بود که با یک ضربه از خواب بیدار شدم.
#محمدرضا در سمت چپ من روی یک پتو بود و من هم در سمت راست #محمدرضا نزدیک به نرده های درب زندان بودم.
مقداری #پنبه بود که خون آلود و مقداری هم مواد داخل روده بزرگ به من داد و خواست که این را از سلول بیرون بیندازم.
وقتی این را دیدم متوجه وضعیت بد #محمدرضا شدم؛ آنقدر جراحاتش زیاد بود که #دفع از طریق #شکم انجام میشد.
با خودم گفتم در داخل شکم #محمدرضا همه چیز جابجا شده است .
سعی کردم فکر نکنم و بعد از انداختن آن #بسته به خارج دوباره خوابیدم.
ساعت ۱۰ شب بود که #محمدرضا دیگر کاملا بی حال شده بود و دیگر توان ناله کردن هم نداشت به من نگاه کرد و گفت حسین یادت نرود که من بچه #قم بودم و چگونه جان دادم (شهیدشدم) و بعد گفت خواهش میکنم کمی به من آب بده که خیلی #تشنه هستم و من به چشمان #محمد که میگفت آخرین لحظات زندگیم هست نگاه میکردم . صدای #محمد خیلی آهسته شده بود او خیلی صدایش رسا و بلند بود، ولی دیگر خبری از آن صدا نبود دستم را به سمت قابلمه هایی که در آن آب بود بردم و بلند کردم و به سمت #محمد بردم فکرکنم این وضع شاید ۵۰ ثانیه هم طول نکشید که #دست محمد از قابلمه جدا شد و #پیکرش بر زمین افتاد و به #شهادت رسید.
🌹 #سالروز_شهادت🕊
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🥀 @dashtejonoon1🕊🌹