💐🌼🌺🌴🌺🌼💐
#پنجشنبه که می آید...
باز دلتنگـ #شهیدان می شوم
بی قرار #یاد_یاران می شوم
یاد آنانی که مجنون بوده اند
تشنه #اروند و کارون بوده اند
#پنجشنبه_های_دلتنگی
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
🕊🥀💐🌹💐🥀🕊
#شوخیهای_جبهه_ها
#جشن_پتو
فاو بودیم، بچه ها سنگر را گذاشته بودند رو سرشون که یوسفی گفت : اومد، ساکت باشین .
علیرضا پتویی برداشت، دوید و ایستاد دم در سنگر.
یوسفی دوباره آمد و گفت : حالا می آید، لحظه ای گذشت، صدای پای کسی آمد که پیچید داخل راهرو سنگر .
سعید برق را خاموش کرد، سنگر تاریک شد ، صدای پا نزدیک تر شد ، کسی داخل سنگر شد .
علیرضا داد زد : یا علی و پتو را انداخت رو سرش و کشیدش وسط سنگر ، بچه ها گفتند : هورا و ریختند رو سرش، می دویدن و می پریدن رویش و می گفتند : دیگر برای کسی جشن پتو نمی گیری آقا محمدرضا ؟
لحظه ای گذشت اما صدای محمدرضا در نیامد، سعید برق را روشن کرد و گفت : بچه مردم را کشتید و بچه ها رو یکی یکی کشید عقب .
کسی که زیر پتو بود، تکانی خورد .
خسروانی گفت : زنده است بچه ها، دوباره بچه ها هورا کردند و ریختند رو سرش، جیغ و داد می کردند که محمد رضا داخل سنگر شد .
همه خشکشون زد، نفس ها تو گلو گیر کرد .
همه زل زدند به محمدرضا و نمی دانستند چه بگویند و چه کار کنند که محمدرضا گفت :
حاج آقا حجتی آمد تو سنگر و شما این قدر سر و صدا می کنید، از فرمانده هم خجالت نمی کشید؟
حرفش تمام نشده بود که همه یک متر رفتند عقب، چیزی نمانده بود که همه سکته کنیم، گیج و منگ نگاه به هم می کردیم که حاجی از زیر پتو آمد بیرون و از سنگر خارج شد .
#یاد_جبهه_ها
#یاد_شهدا
#یاد_یاران
#یاد_باد_روزگاران
🌺 @dashtejonoon1💐🕊
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀
#یاد_یاران
#سردار_شهید
#محمد_منتظر_قائم
فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یزد
#شهید مبارزه با نفوذ
تاریخ تولد : 1327/12/03
تاریخ #شهادت : 1359/02/05
محل #شهادت : صحرای طبس
مزار #شهید :
#گلزار_شهدای_یزد
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊
#یاد_یاران
#سید_آزادگان
#حاج_آقا_ابوترابی
سال هایی که نماینده مجلس بود، گاهی #عبایش را کنار پیاده رو جلو ساختمان مجلس #پهن می کرد و همان جا به درخواست مراجعین رسیدگی می کرد.
یک روز یکی از مسئولین حراست مجلس به محافظانش گفت:
« به #حاج_آقا بگویید صورت خوبی ندارد کنار پیاده رو بنشیند ».
موضوع را به گوش #حاج_آقا رساندیم ...
گفت : اگر آنها نگران آمد و شد مردم هستند جایمان را عوض می کنیم ، اما اگر نگرانند که مردم بد عادت شوند که در اشتباه اند.
بگو #مسئولان باید در کوچه و خیابان ها راه بیفتند و به #وظایفشان عمل کنند .
🕊 #سالروز_ارتحال🌹
#مسئولین
#مسئولیت
#ریاست
🌹 @dashtejonoon1🌹🕊
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊
#یاد_یاران
#خاطرات
#حجت_الاسلام_ابوترابی
#زندان_های_بعثی
درارودگاه موصل بودیم که یک روز آمدند و اسامی 20 نفر را خواندند که من و حاج آقا هم جزو آنها بودیم، گفتند: صدام حکم اعدام شما را داده اند و بلافاصله هم مأموران عراقی آمدند و ما را بردند.
ابتدا ما را به داخل اتاقی بردند و بعد از دقایقی یک افسر و چند سرباز شلاق به دست وارد شدند، گفتند دستور است که نفری یکصد ضربه شلاق به شما بزنیم و بعد حکم اعدام را اجرا کنیم.
سربازهایی که شلاق به دست داشتند بسیار قوی و قد بلند و خشن بودند به طوری که قیافه ها و حالت های آنها ما را وحشت زده کرده بود.
ما که مانده بودیم چه کار بکنیم ، حاج آقا از جایشان بلند شده و به افسر عراقی گفتند: شما با بقیه کاری نداشته باشید و شلاق همه را به من بزنید.
افسر عراقی وقتی جثه ی کوچک و ضعیف حاج آقا را دید خنده ای کرد و گفت: اگر من 2 ضربه بزنم که تو مرده ای؟
حاج آقا فرمودند: شما بزنید، اگر من مردم که مردم، ولی اگر زنده ماندم اینها را آزاد کنید. افسر عراقی هم قبول کرد و دستور شلاق حاج آقا را داد، شلاقی که به دست عراقی ها بود از چند رشته سیم مسی درست شده بود که قوی ترین افراد طاقت خوردن یک ضربه ی آن را نداشتند.
سربازها با قدرت تمام 5 ضربه به بدن حاج آقا زدند، در حالی که ایشان زیر لب در حال گفتن ذکر بودند که افسر عراقی گفت: دست نگهدارید و آمد جلو و لباس حاج آقا را کنار زد تا جای شلاق ها را ببیند، اما در کمال ناباوری وقتی لباس حاج آقا را کنار زد، هیچ اثری از شلاق در بدن ایشان دیده نمی شد، به طوری که افسر عراقی تعجب کرده و اصلا باور نمی کرد، لذا خطاب به سربازها گفت: شلاق ها را کنار بگذارید، این آدم، آدم معمولی نیست. و از حاج آقا پرسید: چطور می شود که آثار شلاق روی بدنتان نیفتاده است؟
حاج آقا هم فرمودند: بالاخره ما هم خدایی داریم!
راوی :
شجاع آهنگری
🕊 #سالروز_ارتحال🌹
🌹 @dashtejonoon1🌹🕊
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴
#یاد_یاران
#شهیدان_والامقام
#آیت_الله_علی_قدوسی
و
#سرهنگ_وحید_دستجردی
در ۱۴ شهریور ۱۳۶۰ آیت الله علی قدوسی دادستان کل انقلاب اسلامی در دفتر دادستانی بر اثر انفجار یک بمب به #شهادت رسید. او پیش از انقلاب اهم فعالیت خود را صرف پایه ریزی یک سامانهٔ آموزشی نو و پرثمر نمود و به موازات فعالیت سیاسی مبارزاتی با شاه، با همکاری #شهید بهشتی اقدام به تأسیس مدرسه حقانی و مکتب توحید کرد و با اعمال شیوه ای نو و کارساز، این دو نهاد آموزشی را الگویی برای سایر مراکز آموزشی و فرهنگی قرار داد.
همچنین 14 شهریور سال 1360 مصادف با #شهادت سرهنگ وحید دستجردی است. این #شهید بزرگوار که از طرفداران نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی (س) به شمار می رفت، پس از پیروزی انقلاب، در اسفند 1357 به خدمت دعوت گردید و در 24 اسفند 1359 به ریاست شهربانی کل کشور منصوب شد. سرهنگ وحید دستجردی سرانجام در واقعه انفجار دفتر نخست وزیری در 8 شهریور 1360 به شدت زخمی شد و شش روز بعد بر اثر جراحات وارده، به #شهادت رسید.
#روحشان_شاد
#یادشان_گرامی
#راهشان_پر_رهرو
🌴 @dashtejonoon1🌹🌴
🥀🕊🌴🌹🌴🕊🥀
#مثل_شهدا
#یاد_یاران
#سردار_رشید_اسلام
#شهید_محمود_کاوه
یکی از بچه ها به شوخی پتویش را پرت کرد طرفم .
اسلحه از دوشم افتاد و خورد توی سر #کاوه .
کم مانده بود سکته کنم
سر #محمود شکسته بود و داشت #خون می آمد .
با خودم گفتم : الان است که یک برخورد #ناجوری با من بکند .
چون خودم را بی #تقصیر می دانستم ، آماده شدم که اگر حرفی ، چیزی گفت ، جوابش را بدهم .
او یک #دستمال از تو جیبش در آورد ، گذاشت رو #زخم_سرش و بعد از سالن رفت بیرون .
این برخورد از #صد تا توگوشی برایم سخت تر بود .
در حالی که دلم می سوخت ، با ناراحتی گفتم : آخه یه #حرفی بزن
همانطور که #می_خندید گفت : مگه چی شده؟
گفتم : من زدم #سرت رو شکستم ، تو حتی #نگاه نکردی ببینی کار کی بوده
همان طور که #خونها را پاک می کرد ، گفت :
این جا کردستانه ، از این #خونها باید ریخته بشه ، این که چیزی نیست .
چنان مرا #شیفته خودش کرد که بعدها اگر می گفت #بمیر ، می مردم .
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌹@dashtejonoon1🕊🌷
🌴🌹🥀🕊🥀🌹🌴
#شهیدانه
#یاد_یاران
#عکس_ماجرایی
#شهیدان_والامقام
#حجت_مقدم
#مالک_اوزم_چلویی
#تاریخ_شهادت : ۱۳۶۶/۱۱/۱
#عملیات : بیت المقدس ۲
زمستان سال شصت وشش عملیاتی به نام بیت المقدس دو در منطقه غرب کشور در کردستان صورت می گیرد در ساعات ابتدایی بامداد اول بهمن طی درگیری هایی در منطقه کوهستانی ماووت عراق و در جنگ روبرو توسط تیر بار عراقی در تاریکی شب این دو #شهید بزرگوار به #شهادت میرسند ، همرزمان این #شهدا این عزیزان رو زیر برف پنهان می کنند و به عقب برمی گردند اما آقا عطا و چند نفر دیگه می مانند تا حتما دوستانشون رو برگردونن...
روزها به خاطر داشتن دید توسط دشمن حرکتی نداشتن و در تاریکی شب و در اون برف و سرما و کوهستان، #شهدا رو روی دوششون حمل میکردن...
سه شبانه روز طول میکشه تا به نیروهای خودی برسند و پیکرها رو تحویل بدن که اونجا این عکس و چند تا عکس دیگه به یادگار می مونه...
دعای مادران #شهدا همیشه پشت سر عزیزانی ست که نگذاشتند مادرها چشم انتظار بماننند .
#روحشان_شاد 🕊
#یادشان_گرامی 🌹
#راهـشان_پر_رهرو 🕊
🌹 @dashtejonoon1🥀🕊
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
#یاد_یاران
#پانزدهم_دیماه
#سالروز_شهادت
#سرداران_رشید_اسلام
#شهیدان_والامقام
#منصور_ستاری
#علیرضا_یاسینی
#مصطفی_اردستانی
و دیگر همرزمان #شهیدشان گرامی باد .
#روحشان_شاد
#یادشان_گرامی
#راهشان_پر_رهرو
🥀 @dashtejonoon1🌴🌹
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
#گذری_بر_تاریخ
#زندان_دوله_تو
#قسمت_سوم
#موقعیت_دوله_تو
دوله تو، روستایی از توابع بخش وزینه در شهرستان سردشت استان آذربایجان غربی است.
این روستا در شمال غرب سردشت و جنوب غربی منطقه آلواتان در بین جاده سردشت ـ پیرانشهر قراردارد.
در این روستا زندانی قرار داشت که به همین نام مشهور بود.
این زندان موقت در یک اصطبل واقع در روستای دوله تو در شمال غربی سردشت و در نقطه صفر مرزی میان ایران و عراق ایجاد شده بود و از آن برای نگهداری موقت افراد دستگیر شده از نیروهای نظامی و انتظامی و سازمانهای انقلابی و پیشمرگان کُرد مسلمان استفاده میشد.
زندان از یک سو مشرف به کوه و از سویی مجاور رودخانه بود.
این زندان تحت کنترل حزب دموکرات کردستان قرار داشت اما به گفته برخی زندانیان به جا مانده از واقعه بمباران، نیروهای سایر احزاب مخالف جمهوری اسلامی که در کردستان حضور نظامی و غیرنظامی داشتند و همچنین برخی نیروهای ارتش شاهنشاهی که مخالف جمهوری اسلامی ایران بودند نیز در میان زندانبانان دیده میشدند .
#ادامه_دارد ...
#شهادت_مظلومانه
#یاد_یاران
🌹 @dashtejonoon1🥀🌴
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
#یاد_یاران
#شهریورماه1390
#شمال_غرب_کشور
#منطقه_جاسوسان
#یگان_ویژه_صابرین
#قسمت_دوم
قرارگاه اصلی گروهک تروریستی پژاک در ارتفاعات قندیل قرار داشت و به همین منظور در مرحله اول سپاه به سراغ منطقه بورآلان رفت، این منطقه که در شمال استان آذربایجان شرقی قرار دارد، دارای غارهای بزرگی است که محل مناسبی برای اختفای عناصر پژاک فراهم کرد.
با آغاز عملیات سپاه یگانهای مهندسی نیروی زمینی کار احداث جاده و قرارگاه در این منطقه را شروع میکند که در نتیجه آن و با برپایی پایگاه سپاه در این منطقه عناصر پژاک از این منطقه فرار میکنند.
پس از این مرحله، سپاه به سراغ قرارگاه اصلی پژاک در قندیل میرود و با آزادسازی این ارتفاعات در ایام نیمه شعبان سال ۹۰ ضربه سنگینی به نیروهای پژاک وارد میکند.
هدف بعدی سپاه، ارتفاعات «مروان» بود، در جریان آزادسازی این ارتفاعات، آتش سنگین توپخانه و رشادت رزمندگان نیروی زمینی موجب میشود این ارتفاعات که نیروهای پژاک به وسیله تجهیزات مهندسی که آمریکاییها در اختیار آنها قرار داده و دژ مستحکمی در آن ایجاد کرده بودند، در اختیار رزمندگان اسلام قرار بگیرد.
#روحشان_شاد
#یادشان_گرامی
#راهشان_پر_رهرو
🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀
#یاد_یاران
#سردار_شهید
#محمد_منتظر_قائم
فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یزد
#شهید مبارزه با نفوذ
تاریخ تولد : 1327/12/03
تاریخ #شهادت : 1359/02/05
محل #شهادت : صحرای طبس
مزار #شهید :
#گلزار_شهدای_یزد
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🥀 @dashtejonoon1🕊🌹