فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#آرمانشهر 🌃
🔶برخی می خواهند وانمود کنند که بزرگان ما در مباحث #بانوان و #حجاب ، معتقد به تساهل بیش از اندازه و اباحه گری بوده اند.
🌴نظر #آیت_الله_طالقانی (ابوذر انقلاب) در مورد بانوان و حجاب اسلامی
╭─┅═ঊঈ💠💠ঊঈ═┅─ 🌱 @sad_dar_sad_ziba
╰─┅═ঊঈ💠💠ঊঈ═┅─
#آینه_ی_عبرت
🔴 به حالا نگاه نکنید که پهپادهای آمریکایی چند متر از مرز ایران رد میشوند و در آسمان پودر میشوند و سران آمریکا ، شرق و غرب عالم را واسطه کرده اند که ایران چراغ سبزی 🚦 برای مذاکره با آمریکا بدهد یا اینکه اغلب کشورهای دنیا و ژنرال های چهارستاره و کهنه کار آمریکایی از جنگ ایران و آمریکا به وحشت افتادند.
🔴تنها به ذلت امروز نیروی دریایی انگلیس 🇬🇧 نگاه نکنید که در دفاع از نفتکشهای بریتانیای کبیر ناتوان و در مقابل #سپاه_پاسداران به ذلت افتاده است.
🔴روزگاری بود که سران سه کشور #آمریکا ، #شوروی و #انگلیس قرار ملاقاتشان را بدون اجازه ایرانیان در تهران میگذاشتند و 👑شاه مملکت هم روحش خبردار نبود.
روزگاری بود که ارتش پوشالی شاه پهلوی در #نصف_روز دچار شکست و فروپاشی شد و شمال و جنوب کشور در زمانی اندک به تصرف ارتش شوروی و انگلیس در آمد.
❇ملی گرایان هم باید به #جمهوری_اسلامی ببالند!
╭─┅═ঊঈ💠💠ঊঈ═┅─ :دوستان خود را دعوت کنید
🌱 @sad_dar_sad_ziba
╰─┅═ঊঈ💠💠ঊঈ═┅─
پُر از توام... به تهی دستی ام نگاه نکن!
نگو که هیچ نداری... ببین #تُ را دارم...
🍃 @sad_dar_sad_ziba 🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دسترنج
📡داستان ساخت یک ابزار الکترونیکی پیشرفته در ایران🇮🇷
🌿@sad_dar_sad_ziba 🌿🌿
🌎🌎🌎🌎🌎🌎🌎🌎🌎🌎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دین_و_دانش: 🔬
⬅نگاه پیوسته به جنس مخالف↘
واکنش #هورمونی بدن↘
کاهش جذابیت↘
کاهش لذت↘
دلمُردگی➡
#اثبات_علمی 💉
📰 #مجله_ی_مجازی «صد در صد»
●▬▬▬▬✨✨✨▬๑۩
@sad_dar_sad_ziba
۩๑▬▬▬✨✨✨▬▬●
#نگین:💍
🔹داستان تابلوی اتاق امام
«#روایتی که باید همیشه جلوی چشمانمان باشد»
●▬▬▬▬✨✨✨▬๑۩
🔶 @sad_dar_sad_ziba 🔶
۩๑▬▬▬✨✨✨▬▬●
هر چند پیر و خسته دل و ناتوان شدم
هر گه که یاد روی تو کردم جوان شدم
شکر خدا که هر چه طلب کردم از خدا
بر منتهای همت خود کامران شدم
ای گلبن جوان بر دولت بخور که من
در سایه تو بلبل باغ جهان شدم
اول ز تحت و فوق وجودم خبر نبود
در مکتب غم تو چنین نکته دان شدم
قسمت حوالتم به خرابات میکند
هر چند کاین چنین شدم و آن چنان شدم
آن روز بر دلم در معنی گشوده شد
کز ساکنان درگه پیر مغان شدم
در شاهراه دولت سرمد به تخت بخت
با جام می به کام دل دوستان شدم
از آن زمان که فتنه چشمت به من رسید
ایمن ز شر فتنه آخرزمان شدم
من پیر سال و ماه نیم یار بیوفاست
بر من چو عمر میگذرد پیر از آن شدم
دوشم نوید داد عنایت که حافظا
بازآ که من به عفو گناهت ضمان شدم
#شعر_بنوشیم
#حافظ
🍃 @sad_dar_sad_ziba 🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خطای face app !!
🍃 @sad_dar_sad_ziba 🍃
اینگونه آه مکش جوابت نمی دهند
حرف از عطش مزن که آبت نمی دهند
در بین هلهله ها ای عزیز من
پاسخ به درد و پیچ و تابت نمی دهند
دنیا نه جای توست؛ به عرش خدا برو
آنجا ملائکه عذابت نمی دهند
وقتی کبوتران خدا سایه گسترند
هرگز به دست آفتابت نمی دهند
می خواستند مثل حسین خون جگر شَوی
پایان اگر به التهابت نمی دهند
یک روز هم حسین صدا زد که اصغرم
حرف از عطش مزن که آبت نمی دهند
⚫️ @sad_dar_sad_ziba ⚫️
🌸 زندگی زیباست 🌸
#کِ_تابستان 📚 #آسمانی_ترین_مهربانی روایت هایی از ولادت تا شهادت #امام_جواد_علیه_السلام به قلم #سید
#کتاب_قاچ
می خواستم تو را خورشید بنامم، از روشنایی منتشرت؛
دیدم که خورشید ،سکه صدقه ای است که تو هر صبح از جیب شرقی ات در می آوری ، دور سر عالم می چرخانی و در صندوق مغرب می اندازی و بدین سان استواری جهان را تضمین می کنی.
می خواستم نام تو را ابر بگذارم ، از شدت کرامتت؛
دیدم که ابر دستمالی است که تو با آن عرق های آسمانی ات را از جبین می ستری و بر پیشانی زمین های تب دار می گذاری.
می خواستم تو را آسمان بخوانم، از وسعت آبی نگاهت؛
دیدم که آسمان ، سجاده کوچکی است که تو برای عبادت مدامت زیر پا می افکنی.
می خواستم تو را اقیانوس صدا کنم، از بی کرانگی ات؛
دیدم که اقیانوس ، جرعه آبی است که تو به لب های عطشناک زمین بخشیده ای.
می خواستم تو را نسیم لقب دهم، از لطافت و مهربانی ات؛
دیدم که نسیم، فقط بازدم توست که در قضای قدسی فرشتگان تنفس می کنی.
به این جا رسیدم که:
زیباترین و زیبنده ترین نام، همان است که خدا برای تو برگزیده است، ای کریم ترین بخشنده ی کائنات.
ای جواد!
بخشی از کتاب #آسمانی_ترین_مهربانی
#روزی_34_صفحه_کتاب_بخوانیم
⚫️ @sad_dar_sad_ziba ⚫️
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
🌱داستانک:
اومد پیشم. حالش خیلی عجیب بود فهمیدم با بقیه فرق میکنه.
گفت:
حاج آقا یه سوال دارم که خیلی جوابش برام مهمه؟!
گفتم:
چشم، اگه جوابش رو بدونم خوشحال می شم بتونم کمکتون کنم.
گفت:
من رفتنی ام!
گفتم:
یعنی چی؟
گفت:
دارم می میرم.
گفتم:
برو یه دکتر دیگه، خارج از کشور.
گفت:
همه اتفاق نظر دارن، گفتن خارج هم کاری نمیشه کرد.
گفتم:
خدا کریمه، ان شاءالله که بهت سلامتی می ده.
با تعجب نگاه کرد و گفت:
اگه من بمیرم خدا کریم نیست؟
فهمیدم آدم فهمیده ای هست و نمیشه سرش رو گول مالید.
گفتم:
راست می گی. حالا سؤالت چیه؟
گفت:
من وقتی فهمیدم دارم می میرم خیلی ناراحت شدم، از خونه بیرون نمی اومدم.
کارم شده بود تو اتاق موندن و غصه خوردن. تا اینکه یه روز به خودم گفتم تا کی منتظر مرگ باشم؟
خلاصه یه روز صبح از خونه زدم بیرون مثل همه شروع به کار کردم.
اما با مردم فرق داشتم، چون من قرار بود برم و انگار این حال من رو کسی نداشت.
خیلی مهربون شدم، دیگه رفتارهای غلط مردم خیلی اذیتم نمیکردن.
با خودم میگفتم بذار دلشون خوش باشه که سر من کلاه گذاشتن.
آخه من رفتنی ام و اون ها انگار نه. سرتون رو درد نیارم. من کار میکردم اما حرص نداشتم.
بین مردم بودم اما بهشون ظلم نمی کردم و دوستشون داشتم.
ماشین عروس که میدیدم از ته دل شاد میشدم و دعا میکردم.
نیازمند که میدیدم از ته دل غصه میخوردم و بهش کمک میکردم.
مثل پیرمردا برا همه جوونا آرزوی خوشبختی میکردم.
خلاصه این که این ماجرا من رو آدم خوبی کرد و رقیق و لطیف شدم.
حالا سؤالم اینه:
من که به خاطر مرگ خوب شدم، آیا خدا این خوب شدن رو قبول میکنه؟
گفتم:
بله، اون جور که یاد گرفتم و به نظرم می رسه آدما تا دم رفتن خوب شدنشون واسه خدا عزیزه.
آرام خداحافظی کرد و تشکر.
داشت میرفت گفتم:
راستی نگفتی چه قدر وقت داری؟
گفت:
معلوم نیست بین یک روز تا چند هزار روز!
یه چرتکه انداختم دیدم منم تقریبا همین قدرا وقت دارم. با تعجب گفتم:
مگه بیماریت چیه؟
گفت:
بیمار نیستم!!
هم کفرم داشت در می اومد و هم از تعجب داشتم شاخ دار میشدم گفتم: پس چی؟
گفت:
فهمیدم مردنی ام.
رفتم دکتر گفتم:
می تونید کاری کنید که نمیرم؟
گفتن:
نه!
گفتم:
خارج چی؟
و باز گفتند:
نه! خلاصه حاجی ما رفتنی هستیم کی اش فرقی داره مگه؟
باز خندید و رفت و دل منو با خودش برد…!
✍خاطرهای از حجت الاسلام پناهیان
📰 #مجله_ی_مجازی «صد در صد»
┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄
@sad_dar_sad_ziba
┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄؛
✍
شاه به شیوه خود، مدتی به حاجآقا روحالله -که چشم به زیر انداخته بود- نگاه کرد؛ مدتی طولانی، و بعد، با صدایی که در آن لرزشی حس میشد گفت: رسم است که همه مردم ایران با هر مقام و منزلتی، بنا به سنت، مرا "اعلیحضرت" بنامند. شما از چنین رسم متداولی باخبر نیستید؟
-در نظر ما طلاب حقیر حوزههای علمیه، "محضر اعلا" تنها و تنها محضر ذات مبارک حق تعالی و تبارک است...
(از کتاب "سهدیدار" نوشته نادر ابراهیمی)
تجلی
"سرم به پیش کسی جز تو خم نخواهد شد"...
چرا که از عمق جان باور کرده بود *چه حقیر است هر عظمتی در برابر قدرتت...* (از خطبه ۱۰۹)
#نهج_البلاغه_درمانی
🍃 @sad_dar_sad_ziba 🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نردبان
#شُکر...
با داستانی از امام رضا (درود خدا بر او)
🎙حاج آقا عالی...
●▬▬▬▬✨✨✨▬๑۩
🔶 @sad_dar_sad_ziba 🔶
۩๑▬▬▬✨✨✨▬▬●
#تلنگر
به کودکان کشته و برهنه شده ی توی عکس دقت کنید!
این یکی از تصاویر جنایت سربازان آمریکایی در «می لای» ویتنام است؛ بدون نیاز به توضیح.
🔺فقط خواستم بگم تو این جنگ محمدرضا پهلوی هم نیروهای ایرانی رو به نفع ارتش آمریکا اعزام کرده بود.
⁉آیا تجدیدنظرطلبان و لیبرال ها اون روزها هم شعار می دادن: «نه ویتنام، نه بحرین، جانم فدای ایران»؟
📃رونوشت به مدعیان #صداقت و #زیبایی_کلام
╭─┅═ঊঈ💠💠ঊঈ═┅─ 🌱 @sad_dar_sad_ziba
╰─┅═ঊঈ💠💠ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👈ننگ #بر_جام زهر 🍷
برای این که بفهمیم #رسانه چه می کند...
📌بمباران تبلیغات
📌تخیل سالاری
📌توهم سواری
گویا در جهان رسانه، #تناقض ، محال نیست!
@sad_dar_sad_ziba
🍁🍁🍁🍀🍁🍁🍁