🌿🌸🌿
وسعت شخصیت هر فرد با بزرگی مشکلی که میتواند او را از حالت منطقی بیرون آورد سنجیده میشود.
☘ به گفته ی مولوی:
«بر هر چه همی لرزی، می دان که همو ارزی
زین روی دل عاشق، از عرش، فزون باشد»
🌊 #اقیانوس_آرام
آقای روان شناس
🗞 #مجله_ی_مجازی «زندگی زیباست»
@sad_dar_sad_ziba
┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄
ای کاش که تصویر نگاهم باشی
هر جا که روم چراغ راهم باشی
بگذار سرم به شانه ات باشد تا
یک عمر فقط تو تکیه گاهم باشی
🍀 رباعی
«مریم علی زاده»
🌴 @sad_dar_sad_ziba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌳🍃🍀🍃🌲
قسمت زیرین برگ نیلوفر آبی
🌿 #آفرینش
༻🍄 @sad_dar_sad_ziba 🍄༺
8.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
─ ✾࿐༅🍃🌸🍃༅࿐✾
💞 خواهر برادری
🌸 #سرود
@sad_dar_sad_ziba
─ ✾࿐༅🍃🌸🍃༅࿐✾ ─
🌸 زندگی زیباست 🌸
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄ 📚 «مثـل بیـروت بـود» ⏪ بخش ۴۰: دگرگون مشوش سوار ماشین شدم. باز هم قلب آسمان رو به دلگ
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄
📚 «مثـل بیـروت بـود»
⏪ بخش ۴۱:
صدای زنگ گوشی ام در اتاقک ماشین پیچید و سکوت را بر زبانش آورد. قلبم بی مراعات سر بر دیوار سینه می کوبید. گوشی را مقابل صورتم گرفت. دستش را با دستکشی مشکی پوشانده بود و این یعنی قاعده ی بازی را خوب می دانست.
_ خان داداش سبزپوشته، آقاطاها. بگیر جواب بده.
نمی توانستم ذهنش را بخوانم. چرا می خواست جواب طاها را بدهم؟! خواستم گوشی را از دستش بگیرم که آن را قاپید.
_ اگه پرسید کجایی، دروغ نگو. اگه پرسید چرا، باز هم دروغ نگو اما حواست باشه که بیشتر از این دو مورد راستگو نباشی، چون من درست پشت سرت نشستم.
تماس را برقرار کرد و روی بلندگو گذاشت. صدای خسته ی طاها گلویم را آبستن بغضی وحشت آلود کرد.
_ سلام! ببخشید نتونستم جواب بدم. جانم، کاری داشتی؟
اشکم را قورت دادم و بریده بریده سلامی زورکی گفتم. آمبولانسی به سرعت از کنار ماشین عبور کرد. مکثی مردد به کلامش افتاد.
_ زهرا، خوبی؟
نفسی عمیق گرفتم و با حنجره ای نیمه فلج به گفتن سخن کوتاه اکتفا کردم. چشمم به در اورژانس میخکوب بود. شیون چند زن و مرد نگاهم را به شیشه ی سمت چپ کشید. انگار صدای جیغ هایشان از پشت گوشی بر شنوایی برادر هم نشسته بود.
_ زهرا... زهرا، کجایی؟ مگه خونه نیستی؟!
صدایش رنگ اضطراب گرفت. «نه»ای بی جان گفتم. عصبی شد.
_ توی این اوضاع و شلوغی ها، چرا از خونه رفتی بیرون؟ کجایی الآن؟
لبم را به دندان گرفتم تا بغضم منفجر نشود.
_ بیمارستان.
با بهت و نگرانی دلیل را جویا شد. من کجای زندگی ام ایستاده بودم؟ به سختی از تماس ناشناس گفتم و خبری که من را به این حیاط کشانده بود. ساکت ماند. انگار کلماتم را از زیر زبان ذهنش مزه مزه میکرد. ناگهان ولوله به جانش افتاد.
_ زهرا، الآن دقیقاً کجایی؟!
از پریشان حالی اش اغتشاش در جانم جان گرفت.
_ توی ماشین نشستم.
سعی داشت به خود مسلط باشد اما موفق نبود.
_ درهای ماشین رو قفل کن و همون جا بمون تا من بیام دنبالت. نه، نه، اصلاً پاشو برو واحد انتظامات، الآن تماس می گیرم باهاشون هماهنگ می کنم. همون جا بمون از جات هم جُم نخور تا خودم رو بهت برسونم. فهمیدی چی گفتم زهرا؟ فهمیدی؟
دیگر قلبم گواه می داد که این آشوب برادر بی دلیل نیست. بغضم ترک برداشت و اشک نم نم روی گونه هایم لیز خورد. کاش می توانستم بگویم شیطان پشت سرم نشسته و جانم را به لبم رسانده.
_ من الآن دارم حرکت می کنم. دو دقیقه ی دیگه بهت زنگ می زنم، باید اون جا باشی.
عجله قرارش را ربوده بود. خیالش که از اطاعاتم راحت شد تماس را قطع کرد. تا به خود بیایم، گوشی از دستم قاپیده شد.
_ اووووم! ایده ی خوبیه.
آرامشی چندش آور در کلامش قدم می زد. ورقی آدامس کنار صورتم گرفت.
_ بخور، دلشوره ت رو کم می کنه.
اشک با خون راه گرفته از بینی ام دست به گریبان شد و بر جان لب هایم نشست. مزه ی شور آهن بر حسِ چشایی ام ناخن می کشید و حالم را به هم می زد.
_ انتظار داری من یکی باور کنم که سپاه اون رو کشته و پای تو در میون نیست؟
نفس عمیقی کشید.
_ باور تو و امثال تو اصلاً مهم نیست. این رو هنوز نفهمیدی، نویسنده ی انقلابی؟
⏪ ادامه دارد...
.................................
🌳 #بوستان_داستان
💠 «زندگی زیباست»
https://eitaa.com/sad_dar_sad_ziba
┄┅══✼☘🌺☘✼══┅┄
5.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در بازی بین تیم های فوتبال رئال مادرید و والنسیا در اسپانیا تماشاگران برای تحقیر بازیکن سیاهپوست رئال، ده ها دقیقه صدای میمون درآوردند و به او ناسزا گفتند به صورتی که این بازیکن به دلیل فشار روانی، به گریه افتاد و قادر به ادامه ی بازی نبود و در نهایت از بازی اخراج شد و بازی به آشوب کشیده شد!
🔴 #نژادپرستی
⚫️ #وحشی_های_جدید
┄┅┅┅┅♦️┅┅┅┅┄
#آواز_دُهُل
/غرب و شرق شناسی مصداقی 🏁
╭─┅═💠🌏💠═┅─ @sad_dar_sad_ziba
╰─┅═💠🌎💠═┅─
دریاچه ی زیبای اُوان
الموت
قزوین
#ایرانَما
/ نَمایی از ایران زیبای ما 🇮🇷
@sad_dar_sad_ziba
┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄
زبان فارسی جزو زبان های پرکاربرد جهان است و در ساخت واژگان مرکب و اصطلاحات از غنی ترین زبانهای جهان می باشد.
مثلا برابر گزاره ی «قربون صدقه» در انگلیسی چیز خاصی وجود ندارد و اما ببینید در فارسی:
جانم، قربونت برم، دورت بگردم، عزیز جونم، قربون سرت برم، بمیرم برات، جان دلم، دردت به جونم، فدات بشم، تصدقت بشم و...
💖
قدر این زبون رو بدونیم و ازش استفاده کنیم!
🌺 @sad_dar_sad_ziba
5.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ مشکل محرومیت مردم سیستان و بلوچستان از حقّابه ی رودخانه ی هیرمند از کجا آغاز شد؟
#روزگار_پهلوی
#آینه_ی_عبرت
تاریخ، بدون دستکاری 🎥
………………………………………
🗞 #مجله_ی_مجازی «زندگی زیباست»
🌱 @sad_dar_sad_ziba
╰─┅═ঊঈ💠💠ঊঈ═┅─
🌿🌸🌿
🔘 همین که به چیزهایی که دوست داریم فکر می کنیم،
🔘 همین که برای خودمان دلخوشی های کوچک دست و پا می کنیم،
🔘 همین که یادمان نمیرود که روزهای سخت تر از امروز را هم پشت سر گذاشته ایم،
🔘 همین که می کوشیم برای مشکلات احتمالی آینده آماده شویم،
🔘 همین که خودمان را از ته دل دوست داریم،
❇️ یعنی از خیلی ها خوشبخت تریم.
✅ چون با تلاش در مسیر درست، توانایی کنار زدن مشکلاتمان را داریم.
🌊 #اقیانوس_آرام
آقای روان شناس
🗞 #مجله_ی_مجازی «زندگی زیباست»
@sad_dar_sad_ziba
┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄
☀️ وقتی خورشید
برای سلام کردن به تو
طلوع می کند،
🌻 چرا من گل آفتابگردانی نباشم
که برای دوست داشتنت
بیدار می شود؟!
🌱 @sad_dar_sad_ziba