🌙
زندگی کوزهی آبی خنک و رنگین است
آب این کوزه گهی تلخ و گهی شور و گهی شیرین است
زندگی گرمی دلهای به هم پیوسته است
تا در آن مهر نباشد، همه درها بسته است
☘ #چَکامه
«زندگی زیباست»
@sad_dar_sad_ziba
╔🌸🍃═══════╗
🏛 بزرگترین کاخ جهان نه تو انگلیسه نه آمریکا.
تو همین مهرشهر کرج خودمونه که متعلق به «شمس پهلوی» دختر «رضا شاه» و خواهر «محمدرضا شاه پهلوی» بوده که ۱۰ برابر ورزشگاه آزادی وسعت داره و اون زمان یک میلیون دلار هزینه داشته؛ به الآن یعنی حدود ۱۴۰۰ میلیارد یعنی قیمت نصف ویلاهای لواسان.
حالا چرا بهش میگن کاخ مروارید؟
چون طراحی این کاخ شبیه سفره ماهیه و ساختمان داخلش رو شبیه صدف طراحی کردند.
#آینه_ی_عبرت
تاریخ، بدون دستکاری 🎥
………………………………………
🗞 #مجله_ی_مجازی «زندگی زیباست»
🌱 @sad_dar_sad_ziba
╰─┅═ঊঈ💠💠ঊঈ═┅─
🌳🍃🐦⬛️🍃🌲
منقار شمشیری، تنها گونهی پرندهای که طول منقارش بلندتر از بدنش است.
🌿 #آفرینش
༻🍄 @sad_dar_sad_ziba 🍄༺
🌸 زندگی زیباست 🌸
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄ 📚 «فرنگیس» ⏪ بخش: سوم چم امام حسن، جای قشنگ و آبادی بود. پر بود از درخت خرزهره که گل
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄
📚 «فرنگیس»
⏪ بخش: چهارم
چنگ توی آب انداختم و گفتم:
«پری پری دالگمی.»
دستم را که جلوی زن دایی ام باز کردم، گفت:
«خودش است.»
به بچهها نشان دادم و گفتم ببینید من چه قدر چنگیر جمع کردهام! باورشان نمیشد این همه داشته باشم. دستم پر از چنگیر بود. مرتب میخواندم:
«پری پری دالگمی.»
بچهها میخندیدند و میگفتند:
«قبول نیست دست فرنگیس بزرگ است، دست ما کوچک است.»
می خندیدم و با شادی جواب می دادم:
«خب، می خواستید دست شما هم بزرگ باشد! ببینید من چه قدر جمع کرده ام!»
با بچه ها توی چشمه شروع به بالا و پایین پریدن کردیم. دایی ام مرتب سفارش می کرد که مواظب باشیم من هی می گفتم:
«خالو، تماشا کن!»
دوست داشتم دایی ام ما را نگاه کند و ببیند چه قدر خوشحالیم. میخندیدیم و جیغ میکشیدیم. آن روز، مثل این بود که توی بهشت باشم. وقتی وسایل را جمع کردیم که برگردیم، دلم گرفت. وسایل را توی ماشین گذاشتیم و سوار شدیم، به شیشه ی عقب جیپ چسبیدم و به چم امام حسن نگاه کردم. انگار خوابی بود و رفته بود.
توی ماشین چند بار خوابیدم و بیدار شدم. وقتی چشم باز کردم، همه جا تاریک بود و به آوه زین رسیده بودیم. پدرم تا مرا دید بوسید. دست به صورتم کشید و با همان دست به صورت خودش کشید صلواتی داد و گفت:
«روله (فرزند عزیزم) زیارت قبول!»
اشک از روی ریشهای بلندش تا پایین ریخت. یک لحظه دلم سوخت. با خودم گفتم:
«کاش کاکه (پدر) هم همراهمان آمده بود.»
آن روز بهترین روز زندگیم بود.
...............
۱۰ ساله بودم. توی خانه مشغول کار بودم که صدای پدرم آمد. یا الله میگفت. فهمیدم مهمان داریم. زود به مادرم خبر دادم. مادرم سربندش را مرتب کرد و آمد توی حیاط. دو تا مرد، با پدرم وارد خانه شدند. تا آن موقع ندیده بودمشان. غریبه بودند. یواشکی از پدرم پرسیدم:
«اینها کی هستند؟»
دستش را دراز کرد طرف دورها و جواب داد:
«از عراق آمدهاند.»
نمیدانم چرا آن روز پدرم موقع حرف زدن با من، مرتب لبخند میزد. شب، مادرم مرغ سر برید و غذا درست کرد. دو تا مرد مهمان تا آخر شب با پدرم مشغول صحبت بودند. یواشکی صحبت میکردند و گاهی زیر چشمی نگاه به من میانداختند. صبح که بلند شدم مادرم داشت کره و شیر و پنیر روی سفره میگذاشت. وقتی پای سماور نشسته بود و چای میریخت دیدم اشک روی صورتش قل خورد و چکید پشت دستش. با نگرانی پرسیدم:
«دالگه (مادر) چیزی شده؟»
چه اتفاقی افتاده بود که مادرم بی صدا گریه میکرد. وقتی رو ازم برگرداند و جوابم را نداد دوباره پرسیدم:
«چی شده؟»
بدون این که حتی نگاهم کند فقط گفت:
«روله چیزی نیست، فقط دعا کن.»
مرتب استکانها را توی کاسهای که جلوی دستش بود میچرخاند و آبکشی می کرد. آن هم نه یک بار و دوبار. تعجب کرده بودم. بعد یک دفعه رو برگرداند طرفم، بغلم کرد و بنا کرد به اشک ریختن و های های گریه کردن.
◀️ ادامه دارد ...
.................................
🔻 #نکته:
«فرستادن داستان به دیگر رسانه ها تنها با ذکر نشانی همین کانال، مجاز است.»
🌳 #بوستان_داستان
💠 «زندگی زیباست»
http://eitaa.com/sad_dar_sad_ziba
┄┅══✼☘🌺☘✼══┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☘ به وقت دلتنگی
#امام_رضای_دلها
💠 «زندگی زیباست»
@sad_dar_sad_ziba
┄┅══✼☘🌺☘✼══┅┄
با خدا باش و در مقابل تقـــــدیر او به سان کودکی یک ساله رفتار کن.
وقتی او را به هوا می اندازند، می خندد!
چون ایمـــــان دارد که دوباره او را خـــــواهند گرفت.
🍀 «زندگی زیباست»
💐 @sad_dar_sad_ziba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇨🇦 «مونترال کانادا» پس از یک روز بارانی، حسابی دیدن داره!
┄┅┅┅┅♦️┅┅┅┅┄
#آواز_دُهُل
/غرب و شرق شناسی مصداقی 🏁
╭─┅═💠🌏💠═┅─
@sad_dar_sad_ziba
╰─┅═💠🌎💠═┅─
سقف بسیار زیبای حمام چهارفصل
/ اراک
💠 #معماری_اسلامی_ایرانی
#ایرانَما
/ نَمایی از ایران زیبای ما 🇮🇷
@sad_dar_sad_ziba
┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄
💠 نخستین ایرانی مسلمان
🗓 به فراخور روز بزرگداشت جناب سلمان فارسی
#قله ⛰
/ نامداران راهدان
╭─┅─ 🍃 ⛰ 🍃 ─┅─╮ @sad_dar_sad_ziba .
╰─┅─ 🍃 ⛰ 🍃 ─┅─╯
هدایت شده از رو به راه... 👣
#نقاشی_خط
از پس شب برون بیا تا که ببینمت دمی
ای مه چهارده شبم درد مرا تو مرهمی
🔹 هنرڪده ی «رو به راه»
🔹 https://eitaa.com/rooberaah
┄⊰𖣐⊱┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄
5.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😍 یک نشان طلای دیگر برای ایران
نام نمای ایرانی (برند ایرانی) «مِروژ» بر تن قهرمانان المپیک از بسیاری از کشورها
🔹 مجید ساعدی فر، کارآفرین و مالک تولیدی لباس ورزشی مروژ (مجید) در برنامهی «میدون ملاقات» شبکه سه:
۸۰ درصد دوبندههای کشتی جهان را بچههای اندیمشک تولید میکنند!
ما از «نایک» و «آسیکس» عبور کرده ایم.
💠 سال «جهش تولید با مشارکت مردم»
#دسترنج
/ ساخت ایران 🌾 🔩 💊
………………………………
🗞 #مجله_ی_مجازی «زندگی زیباست»
🌱 @sad_dar_sad_ziba
╰─┅═ঊঈ ⚙🛠 🔩ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙
به حباب نگران لب یک رود، قسم
و به کوتاهی آن لحظهی شادی که گذشت
غصه هم خواهد رفت
آن چنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند
لحظهها عریانند
به تن لحظهی خود جامهی اندوه مپوشان هرگز
☘ #چَکامه
«زندگی زیباست»
@sad_dar_sad_ziba
╔🌸🍃═══════╗