هشیار، سَری بود ز سودای تو مست
خوش آن که ز روی تو دلش رفت ز دست
بی تو همه هیچ نیست در مُلک وجود
ور هیچ نباشد چو تو هستی همه هست
«رباعی»
«سعدی»
🌧 @sad_dar_sad_ziba
🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠
ای زبان فارسی، ای دُرّ دریای دَری/
ای تو میراث نیاکان، ای #زبان_مادری
در تو پیدا فَرّ ما، فرهنگ ما، آیین ما/
از تو برپا، رایتِ دانایی و دانشوری
#فارسی_را_پاس_میداریم، زیرا گفتهاند/
قدر زر، زرگر شناسد، قدر گوهر، گوهری
💠 @sad_dar_sad_ziba
🔹
🍃🌸🍃____🍃🌸🍃
قدیمیها خوب فهمیده بودند از زندگی چه میخواهند؛
حیاط، حوض، آسمان،
چندتایی هم درخت که به وقت و به فصلش میوههایشان را بچینند و بشینند لب حوض و لذتش را ببرند.
همین اندازه آرام و ساده و زیبا!
#همدلانه ☕
☁️🌨☁️
🌨💚🌨
☁️🌨☁️
☕ @sad_dar_sad_ziba ☕
🌿🌿🌿
با کمال احتیاج، از خلق استغنا خوش است
با دهان خشک مردن بر لب دریا خوش است
نیست پروا تلخکامان را ز تلخی های عشق
آب دریا در مذاق ماهی دریا خوش است
هر چه رفت از عمر، یاد آن به نیکی میکنند
چهرهی امروز در آیینهی فردا خوش است
برق را در خرمن مردم تماشا کرده است
آن که پندارد که حال مردم دنیا خوش است
فکر شنبه تلخ دارد جمعهی اطفال را
عشرتِ امروز، بیاندیشهی فردا خوش است
هیچ کاری بیتأمل گرچه «صائب» خوب نیست
بی تامل آستین افشاندن از دنیا خوش است
«صائب تبریزی»
🌺🌺🌺🌺🌺
#شور_شیرین_شعر فارسی
┏━🦋━━•••━━━━┓
🦋 @sad_dar_sad_ziba 🦋
┗━━━━•••━━🦋━┛
16.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀 تو خبر نداری چه اندازه شیدایی!
🎤 «حجت الاسلام پناهیان»
#نردبان
/دینی، اخلاقی
………………………………………
💐 @sad_dar_sad_ziba
🍃
🌸 زندگی زیباست 🌸
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄ 📒 «خاطرات سفیر» ⏪بخش ۱۷: امبروژا ادامه داد: «من نمی تونم بپذیرم بچه هام صبح تا شب از ا
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄
📒 «خاطرات سفیر»
⏪بخش ۱۸:
به سلین گفتم:
«ببخشید این کلمه ای که نوشته چیه؟ گوشته؟»
- نه! یعنی تقریبا آره گوشته.
پرسیدم که گوشت چیه براش توضیح دادم که من چی رو می تونم بخورم و چی رو نمی تونم. با توضیحات سلین دستگیرم شد که دریاییه و چیزی شبیه میگو؛ اما از خاندان صدف اینا هم نیست. سفارش غذا رو دادم؛ یه سوپ و یه سالاد. سفارش بقیه چی بود؟ یک پیش غذا و یک پرس غذای حسابی و سالاد. پیش دستی کردم و برای سلین،که یه کم از نوع سفارش من متعجب شده بود از عشق وافرم به سوپ و سوپی جات تعریف کردم تا قبل از این که سؤالی بپرسه جوابش رو گرفته باشه.
- نه بابا! جدّی جدّی این قدر سوپ دوست داری؟
- آره خیلی زیاد. سوپ باشه، حالا از هر نوعی بود بود. ایران هم که بودم همین طور بودم. مهمونی هم که می رفتیم ترجیح می دادم به جای هر غذایی فقط سوپ بخورم. در واقع بهتره بگم نمی تونم سوپ نخورم.
- چه قدر جالب!
چشمتون روز بد نبینه! کاسه ی سوپ رو گذاشتن جلوم، چشمام گرد شد. اون قدر ازش فاصله گرفتم و چسبیدم به صندلی که نزدیک بود صندلی چپ شه. توی دلم بد و بیراه بود که نثار طباخی چینی می شد. نامردا! حالا چون من حلزون و صدف نمیخورم باید سوپ ملخ بهم می دادید؟ از کجا مطمئن می شدم که ملَخه پخته و یهو پر نمی زنه بیاد روی سر و صورتم؟! همه ی تخیلم به کمکم اومده بود تا هر چه بیشتر حالم از غذا به هم بخوره.
ای بابا! باید چه کار می کردم؟ تصمیمم رو گرفتم با خودم گفتم:
«فقط سالاد می خورم و توی یک فرصت مناسب که جماعت مشغول لمبوندن و حرف زدن هستن، سوپ رو با مَلَخاش تحویل یکی از این پیش خدمت ها می دم.»
شروع کردم به خوردن سالاد کاهو که دو تا برگ کلم و پنیر هم کنارش بود.
سلین گفت:
«اِ... پس چرا سوپ نمی خوری؟»
گفتم:
«خب خیلی گشنم نیست. یکیش رو بیشتر نمی تونم بخورم. ترجیح می دم سالاد بخورم. درسته که سوپ فوقالعاده است اما سبزیجات خیلی برای سلامتی بهتره!»
من از سرگشنگی و بی غذایی کاهو میخوردم و اطرافیان در وصف فواید غذاهای گیاهی حرف می زدن و هی من رو تشویق میکردند و می ستودن! به به و چه چه که به هوا بلند بود و من سر تکون می دادم که تشویق دوستان بی جواب نمونده باشه. غذای بقیه و کاهوی من که تمام شد، نوبت دسر شد. توی فهرست دسرها دنبال یک دسر بزرگ و حجیم می گشتم؛ بلکه به زور و ضرب دسر یه کمی سیر شم.
همه سفارشهامون رو دادیم. هنوز آخرین جملات حضار در تحسین رعایت غذایی من تمام نشده بود که پیش خدمت جلو چشم اون جماعت، یک ظرف بزرگ بستنی گذاشت جلوی من؛ چهار پنج تا گلوله ی خوشگل بستنی با شکلات و خامه و توت فرنگی و یه مشت فشفشه و جنگولک روش! با چنان عشقی به ظرف بستنی نگاه میکردم که جرأت سؤال کردن برای هیچکس نموند. ته دلم با بستنی ها درد دل می کردم و از جفای روزگار میگفتم و این که اون روز چه قدر گشنه مونده م و اون بستنی ها مثل نوریه در تاریکی معده! اون قدر انگیزه داشتم که بدون توجه به نظر اطرافیان با قاشقم تا ته بستنی ها رو بخورم.
صدا از کسی در نمی اومد. شاید هم همه مشغول حرف زدن بودن. اصلا اون لحظه برام فرقی نمی کرد. اگر کسی هم چیزی میگفت، من نمی شنیدم؛ چه در تحسین دستور غذایی چه در نکوهش اون. همیشه معتقد بوده م نباید برای حرف مردم اهمیت قائل شد!
⏪ ادامـه دارد...
………………………………………
🌳 #بوستان_داستان
🌱 #حس_خوب
💠 زندگی زیبا
http://eitaa.com/sad_dar_sad_ziba
┄┅══✼🍃🌷🍃✼══┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁 آفت انقلاب اسلامی
🎙 «شهید دکتر بهشتی»
#فانوس
/روشن بینی و روشنگری 🌙 🌕
………………………………………
🗞 #مجله_ی_مجازی «صد در صد»
╭─┅═ঊঈ💠💠ঊঈ═┅─ @sad_dar_sad_ziba
╰─┅═ঊঈ💠💠ঊঈ═┅─
🌿🌿🌿
فردی که مقیم لندن بود، تعریف میکرد که یک روز سوار تاکسی میشود و کرایه را میپردازد.
راننده بقیه ی پول را که برمیگرداند، ۲۰ پنس اضافهتر میدهد!
میگفت:
چند دقیقهای با خودم کلنجار رفتم که ۲۰ پنس اضافه را برگردانم یا نه.
آخر سر بر خودم پیروز شدم و ۲۰ پنس را پس دادم و گفتم:
آقا این را زیاد دادی.
گذشت و به مقصد رسیدیم. موقع پیاده شدن راننده سرش را بیرون آورد و گفت:
آقا از شما ممنونم.
پرسیدم:
بابت چه؟
راننده گفت:
میخواستم فردا بیایم مرکز شما مسلمانان و مسلمان شوم اما هنوز کمی مردد بودم. وقتی دیدم سوار ماشینم شدید، خواستم شما را امتحان کنم. با خودم شرط کردم اگر ۲۰ پنس را پس دادید، بیایم. فردا خدمت میرسم!
آن فرد میگفت:
ماشين كه رفت؛ تمام وجودم دگرگون شد. حالی شبیه غش به من دست داد.
من مشغول خودم بودم، در حالی که داشتم تمام اسلام را به ۲۰ پنس میفروختم.
🌱 #داستانک
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
༻🌹 @sad_dar_sad_ziba 🌹༺
༺🌱༻
🍃🍂
در چرخش تاریخ، چه سرخورده چه سرخوش
دنیا نه به جمشید وفا کرد، نه کوروش
🍃🍂 @sad_dar_sad_ziba
🍂🍃
21.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌽 کمبود مواد غذایی در اروپا
بدون تحریم
تنها با یک جنگ در اوکراین
………………………………………
#آواز_دُهُل
/غرب و شرق شناسی مصداقی 🏁
╭─┅═💠🌏💠═┅─ @sad_dar_sad_ziba
╰─┅═💠🌎💠═┅─
🏡 روستای استارم
/بهشهر
/مازندران
#ایرانَما
/نمایی از ایران زیبای ما 🇮🇷
@sad_dar_sad_ziba
┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄
🌴
آدم هایی هستند در زندگیتان؛
چگالی وجودشان بالاست.
افکار،
حرف زدن،
رفتار،
محبت داشتنشان
و هر جزئی از وجودشان
امضادار است.
یادت نمی رود
«بود و هست هایشان را»
بس که حضورشان پررنگ است.
ردپا حک می کنند، این ها روی دل و جانت،
بس که بلدند باشند.
این آدم ها را، باید قدر بدانی
وگرنه دنیا پر است از آن
دیگرهای بی امضایی که
شیب منحنی حضورشان،
همیشه ثابت است.
🌿 @sad_dar_sad_ziba
🌿