🛳 اگر کشتی را در آب ببینی طبيعی است،
اما اگر آب را در کشتی ببینی خطرناک است.
👌🏽پس تو در دل دنیا باش ولی دنیا را در دل خود راه مده!
🌿 «زندگی زیباست»
🌿 @sad_dar_sad_ziba
✨
خونین دلِ چون انار دارم از تو
آری گِلـــه بی شمـــار دارم از تو
شهریــورمان گذشت، اما نرسید
مهــری که من انتظار دارم از تو
💫 @sad_dar_sad_ziba
2_144189955969737941.mp3
12.7M
🌿
🎶 «زیباتر از زیبا»
🎙 حامد ضرغامی
#ترنم_ترانه
/موسیقی 🎼🌹 🎵
🗞 #مجله_ی_مجازی «زندگی زیباست»
@sad_dar_sad_ziba
┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄
🍀🍁🍀
بر سر آنم که گر ز دست برآید
دست به کاری زنم که غصه سرآید
خلوت دل نیست جای صحبت اضداد
دیو، چو بیرون رود فرشته درآید
صحبت حکام، ظلمت شب یلداست
نور ز خورشید جوی، بو که برآید
بر در ارباب بی مروت دنیا
چند نشینی که خواجه کی به در آید؟
ترک گدایی مکن که گنج بیابی
از نظر رهروی که در گذر آید
صالح و طالح* ، متاع خویش نمودند
تا که قبول افتد و چه در نظر آید؟
بلبل عاشق، تو عمر خواه که آخر
باغ شود سبز و شاخ گل به بر آید
[*طالح = ناصالح، بدکار]
«حافظ شیرازی»
#شور_شیرین_شعر فارسی
┏━🦋━━•••━━━━┓
🦋 @sad_dar_sad_ziba 🦋
┗━━━━•••━━🦋━┛
🌿🌸🌿
🔻 عزت نفس پایین باعث می شود در برابر انتقادات، پرخاشگری کنیم.
وقتی کسی در برابر انتقاد دیگران پرخاشگری می کند، یعنی تحمل دیدن خود را هم ندارد و با نشان دادن او به خودش، برافروخته می شود.
مانند کسی که با دیدن خود در آینه دچار آشفتگی شود و این نشانه ی عزت نفس پایین است.
«آینه چون عیب تو بنمود راست
خود شکن آیینه شکستن خطاست»
🌊 #اقیانوس_آرام
آقای روان شناس
🗞 #مجله_ی_مجازی «زندگی زیباست»
@sad_dar_sad_ziba
┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄
*راه طولانی
کار بیــهوده
سعی بی ثمر*
💠 فرمایشی از امام رضا (درود خدا بر او)
💎 #دُرّ_گران
………………………………………
💐 «همه چیز برای زندگی زیبا»
💐 @sad_dar_sad_ziba
🍃
🌸 زندگی زیباست 🌸
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄ 📚 «مـــــرا با خودت بـــبــر» ⏪ بخش چهاردهم: تا ببینم با چه کسانی مراوده دارد. بعد خ
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄
📚 «مـــــرا با خودت بـــبــر»
⏪بخش پانزدهم:
ساعتی به غروب مانده بود که ابراهیم مقابل آمال ایستاد.
فانوس دکانها روشن بود و از سردی هوا، در جای جای میانه ی بازار، آتشهایی از کندهها زبانه میکشید.
ازدحام و رفت و آمد زیاد بود.
هنوز چند تایی از ذرت ها و کلوچه های آمال مانده بود. ابراهیم را که مقابلش دید، نفس بلند و صداداری کشید.
ــ باز که پیدایت شد؟ نمیدانم چرا از هرچه واهمه دارم، به سرم میآید؟
ــ یک سوال دارم. میتوانم گاهی از شما ذرت و کلوچه بخرم یا اصلاً ترجیح میدهید به سراغتان نیایم؟
آمال لب ورچید و با اکراه وراندازش کرد.
ــ مشتری را که نباید رد کرد. فقط ذرت و کلوچه ات را بگیر و برو!
ــ من ابراهیمم. با شاگردم طارق حرف زدم. دیگر مزاحمتان نمیشود.
ــ کار خوبی میکند. به نفع خود اوست. این بار به حسابش میرسیدم!
آمال با کنجکاوی به او خیره شد تا ببیند چرا همچنان ایستاده است و چه ناگفتهای را سبک سنگین میکند.
ابراهیم با صدایی لرزان گفت:
«میشود خواهش کنم موهایتان را زیر چادر پنهان کنید و ساعدهایتان را بپوشانید؟ این طوری کمتر مزاحمتان میشوند. اگر زیباییهای خودتان را آشکار نکنید، اهمیت بیشتری خواهید داشت.»
ــ اینها چه ربطی به تو دارد؟
ــ خودتان گفتید که مجبورید در بازار کار کنید و یکی هست که دنبال بهانه است تا جایتان را بگیرد.
آمال، یک مشتری را راه انداخت و واکنشی نشان نداد.
ــ ببخشید! یادم رفت بپرسم که شاگردم چه خطایی کرده است که از او ناراحت شده اید خودش گفت خطایی نکرده؛جوانک بی آزاری است.
آمال پوزخند زد.
ــ بی آزار! وقتی از او می پرسی، انتظار داری بگوید بله مزاحمش شده ام؟ به دزد هم بگویی دزد، می رنجد!
ــ شما بگویید چه شده؟
ــ دوست ندارم مرا مشغول گفت و گو با یکی مثل تو ببینند! هزار فکر و خیال می کنند! سماجت تو بیشتر از شاگردت است!
ابراهیم چشم به دهان او دوخته بود. آمال با کمک آخرین مشتری، دیگ را بلند کرد و تا سوراخ چاه میان بازار برد. آبش را خالی کرد و تنهایی دیگ را برگرداند.
ابراهیم رنجیده بود که آمال از او کمک نگرفته بود. از حالت چهره اش معلوم بود.
سه ذرت هنوز ته دیگ بود. آمال دوباره نشست. ابراهیم تکان نخورده بود و خیال رفتن نداشت.
ــ شاگردت آن رو به رو ایستاده بود. وانمود میکرد میخواهد چند قواره پارچهای را بفروشد که به دوش انداخته بود. حواسش به من بود. فکر کردم میخواهد در فرصتی مناسب، سکههایم را بدزدد. سکهها را جلو چشمانش توی جیبم ریختم. باز هم ایستاده بود. پس از ساعتی به بهانه ی خریدن کلوچه پیش آمد که مثل قرقی پریدم و با یک دست یقهاش را در چنگم خفت کردم با دست دیگر چوب دستی ام را بالا بردم.
سرش داد زدم:
«از من چه میخواهی؟»
رنگش پرید و گفت که کیست و کجا کار میکند. چند نفری دورمان جمع شدند. مجبور شدم رهایش کنم برود. نتوانستم از زیر زبانش بکشم که چرا مرا زیر نظر داشت.
◀️ ادامه دارد....
.................................
🌳 #بوستان_داستان
💠 «زندگی زیباست»
http://eitaa.com/sad_dar_sad_ziba
┄┅══✼☘🌺☘✼══┅┄
🔺 «غیرقابل ترمیم»
✍ طراح: امیرحسین جعفرینژادان
#طوفان_الاقصی
«زندگی زیباست»
💠 @sad_dar_sad_ziba
🌸 زندگی زیباست 🌸
🌿🌸🌿 🔻 عزت نفس پایین باعث می شود در برابر انتقادات، پرخاشگری کنیم. وقتی کسی در برابر انتقاد دیگران
🌿🌸🌿
عزت نفس به این معنی نیست که:
«من کامل شده ام.»
بلکه به این معنی است که من می دانم کامل نیستم و ممکن است ایرادهایی داشته باشم.
این یعنی من انسانم و ضعف و نقص و بیماری و ناآگاهی جزیی از وجود من است و باید در هر لحظه برای بهتر شدن تلاش کنم.
به همین خاطر کسی که عزت نفس بالایی دارد، ایرادها و کاستی های خود را با طیب خاطر می پذیرد و برای رفع آن ها تلاش می کند.
او دیگران را هم بابت اشتباهاتشان سرزنش نمی کند و در عین حال به آن ها برای بهبود و تعالی، کمک می دهد.
انسانهای تمامیت خواه هم خودشان را سخت می بخشند و هم دیگران را و راه بهبود و تعالی خود و دیگران را می بندند.
🌊 #اقیانوس_آرام
آقای روان شناس
🗞 #مجله_ی_مجازی «زندگی زیباست»
@sad_dar_sad_ziba
┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حال خواهران و برادرانمان
این روزها...
✊🏽 حال روزشان فریاد بزنیم!
🤲🏽 برایشان دعا کنیم!
🍃 @sad_dar_sad_ziba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امیدوار بمان
که زمین و آسمان
از نو روشن می شوند.
🍃 «زندگی زیباست»
🌳 @sad_dar_sad_ziba