eitaa logo
۵) سادات حاجی تبار حسینی کیا
269 دنبال‌کننده
646 عکس
141 ویدیو
65 فایل
یادداشت های پژوهشی سید مهدی بیژنی پویا (بیژنی حاجی)، قم خرده پژوهشگرِ تاریخ سادات حاجی تبار کیاکی ۰۹۱۲۶۵۱۹۰۱۱ اساتید راهنما: دکتر مهدی جلالی بحرالعلوم نسابه دکتر یوسف الهی دکتر سید محمد صادق ابراهیمیان دکتر امین نعیمایی عالی استاد محسن داداش پور باکر
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از عبدالله
⚫️🏴⚫️🏴 رمزگشایی از سخن پیامبر در مورد امام حسین علیه السلام بعد از هزار و چند سال! امام صادق علیه السلام فرمودند: بر بدن جدّ غریب ما ۱۹۵۰ زخم زدند. راوی سوال کرد: یابن رسول الله مگر امکان دارد چنین چیزی، مگر یک بدن چقدر طاقت و حجم دارد؟ حضرت فرمودند: به خدا قسم نیزه برجای نیزه میزدند... شمشیر برجای شمشیر می زدند...تیر برجای تیر می زدند.. روزی پیغمبر صلوات الله علیه و آله بالای منبرمسجد نشسته بودند و برای مردم موعظه می کردند. یک وقت امام حسین علیه السلام که در آن زمان چهار، پنج ساله بودند از در وارد شدند، امام حسین علیه السلام آمدند پائین پله ی منبر ایستادند. ناگهان پیغمبر اکرم صلوات الله علیه و آله شروع به گریه کردن نمودند و به حسین علیه السلام اشاره کرده فرمودند: »تَرَقَ عَینَ البَقَه« یعنی بیا بالا چشم پشه! هیچکس معنی این تعبیر را نفهمید یعنی چه؟ چرا رسول الله به امام حسین علیه السلام خطاب می کند بیا بالا ای چشم پشه!! سالیان سال کسی نفهمید شاید بعد از هزار و چند سال!! قریب به صد و اندی سال پیش مرحوم فرهاد میرزا اعتماد السلطنه ( صاحب مقتل بسیار ارزشمند قَمقام زَخّاز و صَمصام بَتّار) که یک مقتل بسیار ارزشمند و مفیدی است. ایشان به فرنگ رفت، در اروپا میکروسکوپ تازه اختراع شده بود به این جناب شاهزاده قجری گفتند که آقای شاهزاده تشریف بیاورید که یک وسیله ای اختراع شده به نام میکروسکوپ هر چیز ریزی که زیرش بگذارید درشت نمایی میکند و نشان میدهد. ما چشم یک پشه را جدا کردیم و گذاشتیم زیر این میکروسکوپ... بیایید نگاه کنید! جناب فرهاد میرزا چشم خود را گذاشت روی میکروسکوپ و نگاهی کرد و در همان موقع کسی که پای دستگاه بود گفت جناب آقای فرهاد میرزا شمردیم ۱۹۵۰ شکاف در چشم پشه است! یک دفعه دیدند فرهاد میرزا نشست روی زمین شروع کرد به گریه و به سر زدن.... همه گفتند چه شد فرهاد میرزا، ما که چیزی نگفتیم؟! ما گفتیم چشم پشه یک حالتی دارد شبکه شبکه است و سوراخ سوراخ، شمردیم و دیدیم ۱۹۵۰ شبکه دارد !! فرهاد میرزا گفت شماها نمی دانید! بعد از هزار و چهارصد سال تعبیر حرف پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله مشخص شد که چرا آن روز پیغمبر اکرم به اباعبدالله الحسین علیه السلام با عنوان چشم پشه خطاب کرد... اللهم الرزقنی شفاعة الحسین یوم الورود... منابع: کفایة الأثر، ص81تا83 ، منابق آل ابی طالب، ج3، ص388 بحارالأنوار، ج16، ص295 / ج36، ص313 / ج43، ص286 الطرائف، ترجمه داوود الهامی، ص370) مناقب ابن شهراشوب
پنج درس آموزنده سعادت بخش 1 - مرحوم قطب الدّین راوندی در کتاب خود آورده است: امام سجّاد صلوات اللّه علیه چون نماز صبح را به جا می آورد؛ در جایگاه خود می نشست و دعا می خواند تا موقعی که خورشید طلوع نماید؛ و پس از طلوع خورشید، دو رکعت نماز برای سلامتی خود و افراد خانواده اش می خواند و سپس مختصری می خوابید. و چون از خواب بیدار می شد، دندان های خود را مسواک می نمود و بعد از آن مشغول صرف صبحانه می گردید.**دعوات راوندی: ص 71، و مستدک الوسائل: ج 6، ص 350، ح 3.*** 2 - مرحوم کلینی، به نقل از حضرت صادق آل محمّد علیهم السّلام حکایت فرماید: هرگاه یکی از دامادهای امام سجّاد علیه السّلام داخل منزل وی می گردید و بر حضرتش وارد می شد، امام سجّاد علیه السّلام عبای خود را از دوش بر می گرفت و برای او پهن می نمود تا روی آن بنشیند. و سپس به داماد خود می فرمود: خوش آمدی، که تو هم تأمین کننده هزینه های خانواده خود و هم، نگه دارنده ناموس خود از شرّ هواهای نفسانی و اجانب هستی.**اصول کافی: ج 1، ص 338، ح 8.*** 3 - روزی امام سجّاد علیه السّلام مشغول خوندن نماز بود، که در بین نماز عبای آن حضرت از روی شانه اش افتاد و حضرت بدون کمترین توجّهی نسبت به آن، با همان حالت به نماز خود ادامه داد. چون از نماز فارغ شد یکی از اصحاب آن حضرت جلو آمد و اظهار داشت: یاابن رسول اللّه! چرا هنگامی که عبا از روی شانه شما افتاد، بدون توجّه به آن، به نماز خود ادامه دادی!؟ امام علیه السّلام فرمود: این چه اعتراضی است که مطرح می کنی!؟ آیا می دانی من در حال نماز، در مقابل چه کسی قرار داشتم؛ و با چه کسی سخن می گفتم؟ آیا توجّه نداری، هر مقداری که از نماز با خلوص و توجّه کامل به خداوند متعال باشد به همان مقدار مقبول درگاه الهی قرار می گیرد. آن شخص گفت: پس وای بر حال ما، که بیچاره هستیم. و حضرت فرمود: از لطف و رحمت پروردگار مهربان ناامید نباشید، چون خداوند متعال به وسیله نمازهای نافله، نواقص نماز را تکمیل و جبران می نماید.**دعائم الإسلام: ج 1، ص 158، مستدرک الوسائل: ج 4، ص 103، ح 29.*** 4 - روزی شخصی حضرت سجّاد علیه السّلام را تعریف و تمجید کرد و اظهار علاقه شدیدی نسبت به آن حضرت داشت. امام علیه السّلام فرمود: خداوندا، به تو پناه می برم از این که مبادا دیگران مرا دوست بدارند، در حالی که تو مرا دشمن داشته باشی. همچنین حکایت کره اند: روزی که عید عرفه بود، آن حضرت از محلّی عبور می نمود، عدّه ای را مشاهده کرد که در حال گدائی بودند و از این و آن تقاضای کمک می کردند. حضرت با حالت تعجّب به آن ها نگاهی نمود و فرمود: وای بر شما، که در مثل چنین روزی - روز عرفه - از غیر خداوند متعال، کمک می طلبید و چشم امید به دیگران بسته اید.**بحارالأنوار: ج 46، ص 62.*** 5 - مرحوم کلینی رحمة اللّه علیه در کتاب شریف کافی آورده است: شخصی به نام سعید بن مسیّب حکایت کند: روزی به محضر مبارک امام سجّاد علیّ بن الحسین علیهماالسّلام وارد شدم در حالتی که آن حضرت مشغول خواندن نماز بود، پس چون نماز خود را به پایان رساند، شخصی درب خانه را زد. حضرت فرمود: سائلی - گدائی - آمده است و تقاضای کمک دارد، او را ناامید مگردانید.**کافی: ج 4، ص 15، ح 4، حلیة الأبرار: ج 3، ص 259، ح 5.***
۵) سادات حاجی تبار حسینی کیا
پنج درس آموزنده سعادت بخش 1 - مرحوم قطب الدّین راوندی در کتاب خود آورده است: امام سجّاد صلوات
اولین سالی که صدام سقوط کرد عرفه اش در کربلا بودم، صبح زود با صدای تیر مکرر با وحشت از خواب برخواستم، از پنجره به بیرون نگاه کردم دیدم چند گاری چای پررنگ و صبحانه می فروشند و عده دورشان مشغول خوردن، اکثر آنها اسلحه داشتند و مرتب تیراندازی هوایی می کردند، از صاحب مسافرخانه پرسیدم جریان چیه؟ گفت نگران نباش این تیراندازی ها علامت جشنه، امروز عید پاک ما در عراقه یعنی روز آمرزشه و چه جشنی بالاتر از این روز، در عرفه ی کربلا چون ایرانیان اثری از غم و عزا ندیدم ولی عصر آن روز ایرانیان در بین الحرمین ضمن دعای عرفه حسابی سوگوار حضرت مسلم شدند. اینک در این پست مدرکی از جشن عرفه در زمان امام ع یافتم
چرا فامیلی بیژنی؟ : تذکر: قبل از هر چیز لازم به ذکر است این متن را یک بیژنی نوشته و عِرق مرتبط هم دارد، پس لازم نیست کسی ناراحت شود. 👇👇👇 کل بیژنی های بابل و بندپی، مقیمی هستند و کل بیژنی های نور هم کریمی اند، بیژن عقیم بود و هیچ نسلی ندارد، چند سال قبل چند بزرگوار در دادگاه بابل شکایت کردند که ما از نسل بیژن حاجی هستیم و تولیت باید با ما باشد که در دادگاه رد و ثابت شد بیژن نسلی ندارد، بدون نسل بودن بیژن هم در کتاب اقوام بندپی که بیست سال پیش چاپ شده بود از جانب مرحوم حاج ماشاءالله بیژنی مورد تأکید قرار گرفته بود و همچنین بزرگان طایفه از جمله مرحوم کرمعلی عمو و مرحوم محمد سمیع عمو سه دهه قبل به شخص خودم این مطلب را گفته بودند و همگی فرموده بودند که بزرگان فکچال به آنها می فرمودند در جلسه ای که برای انتخاب فامیلی در حدود سال ۱۳۰۷ شمسی در فکچال برگزار شده بود، اکثریت می گفتند ما چون از نسل میرزا محمد مقیم هستیم، فامیلی مان مقیمی باشد (با پسوند و پیشوندهای مختلف)، اما میرزا عباسقلی خان فرمود درسته همه ما مقیمی هستیم ولی کل ما را بنام ایل بیژن می شناسند چون نفر اول طایفه که در دوران صفویه برو و بیای حکومتی داشت و مطرح ترین بود بیژن بود، من چند سال ساکن سولده بودم و بیژن در آنجا مزار معتبری دارد و نزد مردم آنجا هم دارای احترام ویژه ایست، درست نیست نام ایشان فراموش شود و گرامی داشته نشود، نام خانوادگی مقیم پور بیژنی توسط میرزا و همسر تهرانی چهارمشان که از عموزاده های اجدادی خودش بود انتخاب شد و برای اولین بار میرزا عباسقلی مقیم پور بیژنی و سیده عذرا مقیم پور بیژنی این فامیلی را برگزیدند و سپس فرزندان میرزا (از همسران مختلف)، مقیم پور بیژنی و فرزندان مرحوم ملاحبیب الله هم حبیب زاده بیژنی شدند. در اواخر قاجار دربار تصمیم گرفت در درون خود سامانی به القاب درباریان بدهد و القاب تکراری و پیچیده مسؤلین برچیده شود، میرزا عباسقلی در آن دوران برای خود فامیلی بیژن نژاد را انتخاب نمود، میرزاعیاسقلی بیژن نژاد که بدلیل معاونت حکومت کجور، در منطقه ی اقوام هم ریشه با خود در روستای پول سولده (نور) منزل داشت، آنها که نسل میرزا محمد کریم برادر محمد مقیم بودند، بعد برچیده شدن قاجار، رضاخان که انتخاب نام خانوادگی درباریان را مطلوب دیده بود آنرا جهت عموم مردم، عمومی و اجباری کرد، و در آن زمان بستگان اهل سولده بلافاصله فامیلی میرزا را که بزرگشان بود برای خودشان انتخاب کرده و فامیلی بیژنی نژاد فامیلی آنها شد، بعدا برخی پسوند، پیشوندهایی هم به آن افزوده یا فقط بیژنی شدند و پیش دستی آنها و همچنین لزوم نکوداشت نام مقیم مانع امتداد فامیلی بیژن نژاد بر روی طایفه ما شد، اکثریت فکچالی ها به تعداد زیادی از اهل روستاهای پشتی فکچال که از قوم ما بودند مقیمی شدند، مقیمی های فکچال اکثرا از نسل محمد مقیم حاجی و مقیمی های روستاهای پشت فکچال و اندکی از اهل فکچال هم از نسل محمد مقیم بیک، عموی محمد مقیم حاجی فکچالی هستند، در ضمن دو تن از فرزندان محمد مقیم یعنی محمد ابراهیم و محمد سلطان هم نام پدرشان را بر روی فرزنداشان گذاشتند ولی نسل محمد ابراهیم ساکن بابل شدند چون خود او و فرزندش کاتب مجموعه کاظمیه ی جدشان در بابل بودند. مقیمی های محترم اکثریت فکچال شدند و باقیمانده ی بزرگواران ساکن فکچال از طوایف مختلف هم با هم متحد شده و فامیلی نیازی را انتخاب کردند، بسیاری از نیازی های بزرگوار از طوایف متعدد، غیر هم ریشه بوده و بنا به نقل مستقیم بزرگان در نزد من (و در حضور حاج آقا احسان بیژنی)، در بین آنها فقط طایفه ی آقا شعبان پهلوان و همچنین طوایف محترم نیازی نتاج از نسل محمد مقیمند، میر مقیمی های سمت شیاده از سادات نسل محمد شریفند (سادات: ابراهیمیان، یحیی نژاد، میر مقیمی، ادیانی) و میر نیازی ها که بیشتر بایکلایی اند هم از سادات برهانی و از نسل امامزاده برهان می باشند. امامزاده برهان فکچال واقعیت دارد و من نام مزار این سیّد را به همراه سایر مزارات منطقه، در مستندات کتابی خطی به تاریخ ۱۰۱۸ قمری به قلم پیران حاجی در نزد برادر عزیزم آقا محسن داداش پور باکر دیده ام. عزیزانم من ادعا نمی کنم که بی نقصم، من کوچکم، من کودکم، با نظرات سازنده ی خود (بصورت: خصوصی یا تلفنی)، بزرگم بفرمایید. منی که سه دهه از حدود پنج دهه ی عمرم در پژوهش مرتبط گذشت همواره در انتظار مساعدت و یاری پژوهشی شما هستم. سید مهدی بیژنی پویا 09126519011
از راست: ✓ حضرت آیت الله سید علی خامنه ای (حسینی) رهبر ایران اسلامی ✓ مرحوم آیت الله امامی کاشانی، فقیه ✓ دکتر سید محمد خسرو بیژنی (حسینی)، رییس وقت حقوقدانان شورای نگهبان کشور و... 👇 ۲۲ خرداد سال ۶۸ شش روز پس از انتخاب آقا بعنوان رهبر
در شمال غربی کشور مشاهده شد: در ایام عزای حسینی یک غذای نذری به اسم عاشوری می پختند و شب ها بین عزاداران مجلس پخش می شد، نکته ی آموزنده آن آیین این بود که غذا ابتدا فقط به کودکان بین مردم، داده شده و در مرحله ی دوم غذای به بقیه داده می شد، عملکرد زشت متداولِ اینکه تو قبلا غذا گرفتی و فقط یک غذا باید بگیری هم مشاهده نشد. اعتقاد مسئولین هیأت بر آن بود که چون کودکان معصومند و خدا نظر ویژه به آنها دارد و دعایشان بیشتر مستجاب می شود و اینکه بعد واقعه ی عاشورا لازم بود ابتدا کودکان بی تاب را مدیریت و آرام کرد این عمل پسندیده را انجام می دادند. سید مهدی بیژنی پویا کارشناس ارشد مهندسی فرهنگ
در مرحله دوم پخش غذا به بسیاری از کودکان غذا داده شد و این درس بزرگی در جذب کودکان به این مراسم و تقدیر از آنها بود، بیشتر کودکان غذای اضافه را با خود برده و به عزیزانشان در منزل می دادند، آیا این مهندسی فرهنگی نیست؟
هدایت شده از قدم‌قدم تا اربعین
﷽🕋 ساعت ۱۲:۵۷ امروز 👈 تعیین 🕋 📆 امروز ۲۵ تیرماه است ✍ اگر هنوز از منزل یا محل کار مطمئن نیستی ... ✍ اگر دوست داری قبله مسجدتون رو دقیق دقیق مشخص کنی ... ✍ اگه تو محله شما برای قبله هر کسی یه چیزی میگه ... اصلا جای نگرانی نیست ... ✅✅امروز رو دریاب! در ساعت ۱۲:۵۷ امروز (به وقت ایران)، دقیق بر عمود می تابد و کعبه سایه ندارد: 🔴 اگر در این زمان یک میله‌ای عمود در زمین قرار گیرد سمت خلاف آن جهت دقیقِ دقیق قبله را نشان می‌دهد. (مطابق تصویر) 🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄﷽🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄• @Lavazem_Arbaeen
پیشتر مکرر عرض کردم مرتبطین به طایفه ی ما چند محمد مقیم در قرن یازدهم داشتند.... پیشتر مکرر عرض کردم حاجی تباران در قرن نهم وقف نامه ای جهت امامزاده جعفر دامغان دارند که در مجله وقف میراث جاویدان چاپ شده بود.... پیشتر پژوهشگر محترم حوزه ی البرز جنوبی طایفه، جناب آقا سید احمد کیا اعلام کرده بود ردی از شاخه های مختلف طایفه در اطراف دامغان تا شاهرود وجود دارد.... استاد بحرالعلوم بطور مستند تاکید دارد که گروهی از طایفه از سوادکوه به سمت شمال و گروهی دیگر از آنها به سمت جنوب جابجا می شدند که طوایف کیا و ضیایی از آنها هستند‌.... ارتباطاتی بین مقیمی های دامغان شاهرود با مقیمی های خودمان در بندپی وجود داشت حتی عده ای مقیمی از بندپی برای کار به نواحی بین دامغان شاهرود رفته بودند.... تشابه چهره بین ایندو گروه مقیمی وجود دارد.... پسوند بیکا در اجداد ایندو گروه وجود دارد.... از هر دو سمت پژوهش طایفه شناسی برای طرف دیگر وجود داشته و بینشان هیچ هماهنگی نبود.... کسب اطلاعات پیرامون محمد مقیم بیکا ابن فریدون بیکا جد مقیمی های البرز جنوبی در قرن یازدهم، از اهداف پژوهشی من است. هنوز مطلب مرتبطی رد یا تایید نمی شود تا نتیجه گیری کنم. سید مهدی بیژنی پویا
۵) سادات حاجی تبار حسینی کیا
پیشتر مکرر عرض کردم مرتبطین به طایفه ی ما چند محمد مقیم در قرن یازدهم داشتند.... پیشتر مکرر عرض کردم
مرحوم علامه حایری مازندرانی که به سمنان تبعید شده بود با طایفه ی سادات کیا در آنجا وصلت نمود که هم اینک همسر علامه نود و اندی سن دارند و از بستگان درجه یک پژوهشگر ارجمند آقا سید احمد کیا می باشد، علامه در مکتوبی آورده که جد ما سید عبیدالله اعرج مدتی در اطراف دامغان هم تبعید بود و این مطلب بطور جسته گریخته در سایر منابع مستقل وجود دارد, بدلیل اهمیت موضوع پیام استاد کیا به من در زیر فوروارد می شود👇، در ضمن بجز این محل نقاط دیگری در همان نواحی وجود دارد که در آن افراد مرتبطی زندگی می کنند
هدایت شده از سید احمد کیا
سلام امروان روستای دامغان بخش امیرآباد دهستان قهاب صرصر تقریبا درمسیر دراپلیکیشن مشخص است اطلاعات ازچگونگی آمدن عبیدالله در صفحه اول کتاب عربی عبیدالله ازقول علامه حایری موجود است