eitaa logo
کانال رسمی حضرت آیت الله سید حسین یعقوبی قائنی-ره
3.5هزار دنبال‌کننده
550 عکس
148 ویدیو
37 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم این کانال، تنها کانال رسمی جهت نشر معارف عالم ربانی حضرت آیت الله سید حسین یعقوبی قائنی (ره) در پیام رسان ایتا می باشد که زیر نظر بیت شریف معظم له فعالیت می نماید. مدیر کانال: سید محمد یعقوبی قائنی @yaghubi_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
° 💠 فرمایشات عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه 🔘 « موتوا قَبلَ اَن تَموتوا » ▫️( برگرفته از سخنرانی ۹ محرم ۶۱ ) ⬅️ هر چقدر هدف بالاتر باید انسان خودش را آماده کند برای زحمت بیشتر... هم انسان بخواهد تمام تعیّناتش لذّات نفسانی اش، استراحت ها این آمالی که در مردم هست در انسان باشد همه ی این ها محفوظ باشه در عین حال هم به اون هدفِ عظمایی که "قرب خدای متعال است" انسان نائل بشه، نمیشه هر کس در این عالم به اون هدف نزدیک شده است جان ها کنده گرفتاری ها، بلاها [ دیده ] ... ⬅️ وقتی هدف شد قرب خدای متعال اول قدم این است که انسان پا بگذارد روی سر خودش یعنی چه؟ معروف است که تا بهشت یک قدم بیشتر راه نیست لکن این یک قدم را باید بگذاری روی سر خودت یعنی از خودت بگذری از آمال و آرزو بگذری که یکی از معانی که مولا فرموده اند: ⬅️ " موتوا قَبلَ اَن تَموتوا " همینه ... شخصی که مُرد نه اراده داره، نه اختیار داره اگر دست هاش را قطع کنند پاهاش را قطع کنند حرکت نمی کنه (انسان)در مقابل اوامر خدا (باید) چنان تسلیم باشد کَالمَیِّتِ بَینَ یَدَیِ الغَسّال این شرط اول قدمه وقتی که جنازه را روی تخته ی [ غسالخانه ] می خوان بشورن اون غسّال ، اون میت را به هر طرف که بخواد می گردونه (میت) اعتراضی نداره که چرا چنین کردی و البته اگر اینجور شد انسان که تسلیم شد نسبت به مقدّرات الهی تسلیم شد در مقابل حوادث و دانست که حوادث از طرف خداست [ شکوه ای ندارد ] ⬅️ تا اون مطلب اول فهمیده نشه تسلیم پیدا نمی شه وقتی که من فهمیدم امورات به ید قدرت کامله ی خداست اون چه در این عالم پیش می آید از برای فقیر امتحان است که در فقر چه می کند از برای غنی امتحان است که در حال غنا چه می کند از برای زورمند بهش زور می ده، قدرت می دهد تا او را بیازماید که با این قدرت چه می کند از برای ضعیف هم ضعفش امتحانه پس وقتی که این ها را فهمید چطور بفمهد حالا؟ همه ی دردها اینه که انسان اینها در قلبش راسخ بشه در خودش بیابد این که افرادی که در راه سلوک و در راه خدا می خوان قدم بردارند هر روزی با یک حوادثی مواجه می شن این لطف خداست که می خواد این را تربیت کنه هی تر و خشکش می کنه بالا می اندازه پایین می اندازه اگر استقامت به خرج داد و طبق آیه ی شریفه که فرمود: ⬅️ " قل الله ثم ذرهم " بگو خدا و همه چیز را واگذار طبق این (آیه) عمل کرد اون وقت این معانی را می یابد که : یک دست مهربانی روی سرش هست کاملا داره اون را اداره می کنه اگر احیانا یه وقتی مریضش می کند می فهمه مصلحت خود این در اونه شکوه ای نداره، فقط مواظب عمل خودشه که خطا نکند ۸۴ 💠 فهرست فرمایشات متنی 💠 @sadeghin_ir
° 💠 فرمایشات عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه 🔘 « آثار ارتکاب گناهان » ⬅️ گاهى گناه آن قدر ريشه دار مى شود كه قلب تيره شده و از انسان سلب توفيق مى گردد و موفق به توبه هم نمى شود كسى كه يك عمر با زبانش ديگران را رنجانده چه طور مى تواند به راحتى توفيق توبه پيدا كند؟ ... ⬅️‌ توبه نيز توفيق مى خواهد كسى كه گناهى را مرتكب مى شود و مى گويد بعدا توبه مى كنم كاملاً در اشتباه است زيرا اصرار بر گناه گاهى موجب ارتكاب گناه بزرگ تر مى شود و انسان را به جايى مى رساند كه بعد از آن موفق به توبه هم نمى شود و چه بسا آيات الهى را نيز تكذيب نمايد سوره روم آیه ۱۰ ⬅️ ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذينَ أَساءُوا السُّوأىٰ أَنْ كَذَّبُوا بِآياتِ اللّٰهِ وَ كانُوا بِها يَسْتَهْزِئُونَ 💠 عاقبت كار كسانى كه اعمال بد مرتكب شدند به جايى رسيد كه آيات خدا را تكذيب كرده و آن را به مسخره مى گرفتند چنين افرادى قلب شان ديگر قابليت پذيرش ايمان را از دست مى دهد و اين بزرگ ترين خسران است ⬅️ شخصی از امت حضرت موسی «علیه السلام» به آن حضرت عرض کرد: هرگاه برای مناجات با خدای متعال به کوه طور رفتی سؤال کن: چرا با اینکه زیاد معصیت می‌کنم خداوند مرا عذاب نمی‌کند؟ حضرت موسی «علیه السلام» برای او خبر آورد که خدای متعال می‌فرماید: چرا هر چه تو را عذاب می‌کنم متوجه نمی‌شوی؟ گفت: چه عذابی؟ فرمود: اینکه لذت ذکر خود را از کامت برده‌ام بدترین عذاب‌هاست 📓 « سفینة الصادقین ص ۳۹۰ » ۸۵ 💠 فهرست فرمایشات متنی 💠 @sadeghin_ir
° 💠 فرمایشات عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه 🔘 « فرج کلی در فرج امام زمان است » ⬅️ قبلا هم گفته‌ام باز هم تکرار می‌کنم که از ته دل -نه از روی کلک بازی- بگویید: 🏴 خدایا اگر این عزاداری ما برای امام حسین (ع) پیش تو ارزشی دارد ما ثوابش را نمی‌خواهیم، ثواب ما را فرج امام زمان (ع) قرار بده آقای ما بیاید ما هیچ چیز دیگری نمی‌خواهیم ⬅️ [ در رابطه باظهور ] خیلی امیدوار باشید... منتهی دعا هم بکنید تضرع کنید، التماس کنید هر حاجتی دارید داشته باشید ولی فدای امام زمان کنید خواست خودتان را فدای خواست امام زمان کنید آن حضرت آقاست، گذشت دارد آن وقت کار خودتان هم درست می شود اگر حالی داشتید دل شکسته ای داشتید [ فرج آن حضرت را ] از خدا بخواهید من که یکی از نوکرانشان هستم دعایم این است که: « اَللّهم فَرِّج عنّی و عن جمیع المؤمنین و المؤمنات بفرج مولای و سیّدی صاحب الزمان » ⬅️ به هر حال الآن فرج کلّی در فرج امام زمان (ع) است این تغییرات [ و اصلاحات جزئی ] به درد نمی‌خورد و تنها قرص مسکّن است همه‌ی حاجت هایتان را دور بریزید و برای فرج امام زمان (ع) دعا کنید و [ از خداوند ] فرج را بخواهید باید مردم بخواهند تا خدا اجابت کند امام (ع) خودش دعا نمی‌کند اگر دعا کند، دعایش رد خور ندارد باید تمام عالم مضطر شوند وقتی همه‌ی خلق مضطر شدند آن وقت امام (ع) هم مضطر می‌شود [ و دعا می‌کند ] « اَمَّن یُجیبُ المُضطَرَّ اِذا دَعاهُ وَ یَکشِفُ السُّوءَ » ۸۶ 💠 فهرست فرمایشات متنی 💠 @sadeghin_ir
° 💠 فرمایشات عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه 🔘 « لزوم احترام و تکریم اهل بیت (ع) » به هنگام یاد کردن اسماء و القاب آن حضرات ⬅️ شبی در یک جلسه [ جناب آقای انصاری (ره)] کتابی را به آقای دستغیب «رحمه الله» دادند و فرمودند: از روی این کتاب برای رفقا بخوانید تا آسید حسین ببیند حالات ایشان کدام‌یک از اینهاست در آن کتاب اقسام تجلیات بیان شده بود تجلی اسم و صفت، تجلی نفس تجلی قلب، تجلی روح و ... بعضی از اقسام تجلیات را گفته بود که برای پیامبر اکرم «صلی الله علیه و آله» پیش آمده است لکن بدون احترام و بدون ذکر القاب خیلی ساده می‌گفت: این تجلی، محمد را بود! بنده خیلی ناراحت شدم اما خود را کنترل کردم تا مطلب کتاب تمام شود وقتی خواندن کتاب خاتمه یافت آقای انصاری «قدس سره» به بنده رو کردند و فرمودند: آنچه برای شما پیش آمده کدام‌یک از اینها بود؟ ⬅️ بنده عرض کردم: اولا معرفت من بر هیچ یک از شما واجب نیست ثانیا کسی که این کتاب را نوشته خودش فهمیده است چه می‌گوید؟ آیا او خیال کرده نام یکی از بقال‌های مدینه را می‌آورد که به این سادگی می‌گوید: محمد را بود؟ حضرت محمد «صلی الله علیه و آله» کسی است که امام صادق «علیه السلام» - که فرزند و نماینده و خلیفه‌ی آن حضرت بودند - وقتی نام مبارک ایشان را می‌آوردند سر مبارک خود را پایین آورده و می‌فرمودند: جانم، پدر و مادرم و تمامی اهل زمین فدای او باد این چه ادب و معرفتی است که اینها دارند! اگر کسی بتواند زمین را آسمان و آسمان را زمین کند ولی در آستان پاک اهل بیت «علیهم السلام» متواضع نباشد نزد من هیچ ارزشی ندارد کسانی هم که ما به دیدن‌شان می‌آییم - منظورم آقای انصاری بود - به خاطر این است که آنان را از شیعیان جدمان می‌دانیم ⬅️ در تمام آن مدت جناب آقای انصاری - رضوان الله علیه - ساکت بودند و وقتی این جمله‌ی آخر را گفتم که ما به خاطر جدمان به دیدن آنها می‌آییم متوجه ایشان شدم دیدم چنان مسرور شده‌اند که از کثرت خرسندی گونه‌هایشان گل انداخته است و در آن حال درک می‌کردم که ایشان یکی از خواص شیعیان می‌باشند بلی کسی که واقعا روحانی است وقتی ببیند یک نفر برای خدا حرف می‌زند و از حریم مقدس دین و از اهل بیت عصمت «علیهم السلام» دفاع می‌کند گرچه در ظاهرنسبت به شخص او بی‌اعتنایی شود نه تنها ناراحت نمی‌گردد بلکه خوشحال هم می‌شود اگر ذره‌ای حساب نفس در کار ایشان بود نمی‌توانست این‌گونه از حرف‌های بنده مسرور شود و از آن پس باید حقیر را مثلا فاسق و جاهل مطلق بداند 📓 « سفینةالصادقین ص ۲۹۱ » ویژگی‌های استاد معظم «قدّس سرّه» ۸۷ 💠 فهرست فرمایشات متنی 💠 @sadeghin_ir
° 💠 فرمایشات عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه 🔘 « مقام ولایت _ مقام نورانیت » ⬅️ باید دانست که خداوند متعال بذاته مباشر افعال نیست بلکه خداوند سبحان وجود را از مجاری آن - که وسائط فیض هستند و واسطه و مجرای تام آن امام «علیه السلام» و مقام ولایت است - نازل می‌کند یعنی حق تعالی به واسطه‌ی نفس ولی که همان مقام نورانیت او است متصرف در امور است و اشیا به واسطه‌ی نفس ولی قائم به حق هستند صاحب ولایت مطلقه کسی است که قیوم تمام ما سوی الله است اما در عین حال او خود قائم به حق می‌باشد تفاوت اساسی در این است که حق تعالی از ما سوی بی‌نیاز است لیکن ولی از حق بی‌نیاز نمی‌باشد و البته این معنا را به هیچ وجه نباید غلو به حساب آورد زیرا غلو آن است که انسان ولی خدا را مستقل دانسته و بنده‌ی مخلوق را خدا بداند بنا بر این اگر کسی معتقد باشد که خداوند به واسطه‌ی نفس ولی - که از آن به نفس کلی الهی تعبیر می‌کنند - فیوضاتش را بر ما سوی جاری می‌کند و تمام اختیارات و قدرت‌ها را به محمد و آل محمد - صلوات الله علیهم اجمعین - داده و آنها که اراده‌ای جز اراده‌ی حق ندارند می‌توانند هر کاری را به اذن او انجام دهند - نه اینکه امور به آنها تفویض شده و او خود سبحانه و تعالی منعزل باشد - چنین عقیده‌ای غلو محسوب نمی‌شود بلکه کمال هم در این است که انسان به مقام نورانیت ائمه «علیهم السلام» معرفت پیدا کند و امام زمانش را آن طور که هست و آن‌گونه که خداوند به ایشان مقام و مرتبه داده، بشناسد زیرا خداوند به وسیله‌ی تجلیات در مظاهر و مرائی وجود شناخته می‌شود و مرآت تام و تمام آن چنان‌که در احادیث و ادعیه با تعابیر مختلف وارد شده نفس شریف امام است که مظهر تام و تمام اسماء و صفات خداوند می‌باشد و الا ذات خدای متعال را اگر تا ابد هم در جستجویش باشی هیچ نخواهی یافت لکن اینها هیچ یک بدان معنا نیست که انسان نمی‌تواند به خداوند متعال معرفت پیدا کند بلکه غرض از خلقت این است که انسان با توحید آشنا شود ثمره‌ی آفرینش انسان هم رسیدن به توحید است هدف اصلی ائمه‌ی اطهار «علیهم السلام» نیز همین معنا بوده است. آنها دعوت به توحید می‌کرده‌اند انسان به برکت ولایت به خدای متعال معرفت پیدا می‌کند «بنا عرف الله» و با چشم ولایت خدا را می‌بیند، نه ولی را به عبارت دیگر گرچه عارف به خدا در واقع همان ولی خداست لیکن هنگامی که انسان محو در او می‌گردد هم به چشم یار بیند یار را پیش‌تر عرض کردم که یک بار در کربلا حال عجیبی به من دست داد. در حالی که منقلب بودم و گریه می‌کردم گویا سرم را در دامان پیامبر اکرم «صلی الله علیه و آله» دیدم در آن حال یک ذره پرده کنار رفت و وجود پیامبر اکرم «صلی الله علیه و آله» را دریچه‌ای به سوی عظمت خداوند متعال یافتم 📓 « سفینة الصادقین ص۵۱۲ » ۸۸ 💠 فهرست فرمایشات متنی 💠 @sadeghin_ir
° 💠 فرمایشات عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه 🔘 ”داستان خارج کردن تیر از پای امیرالمؤمنین (ع) در نماز ▫️برگرفته از سخنرانی ( ۸ محرم ۶۱ قسمت دوم ) ⬅️ مولای متّقین امیرمؤمنان صلوات الله علیه شبی ۱۰۰۰ رکعت نماز می‌خواند از نماز لذت می برد به قدری که آن داستان عجیب و غریب که تیر به پای مبارکش خورده بود پیکان در پای علی فرو رفته بود آن زمان، وسایل بی هوشی که نبود هر وقت می خواستند جراحی کنند پا را بشکافند ، تیر را دربیارند علی( ع) طاقت نمی آورد خدمت پیغمبر(ص) عرض کردند که یا رسول الله داستان از این قرار است _ پیغمبر(ص) علی (ع) را می‌شناسد _ فرمود بروید در حالیکه علی (ع) سر بر سجده گذاشته در نماز آن وقت از پایش دربیاورید آمدند همین کار را کردند.... ⬅️ چون وقتی علی علیه السلام به نماز می ایستاد دیگر ماسوی را نمی شناخت ماسوی یکی هم خود اوست خودش را هم فراموش می کرد این « محبّت » به اینجا می رساند و هر چقدر معرفت زیاد شود محبت زیاد می شود « محبت » از آثار « معرفت » است... اگر نسبت به خدای متعال هم انسان فکر کرد و فهمید که : تمام خیرات از طرف اوست محبّت پیدا می کند بلا را غیر خدا از تو دور نمی کند محبّت پیدا می کنی ما چون فکر نمی کنیم از خدا دوریم اصلا نمی فهمیم که آنچه به ما می رسد از خداست به واسطه ی اهل بیت (علیهم السلام) و به واسطه ی اولیایش رحمت او بر ما نازل می شود ... ⬅️ علی علیه السّلام سر به سجده گذاشت پا را شکافتند تیر شکسته را از پا درآوردند... ابداً مولا پایش را حرکت نداد نماز تمام شد... [حضرت] سؤال کرد از خون هایی که آنجا ریخته عرض کردند یا امیرالمؤمنین در پای شما تیری بود در آوردیم قسم می خورد حضرت که من التفات نکردم اصلا متوجه نشدم که تیر از پای من در آوردید ⬅️ این انتهای سیر بشر است که ما اونجا البته راه نداریم اینقدر... لکن لااقلّ می توانیم آثارش را داشته باشیم اقلاً می توانیم وقتی به نماز می ایستیم معذّب نباشیم... اگر بنده ای به نماز ایستاد از نماز ناراحت بود این باید بداند که بین خود و خدا یک خرده حسابی داره وضع ناجوره فکری به حال خودش بکند و الا بعضی از عرفا گریه می کردند که اگر در بهشت نماز نباشه ما چه بکنیم؟ آنقدر از نماز لذت می برند ۸۹ 💠 فهرست فرمایشات متنی 💠 @sadeghin_ir
° 💠 فرمایشات عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه 🔘 داستان عجیب عمل جراحی آیت الله سید احمد خونساری ( ره ) ▫️برگرفته از فرمایشات صوتی ۴ « ملکات بنده ی متذکر » ⬅️ یک چیز عجیبی رفقا نقل کردند واقعا خوشحال شدم که ما چه علمایی داریم و نمی دانیم البته این ها مجهولند سر و صدا ندارند « مرحوم آقا سیداحمد خوانساری » که همین اخیرا فوت کرد پریشب تهران جلسه ای بود اونجا بعضی ها نقل کردند و بعضی‌ها مدعی شدند که اون دکتری که عمل می کرده دیده و از خودش پرسیده... گفتند ایشون غده پروستاتش را می‌خواستند عمل کنند باید بیهوش کنند و ایشون خوب یکی از مراجع تقلید بود اون وقت نقل کردند که ایشان را می‌خواستند بیهوش کنند روی جهات فقهی که نظر خودش بوده جایز نمی‌دونسته که بیهوش شه نه برای هرکس برای خودش برای شخص خودش بیهوشی را جایز نمی‌دانسته ⬅️ فرمودند که: من جایز نمی‌دونم که بیهوشم کنید گفتند آقا بدون بیهوشی که نمی‌شه فرموده که شما خب مشغول کار خودتون بشید گفتند آقا می‌خوایم شکم را پاره کنیم کارد و تیزه و شکم گفته باشد شما مشغول کار خودتون بشید من هم مشغول کار خودم می‌شم ⬅️ ایشون مشغول « تلاوت قرآن » می‌شه عجیب اینه مشغول قرآن خوندن میشه شکم را پاره می‌کنند بخیه می‌زنند کارهایش را می‌کنند ایشون قرآن می‌خونده بعد توجه پیدا می‌کند که کار شما تمام شد؟ میگن بله آقا ⬅️ اون وقت ما می‌شنویم که امیرالمومنین علیه السلام در نماز تیر از پایش کشیدند حالی اش نشد [استبعاد می کنیم که] میگیم چطور میشه همچین چیزی مرحوم خوانساری یک بچه ی اوست اما ما راست نگفتیم که قرآن می‌خونه شکمش را پاره می‌کنند توجه پیدا نمی‌کنه ما هم قرآن می‌خونیم هر دو قرآن خوندنه اون نماز می‌خونه ما هم نماز می‌خونیم اون قرآن می‌خونه ما هم قرآن می‌خونیم حالا ما کجا میریم و...؟ من در چه خیالم و فلک در چه خیال ای داد و بیداد ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی این ره که تو می‌روی به ترکستان است ۹۰ 💠 فهرست فرمایشات متنی 💠 @sadeghin_ir
° 💠 فرمایشات عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه 🔘 « راه ورود شیطان » ⬅️ راه ورود شیطان « خیال » است ابتدا معصیت را در خیال انسان زینت می‌دهد و بعد انسان نفسش مایل به معصیت می‌شود و... باید قبل از غالب شدن نفس کاری کنیم که شیطان در خیال راه پیدا نکند وگرنه بعداً مشکل می‌شود و دیگر با ذکر و... درست نمی‌شود در مواجهه با معصیت مراقب خیال خود باشید و علماً آثار سوء معصیت را در ذهن به خاطر آورید تا زینت پیدا نکند و یا اصلاً سعی کنید خیالتان را به نحوی منصرف کنید به چیز دیگر چیزی که آن را دوست می‌دارید به کاری که معصیت نیست و آن را دوست می‌دارید مشغول شوید فلسفه ذکر همین است که خیال انسان را منصرف می‌کند به خداوند و راه شیطان بسته می‌شود ⬅️ تمام این حق و باطل در خود انسان جلوه می‌کند اگر نفس و طبیعتِ انسان در امری به انجام آن کار خیلی مایل بود [ و هیجان داشت ] خاطر جمع بدانید که این کار کارِ شیطان است در این موارد شیطان برای تشویق به آن کار دلایلی بر حقانیت می‌آورد و ... چه کارهایی که نمی‌کند در این موارد باید انسان آن عمل را ترک کند این شیطان است که در وقت معصیت انسان را تشویق می‌کند و می‌گوید انجام این کار خیلی خوب است بر عکس آن هم اتفاق می افتد گاهی « نفس و طبیعت » در امری که خیلی هم برای آن عمل فضیلت و ثواب نوشته‌اند انسان را تشویق نمی‌کند که این هم از القائات شیطان است ۹۱ 💠 فهرست فرمایشات متنی 💠 @sadeghin_ir
° 💠 فرمایشات عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه 🔘 « انسان باید در امر دین کنجکاو باشد » ⏪ ( صفحه ۱ ) ⬅️ در نجف جناب حاج شیخ محمد تقی لاری «رحمه الله» جلسات خوبی داشت بنده که ایشان را فردی مؤمن، روشن و از دوستان امیر المؤمنین - صلوات الله علیه - می‌دانستم گاهی به همین نیت به زیارت ایشان می‌رفتم و چون قصدم خالص بود وقتی از خانه حرکت می‌کردم می‌دیدم کأنّ به زیارت خدا می‌روم! چنان حال سرور و بهجت به من دست می‌داد که گویا پرواز می‌کردم و در هوا راه می‌رفتم! ایشان یک فرد عادی و معمولی نبود به یاد دارم یک شب بدون اینکه حرفی بزنم در ذهن خود از ایشان سؤالی کردم بلافاصله جوابش را در ذهنم داد با خود گفتم: ممکن است این جواب از خیال خودم باشد از کجا معلوم است که از طرف ایشان باشد؟ لذا تصمیم گرفتم سؤال را به زبان آورم تا اگر جواب از ناحیه‌ی او بوده است به آن اشاره کند و امر روشن گردد همین‌که خواستم سؤال کنم و تفوّه به آن کلمات نمایم ایشان گفت: آقا! درست است که الفاظ قالب‌اند برای معانی اما برای کسی که به معنا راه نداشته باشد پس اگر کسی بدون قالب و بدون لفظ سؤالش را کرد و جوابش را دریافت نمود آیا باز هم باید سؤال کند؟ بلی، چنین قدرتی داشت شاید اگر بعضی افراد این قضیه را می‌دیدند همین را برای خود دلیل محکمی برای پیروی کردن از او به حساب می‌آوردند اما بنده می‌گفتم: اینها کافی نیست باید برای من حجت تمام گردد چون ممکن است اینها از قدرت نفس باشد و دلیل نمی‌شود که از او تبعیت کنم ☑️ انسان باید در امر دین کنجکاو باشد ایمان یعنی باور کردن، اما نه اینکه هر چیزی را نفهمیده قبول نماید بلکه باید بفهمد و باور کند... ص۲۴۷ ⬅️ چون نفس طبیعتا سرکش است پیوسته با خود می‌گفتم: شاید وظیفه‌ی من تبعیت از ایشان باشد ولی روی همین حالت سرکشی می‌خواهد زیر بار حق نرود و نسبت به یکی از اولیای خدا تسلیم نباشد و به جهت همین احتمال بسیار ناراحت بودم گرچه پس از اتمام آن اربعین ضمن حالی که در نماز شب پیدا کرده بودم امام زمان - صلوات الله علیه - فرموده بودند: تو هیچ‌کس را احتیاج نداری و ما خودمان تو را تربیت می‌کنیم و بنده نیز تردیدی نسبت به صحت آن حال نداشتم لکن مطلب من در آن‌وقت این بود که آیا بدون دلیل ظاهری می‌توان به امثال آن حال ترتیب اثر داد یا نه؟... این نکته را نیز اضافه کنم که در همان حال - که به نحو اشراق علمی یعنی خالی از صوت و بدون صورت بود - درخواست کرده بودم که یکی از دوستان حضرت - روحی فداه - عین همان مطلب را به زبان آورد تا اطمینانم به آن معنایی که در آن حال گفته شده بود بیشتر شود از این جهت پیوسته منتظر تایید خارجی فرمایش حضرت صاحب الامر - صلوات الله علیه - بودم تا بدون کم‌ترین تردیدی تکلیف واقعی خود را بدانم و بر اساس آن عمل نمایم ص۲۴۸ ⬅️ باری، یک شب پس از آنکه از جلسه‌ی جناب لاری «رحمه الله» بیرون آمدم به صحن مولا امیر المؤمنین «علیه السلام» رفته همین‌که نگاهم به گنبد مطهر افتاد عرض کردم: یا امیر المؤمنین! من مطیع اوامر شما هستم کسی را قبول دارم که شما قبول داشته باشید اگر می‌بینید خدای ناکرده من نسبت به آقای لاری انانیت به خرج می‌دهم به بنده بفهمانید حقیر پایش را هم می‌بوسم مبادا من در مقابل یکی از اولیای شما سرکشی کرده باشم و چنانچه باید از او متابعت کنم مرا متوجه فرمایید تا تکلیف خود را بدانم ص۲۴۹ ⬅️ صبح روز بعد در منزل مشغول نوشتن بودم که ناگهان حس کردم از جانب حرم مطهر امیر المؤمنین «علیه السلام» چنان جاذبه‌ای مرا به سوی خود می‌کشد که قابل وصف نیست یک قدرت معنوی توام با رحمت عجیبی روح و جسم مرا جذب می‌کرد به طوری که بی‌اختیار اشک از چشمانم سرازیر می‌شد و این کیفیت خود علامت آن بود که آن کشش از تذکر نفس خودم یا توجه شخص خاصی به وجود نیامده است گرچه توجه نفس یک فرد روحانی هم برای انسان آثاری دارد لکن توجهات ائمه‌ی اطهار و قلوب اولیای خدا که در واقع همان عنایت و نظر خاص حق تعالی است دارای خصایص روحانی ویژه‌ای است که اگر نصیب انسان گردد دیگر اثری از تشخّص و تعیّن وی باقی نمانده همه‌ی وجودش اطمینان و آرامش و سوز و حرکت خواهد شد به طوری که اصلا قابل قیاس با توجه نفس نخواهد بود ⬅️ هم‌چنان که اگر شبیه این جاذبه از ناحیه‌ی شخص منحرفی باشد که در اثر بعضی از ریاضات قدرتی پیدا کرده است به جای آنکه همراه با نزول رحمت باشد توام با قساوت قلب و تاریکی و تردید و پراکندگی است و هیچ‌گونه آرامش و اطمینان و خضوع قلبی در کار نخواهد بود و انسان بالحسّ می‌یابد که قلبش جذب نشده بلکه این شخص او و فکر اوست که بی‌اختیار به سویی کشیده می‌شود 📓 « سفینة الصادقین ص ۲۵۱ » ۹۲ 💠 فهرست فرمایشات متنی 💠 @sadeghin_ir ⚪️ ادامه دارد ⚪️
ادامهٔ 🔘 « انسان باید در امر دین کنجکاو باشد » ⏪ ( صفحه ۲ ) 💠 فرمایشات عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه ☑️ « ارتباط با آیة اللّه جناب سید جمال گلپایگانی » ⬅️ به هر حال نوشتن را رها کرده با سرعت وضو گرفتم و عمامه و قبا و عبا پوشیده راه افتادم جاذبه هم‌چنان با من بود و در حالی که بی‌اختیار از چشمانم اشک جاری بود تا سر کوچه مرا آورد همین‌که خواستم بپیچم همان نیرویی که مرا از منزل بیرون آورده بود گفت: الآن که می‌پیچی به اولین کسی که برخورد کردی باید از او متابعت کنی! البته لفظی در کار نبود و در واقع من محکوم آن قدرت معنوی بودم یعنی همان طور که در اثر آن جاذبه از منزل بیرون آمدم اکنون نیز می‌فهمیدم با اولین فردی که روبرو می‌شوم باید از او تبعیت نمایم و این بالاتر از الهام است یعنی در واقع انسان در حالی که از خود اختیاری ندارد مجرای فیض و مجری فعل خداوند قرار می‌گیرد ولی وقتی دیدم بدون شناخت قبلی و بدون دلیل ظاهری باید از شخصی که معلوم نبود چه کسی است تبعیت نمایم اضطراب عجیبی در من پیدا شد زیرا ممکن بود اولین کسی که با او روبرو می‌شوم مثلا یک شرطه یا زنی در لباس تکدی باشد! شاید در کسوتی باشد که اصلا حاضر نباشم زیر بار او بروم البته احتمال ضعیفی هم می‌دادم که مرحوم لاری باشد و خداوند می‌خواهد بدین وسیله او را تایید کند از طرفی هم می‌دیدم این حال حق است و هیچ تردیدی در آن ندارم لذا ایستادم و نهیبی به خود داده پرسیدم: آیا تو تابع حق هستی یا نه؟ اندکی در خود فرو رفته، تأمل کردم دیدم ادعای من این است که می‌خواهم تابع حق باشم باز سؤال کردم: آیا این حال حق است؟ و آیا آن کسی را که به تو امر می‌کند حق می‌بینی یا در او تردید داری؟ دیدم تردیدی ندارم که این حال از ناحیه‌ی امیرالمؤمنین - صلوات الله علیه - بوده و آمر حق است گفتم: پس اضطراب تو برای چیست؟ با این نهیب و این تأمل و استدلال قال و قیل تمام شد و کاملا آماده و حاضر شدم که هر کس باشد از او تبعیت نمایم ⬅️ سپس حرکت کردم همین‌که از سر کوچه پیچیدم دیدم جناب آیة الله آقای سید جمال گلپایگانی «رحمه الله» از حرم باز می‌گردند سلام کردم ایشان جواب داده، نگاهی به من کردند با آن نگاه جاذبه‌ای که با من بود از حرم بریده و به ایشان وصل شد و این خود تایید وی و علامت آن بود که باید مشکل خود را نزد ایشان مطرح کنم و نیازی به حرم رفتن نیست در عین حال طبق عادت همیشگی احتیاط را از دست ندادم و با خود گفتم: باید به حرم بروم و از حضرت بخواهم که قضیه کاملا روشن شود همین‌که از جناب آسید جمال فاصله گرفتم دیدم تمام آن سوز و گداز پایان یافت! چنان سرد و بی‌حال و بدون حضور قلب راه می‌رفتم که گویی اصلا قلبی ندارم به صحن رسیدم دیدم درِ حرم نیز بسته است! گویا در و دیوار به من می‌گفتند: همان کس که دیدی درست است برگرد و نزد او برو باز هم با خود فکر کردم که چون این جریان مربوط به عالم حس و ماده نیست به نشانه و دلیل بیشتری نیاز دارد لذا جلوی ایوان رفته عرض کردم: یا جداه! یا امیر المؤمنین! اگر این قضیه از ناحیه‌ی خودتان است و ایشان از شماست چند نشانه می‌خواهم: اولا چون من خجالت می‌کشم به کسی مراجعه نمایم کاری کنید که بدون درخواست من ایشان خودش مرا به منزل دعوت کند و اصلا به ذهنم نیامد کسی که اکنون به منزلش رفته، چگونه مرا دعوت خواهد کرد! ثانیا چون شنیده‌ام ایشان در باره‌ی سیر و سلوک و عرفان با کسی صحبت نمی‌کند و به کسی راه نمی‌دهد از من تقیه نکند و مرا راه دهد ثالثا هنگام ملاقات به من دستور العمل بدهد اینها را گفتم و به طرف منزل خودمان حرکت کردم 📓 « سفینة الصادقین ص ۲۵۲ » ۹۳ 💠 فهرست فرمایشات متنی 💠 @sadeghin_ir ⚪️ ادامه دارد ⚪️
ادامهٔ 🔘 « انسان باید در امر دین کنجکاو باشد » ⏪ ( صفحه ۳ ) 💠 فرمایشات عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه ☑️ « ارتباط با آیة اللّه جناب سید جمال گلپایگانی » ⬅️ منزل جناب آسید جمال در مسیر خانه‌ی ما بود همین‌که به منزل ایشان رسیدم با کمال تعجب دیدم از منزل‌شان بیرون آمد! مجددا سلام کردم جواب داد و فرمود: من می‌خواهم به یک مجلس ترحیم بروم شما هم می‌آیید؟ عرض کردم: بلی اما این را به عنوان نشانه به حساب نیاوردم زیرا با خود گفتم: این خیلی عادی است و بین علما مرسوم می‌باشد که وقتی می‌خواهند به مجلس ترحیم بروند چنانچه در بین راه کسی از اهل علم را ببینند تعارف می‌کنند با ایشان راه افتادم اتفاقا در بین راه چند نفر دیگر نیز همراه شدند و همه به آنجا رفتیم ایشان که از بزرگان علما بود در بالای مجلس نشست بنده هم نزدیک در نشستم ولی جاذبه هم‌چنان با من بود و کاملا با آن جناب مرتبط شده بودم گاهی از همان‌جا که نشسته بود به من نگاهی می‌کرد و من به شدت منقلب می‌شدم در مدتی که در آن مجلس بودیم از برکت ایشان گویا در این عالم نبوده در عالم برزخ بسر می‌بردم در عین حال من هم‌چنان منتظر نشانه‌ها بودم از مجلس ترحیم بیرون آمدیم طلاب یکی یکی خدا حافظی کرده رفتند وقتی به درِ منزل ایشان رسیدیم به من رو کرده فرمود: شما با ما کاری داشتید؟ عرض کردم: بلی فرمود: بفرمایید داخل منزل ☑️ نشانه‌ی اول ظاهر شد وارد منزل شده به طبقه‌ی بالا رفتیم ایشان هم لباس‌های خود را درآورد و خیلی عادی فرمود: هان! بگو ببینم مطلب شما چیست؟ مشغول صحبت شدیم در بین گفت و گو صدای پای کسی که از پله‌ها بالا می‌آمد به گوش رسید ایشان اشاره کرد که ساکت شو! دیدم فرزندشان که طلبه‌ای فاضل و در ردیف علما بود بالا آمد من خیلی تعجب کردم که ایشان حتی از فرزند خود که فاضل و عالم است نیز تقیه می‌کند پس از لحظاتی که آقا زاده‌ی ایشان از پله‌ها پایین رفت فرمود: حالا بگو عرض کردم: من سابقا با آقای انصاری بودم و ازایشان تبعیت می‌کردم ولی مدتی است که از ایشان قطع شده‌ام اکنون اینجا در جلسات بعضی از رفقا شرکت می‌کنم و بعضی از آنان معتقدند که انسان باید کسی را داشته باشد و تسلیم او باشد و الا به جایی نمی‌رسد در اثر این صحبت‌ها در من اضطراب پیدا شده و بسیار ناراحت هستم ایشان فرمود: بلی اینکه می‌گویند انسان باید کسی را داشته باشد حرف درستی است اما نه برای شما بلکه برای کسانی که می‌خواهند ریاضت بکشند و اهل کشف و مکاشفه‌اند آنها باید استادی داشته باشند که به او مراجعه کنند تا آنها را راهنمایی کند و مثلا مکاشفات رحمانی را از کشف شیطانی تمیز دهد سپس فرمود: امروز برای شما بر روی زمین نه انصاری لازم است و نه من به امام زمان - صلوات الله علیه - متوسل باشید ایشان با شما هستند و خودشان شما را تربیت می‌کنند ☑️ نشانه‌ی دوم هم ظاهر شد و دلیل ظاهری و تاییدی که در نماز شب از امام زمان - عجل الله فرجه - خواسته بودم نیز از لسان ایشان به من رسید آنگاه فرمود: آقای انصاری به شما چه دستوری داده بود؟ عرض کردم: ایشان می‌فرمود: نماز را در اول وقت بخوانید دائما با طهارت باشید نوافل را ملتزم باشید و ... ایشان سؤال کرد: نوافل را می‌خوانید؟ عرض کردم: خیر! پرسید: چرا؟ گفتم: گاهی بیدار نمی‌شوم و گاهی هم تنبلی می‌کنم فرمود: اضطراب شما به خاطر نخواندن نوافل و ترک دستورات ایشان است حالا من هم به شما دستور می‌دهم که نوافل را بخوانید و دائما در حال طهارت و با وضو باشید تا به کلی راه‌های شیطان بر شما بسته شود توسل به امام زمان - صلوات الله علیه - داشته باشید دعای مکارم الاخلاق را هم هر روز بخوانید روزهای جمعه نیز دعای مفصل اللهم عرفنی نفسک را که در آخر «مفاتیح» است بخوانید سپس تبسم کرد و فرمود: اینها را مشغول باشید تا بعدا آجیل‌تان را چرب‌تر کنیم ☑️ نشانه‌ی سوم هم درست شد و در واقع این عالم بزرگ - رضوان الله علیه - با جمله‌ی: «نه من و نه انصاری» نخست مرا از خودش رد کرد سپس دستور العمل داد و اطمینان پیدا کردم که وظیفه‌ی عملی من همان مضمون فرمایش حضرت صاحب الامر - روحی فداه - است که فرمودند: نه این و نه آن خودمان تو را تربیت می‌کنیم بدین ترتیب ارتباط و دوستی بنده با جناب آقای سید جمال گلپایگانی «قدس سره» برقرار شد 📓 « سفینة الصادقین ص ۲۵۴ » ۹۴ 💠 فهرست فرمایشات متنی 💠 @sadeghin_ir
💠 فرمایشات عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه 🔘 « از نشانه‌های اولیای خدا » ⬅️ یکی از نشانه‌های اولیای خدا و افراد موحد و کسانی که دعوت به حق می‌کنند این است که وقتی انسان مدح خدا می‌کند لذت می‌برند ولی اگر از شخص آنها تعریف کردی خوش‌شان نمی‌آید ☑️ « از خصوصیات عالم نفس » نیز این است که اگر از اهلش تعریف کنی خرسند می‌شوند و تحویلت می‌گیرند و چنانچه بی‌اعتنایی کردی به آنها بر می‌خورد و مطرودشان خواهی شد ⬅️ البته در اینجا نکته‌ی دقیقی را هم باید در نظر داشت همین خوشنودی و ناراحتی ممکن است در بندگان خاص خدای متعال نیز مشاهده شود لکن در مورد این افراد باید علت هر یک از این عکس العمل‌ها و انفعالات را مطالعه نمود هنگامی که کسی به شما بی‌احترامی نماید چه بسیار فاصله است بین اینکه شما ناراحت شوید به خاطر اینکه به شخص جناب عالی بی‌اعتنایی شده است و بین اینکه ناراحتی شما به این جهت باشد که به یک مؤمن احترام لازم گذاشته نشده است لذا اگر انسان اولیای خدا را به خاطر اینکه نزد خدای متعال موجه و محترم هستند احترام و تکریم کند آنها خوشحال می‌شوند و البته این خوشنودی به خاطر این نیست که شخص آنان گرامی داشته شده است هم‌چنین وقتی مؤمن مقربی مورد اهانت و یا بی‌اعتنایی قرار گیرد آنها ناراحت خواهند شد چه خودشان مصداق آن باشند چه دیگری به خلاف آنجا که به شخص آنها توهین شود که به راحتی گذشت می‌کنند ائمه‌ی معصومین «علیهم السلام» با اینکه ارکان توحید بودند و بی‌اعتنایی به آنها قطعا بی‌اعتنایی به خدای متعال می‌باشد گاهی در مقابل ناسزاهای دیگران که قرار می‌گرفتند ناراحت نمی‌شدند چرا؟ چون در واقع آن افراد امام «علیه السلام» را نمی‌شناخته و به امام اهانت نمی‌کرده‌اند بلکه حضرت را شخصی مثل خودشان فرض کرده و به او جسارت می‌نموده‌اند در هر حال اولیای خدا در صورتی تو را دوست دارند و تحویل می‌گیرند که به واسطه‌ی آنان خدا را بخواهی و گمشده‌ی آنان نیز همین است که کسی خدا را از آنان بخواهد در دعای روز جمعه می‌خوانیم: حتی لا نعتمد به غیرک و لا نطلب به الا وجهک و درخواست می‌کنیم که به واسطه‌ی امام عصر - عجل الله فرجه - به غیر خدا اعتماد نکنیم و توسط آن حضرت غیر خدا را نخواهیم چگونه این احتمال متصور است که به واسطه‌ی امام زمان - صلوات الله علیه - به غیر خدا اعتماد کنیم؟ امام را «غیر» فرض کردی و به او اعتماد کردی به غیر خدا اعتماد کرده‌ای! همین‌که او را در عرض آوردی می‌شود «غیر» و اعتماد به وی اعتماد به غیر خدا می‌شود اگر چه منصب الهی هم داشته باشد در صورتی که اگر آن بزرگوار را مجرای فیض حق دیدی اعتماد به او اعتماد به خداست و از آن حضرت خدا را خواسته‌ای 📓 « سفینة الصادقین ص۲۶۹ » ۹۵ 💠 فهرست فرمایشات متنی 💠 @sadeghin_ir