🔹 کمی مدارا
✅ چند سال پیش، برای شرکت در یک برنامهی علمی- فرهنگی راهی یکی از شهرهای جنوبی بودم. بر اساسِ تقویم، فردا ماه رمضان بود ولی هنوز رسماً اعلام نکرده بودند. من معمولاً در مسیر سفر لباس شخصی میپوشم. در کوپهی چهارنفرهی قطار، بهجز من، یک روحانی و دو جوان دیگر نیز نشسته بودند. یک ساعتی از راه گذشته بود که آن دو جوان به بهانهی پرسشهای دینی سرِ بحث را با حاجآقا باز کردند. بی آنکه چیزی بگویم تماشاگر گفتگوی آنها بودم. نمیدانم چه شد که بحث به مفهوم تقوی از نگاه قرآن رسید. اینجای بحث من هم جملهای گفتم: "از نگاه قرآن مفهوم تقوی یک مرتبهی ایمانی نیست، بلکه کیفیّتی اخلاقی است که زمینهساز تحقق هدایت و ایمان است. به همین دلیل است که قرآن میگوید این کتاب تنها تقویپیشگان را هدایت میکند. پس دعوت قرآن از مشرکان برای تقوی پیشه کردن، برای آن است که آمادهی پذیرش هدایت شوند. یعنی مشرک هم میتواند تقوی پیشه کند." حاجآقا اصرار عجیبی داشت که سخن من را رد کند. برای این که کار بیخ پیدا نکند چند دلیل آوردم و در نهایت به تفسیر المیزان استدلال کردم. حاجآقا قانع نشد و با ترشرویی پرسید: "طلبه هستید؟" گفتم: "بله." بلند شد و از کوپهی قطار بیرون رفت. خدا را شکر کردم که گفتگو ادامه پیدا نکرد. چند دقیقه بعد با مأمور سالن برگشت و ساکش را برداشت. گفت: "شانس بیاوری که امشب، شب اول ماه رمضان نباشد. من نمیتوانم اینجا را تحمّل کنم. از رئیس قطار خواستم جایم را تغییر دهد." بعد هم با آن دو جوان خداحافظی کرد و رفت. هر چه حرفهایم را بالا و پائین کردم متوجّه نشدم کجای آنچه گفتهام غیرقابل تحمل است و با معنویّت ماه رمضان نمیسازد. صبح که به مقصد رسیدیم، معلوم شده بود که امروز ماه رمضان نیست. در ایستگاه به بهانهی عذرخواهی بابت رنجش ناخواستهای که پیش آمده بود، رفتم. اوقاتش هنوز تلخ بود. عذر خواستم و پرسیدم: "در برگشت هم افتخار همسفری با شما را دارم؟" گفت: "من همینجا ساکن و شاغلم؛ قاضی هستم." دستش را فشردم و گفتم: " قاضیها باید کمی تحملشان بیشتر باشد. زودرنج نباشید." گفتم و رفتم.
#مدارا
#تحمل
مهراب صادقنیا
۱۴۰۱/۱۰/۲۹
@sadeghniamehrab
https://t.me/sadeghniamehrab