#رشته_توییت
۱/ چند نکته در خصوص تحولات اخیر افغانستان:
اولین مساله این است که سیاست ج.ا.ا ایران حمایت از امنیت و ثبات افغانستان هست چرا که ناامنی آنجا به طُرق مختلف بر ما هم اثرگذار است
و البته اینکه ایران از دولتی متشکل از همه اقوام و مذاهب در افغانستان حمایت میکنه
۲/ خوبه بدونیم سرعت زیاد پیشروی طالبان نه صرفا به دلیل قدرت نظامی بلکه به دلیل سیاستهای اشتباه دولت غنی از جمله در کنار گذاشتن رهبران قومی مذهبی افغانستان و افزایش نارضایتی مردمی است (در کشوری ۴۰ میلیونی، غنی با ۹۰۰ هزار رای رئیس جمهور شده)
۳/ شیوه فتح مناطق توسط طالب، تداعی گر ورود داعش به عراق هست که برخی از مسئولین سیاسی،فرماندهان نظامی وحتی بعضی مردم(وجود پشتوانه فکری اجتماعی طالبان به خصوص در روستاها)آنها را همراهی و مسیر را برای ورودشان هموار کردند.هرچندنباید ازحمایتهای مالی وتسلیحاتی آمریکا به طالب هم غافل شد
۴/ طالبان امروز چه بخوایم چه نخوایم واقعیتِ صحنه افغانستان است
این گروه با توجه به تجربه دهه ۹۰ صرفا به دنبال فتح کشور از طریق نظامی نیست و تلاشهای گسترده دیپلماتیک چند سال اخیر آنها نشان از عزم جدی این بازیگر جهت کسب مشروعیت بین المللی و مورد شناسایی قرار گرفتن داره
۵/ نکتهای که باید توجه شود این است که طالبان تا پیش از آغاز پیشروی های اخیرش، نیمی از خاک افغانستان را در تملک خودش داشته و پس از دستیابی به توافق با آمریکا در مذاکرات صلح دوحه که از سال ۲۰۱۸ آغاز شده بود، با خروج نیروهای نظامی آمریکا شروع به فتح دیگر شهرهای افغانستان کردند
۶/ دستاورد حضور ۲۰ ساله آمریکا در افغانستان، چیزی جز قدرت گرفتن طالبان نبود
شاید واشنگتن با خالی کردن پشت غنی به دنبال ایجاد باتلاقِ تنش و درگیری برای ایران در حوزه همسایگیاش است، اما تجربه نشان داده که تصمیمات "قوه عاقله نظام" هوشمندانه است.
"محمدمهدی ملکی"
مناظره شیخ بهائی با عالم سنی!
مرحوم شیخ بهایی در یکی از سفرهایش، با یکی از علمای اهل تسنن ملاقات نمود و خود را در مقابل او، در ظاهر شافعی وانمود کرد.
دانشمند سنی که از علمای شافعی بود وقتی که دانست شیخ بهائی شافعی است و از مرکز تشیع (ایران) آمده به او گفت:...
#رشته_توییت
گفت:آیا شیعه برای اثبات مطلوب و ادّعای خود، شاهد و دلیل دارد؟
شیخ بهائی گفت: من گاهی در ایران با آنها روبرو شدهام میبینم آنها برای ادّعای خود شواهد محکمی دارند.
دانشمند شافعی گفت: اگر ممکن است یکی از آنها را نقل کنید.
شیخ بهائی گفت: مثلاً میگویند در صحیح بخاری (از کتب معتبر اهلسنّت) آمده؛ پیامبر(ص) فرمود: «فاطِمهُ بَضْعَه مِنِّی مَن آذاها فَقد آذانِی وَ مَن اَغْضبَها فَقَد اَغْضَبَنی»
«فاطمه(س) پاره تن من است، کسی که او را بیازارد، مرا آزرده و کسی که او را خشمگین سازد مرا خشمگین نموده.»
...و در چهار ورق دیگر در همان کتاب است:«وَ خَرَجَتْ فاطِمَهُ مِنَ الدُّنْیا وَ هِی غاضِبَه عَلَیهِما»
«و فاطمه وفات کرد در حالی که نسبت به ابوبکر و عمر، خشمگین بود.»
جمع این دو روایت و پاسخ به این سؤال طبق مبنای اهلسنّت چگونه است؟
دانشمند شافعی در فکر فرو رفت چون با توجّه به این دو روایت، آن دو نفر عادل نبودند و لیاقت رهبری و خلافت امت را نداشتند.
پس از ساعتی تأمّل گفت: گاهی شیعیان دروغ میگویند، ممکن است این هم از دروغهای آنها باشد، به من مهلت بده امشب به کتاب «صحیح بخاری» مراجعه کنم...
...و صدق و کذب دو روایت فوق را دریابم، و در صورت صدق، پاسخی برای سؤال فوق پیدا کنم.
شیخ بهائی میگوید: فردای آن روز، آن دانشمند شافعی را دیدم، از او سؤال کردم که مطالعه و بررسی تو به کجا رسید؟
او گفت همانگونه که گفتم؛ شیعیان دروغ میگویند!
...من صحیح بخاری را دیدم، بین نقل آن دو روایت، بیش از پنج ورق فاصله است، در حالی که شیعه گفته چهار ورق فاصله است!!!
پینوشت: براستی عجب مغلطهای!!!
منظور وجود این دو روایت در آن کتاب است، خواه بین آنها پنج ورق فاصله باشد یا پنجاه ورق، چه فرقی میکند؟! چرا از حق فرار میکنند؟!
👤علیرضا گرایی