#تاریخ
یک شب سرد زمستان ٥٩ به منزل رجایی رفتیم. اتاق سرد بود. دست زدم به بخاری ارج دیدم خاموش است. #رجایی با بارانی قهوهای و سینی چای و کشمشهایي که خشک کرده بود، وارد اتاق شد و گفت کوپن ما تمام شده، نفت نداریم و قند هم نیست! احتمالا آن کشمشها در آن اتاق به جای خشکشدن یخ زده بودند.
رجایی تصنع در کارش نبود.
| نقل از احمد توکلی🌱
🌱 @sadriion_ir