eitaa logo
🖤کانال شهید مصطفی صدرزاده🖤
4.2هزار دنبال‌کننده
17.6هزار عکس
8.8هزار ویدیو
92 فایل
خــودســازی دغــدغــه اصــلی شــمــا بــاشــد و زنــدگــی نـامــه شــهــدا را بــخــوانــیــد.🌹 شهــیـد صــدرزاده لینک اینستاگرام https://instagram.com/shahid__mostafa_sadrzadeh2 خادم کانال @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👓 وقتی حتی بازیکن با اینکه برده و صعود کرده، از باخت و ناراحتی ایرانی ناراحته، تویی که رفتی تو خیابون بوق زدی و رقصیدی را تاریخی کردی! ❗️ تو انقد بی‌ریشه‌ای که حتی هم نیستی! @sadrzadeh1
گاهی میشه از یه بازی فوتبال به یه جهان بینی الهی رسید بازی اول که با فرستادن صلوات محمدی و صلوات حضرت زهرا سلام الله علیها همراه بود باختیم بد هم باختیم و ماجراهای بعدش که نخوندن سرود و شادی پس از گل و ... بود همه اینها فشاری بود بر وجود یه وطن دوست انقلابی اما بازی دوم که بسیار متفاوت بازی کردیم دلها گرم شد و دعاها نتیجه داد همونجا من یه نهیب به خودم زدم که درسته که بازی اول باختیم اما خواست خدا بود ولی در بازی بعد خواست خدا اجابت دعاها بود و پیروزی و نتایجش که یکدلی مردم و کمرنگ شدن آتش فتنه بود میشد از این دو بازی فهمید که در زندگی بعداز اجابت نشدن دعاهای فراوان و مجرب و در سختترین لحظات صبر کردن مقدمه پیروزی هست و ما در بازی دوم بردیم اما بازی سوم با اینکه خیلی همه چیز برای صعود ما آماده بود تنها یک مساوی اونم شب میلاد خانوم با هزاران توسل به وجودشان و سیل صلوات اما بازهم نشد که نشد که نشد و اما دعاها به گونه ای دیگر مستجاب شد که ماحکمتش را نمیدانیم اما کسی هست که خوب میداند معبود محبوبم ... آیا فکر نمیکنید درسهایی در تمام اتفاقات عالم برای ما نهفته است هیچ چیز در عالم اتفاقی نیست اگر یه مقدار توپ سرزن تیمم مان اینورتر میخورد و یا توپی که از دست دروازه بان ول شد و به سمت خط رفت اما داخل دروازه نرفت گل میشد ما الان صعود کرده بودیم اما ایا مساله فقط چن سانت و چند متر بود ؟ شیعیانی که اینور با نام‌اهل بیتشان با استرس و استغاثه فراوان دعا میکردن اما نشد ، من رو یاد سخت ترین لحظات زندگی که یه حس عجیبِ حاصل از فشار فراوان در زندگی داری و با تمام وجود نذر میکنی دعا میخونی و نماز میخونی اما بازم درست نمیشه میندازه اما بدون کسی تو را رها نکرده دستانت به دستان خداست کمی که صبر میکنی و راضی میشوی به چیزی که اصلا بهش راضی نیستی باگذشت زمان و صبر و تقوا خدا راضیت میکند...😉 به ذهنم آمد که خدا وعده راضی کردنمان را از سالها قبل در قرآنش بهمان داده ولاتهنوا و لاتحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مومنین (دقیقا این ایه رو آقا در جریان جلسه با بسیجیان عنوان فرمودن) با خودم فکر کردم حالا چن صباحی آمریکا به برد و شهید کردن عزیزانمان و...سرخوش باشد امابه زودی زود روزی خواهد رسید که اثری از این کفهای روی آب نخواهد بود و ما پیروز تمام میدانهای الهی خواهیم بود ان شا.. ایمان به غیب اول و آخر جهان بینی الهیمان است... والله علیم به ذات الصدور خدای مهربانم به ما کمک کن تا در تمامی مراحل زندگی ایمان به غیب داشته باشیم و در سخت ترین و پر استرس ترین لحظات زندگی هایمان هم آرام باشیم و به علیم بودنتان به عمق قلب هایمان ایمان داشته باشیم و زندگیمان را تبدیل به بندگی کنیم اصلا جهان بینی مان را خدایی خدایی کن خدا جونم در تمامی مراحل زندگی که گاهی خیلی سخت میگذرد کمکمان کن که اصلا ما برای همین به این دنیا آمده ایم که در پس همه چیز بخصوص سختترین هایش شما را بیابیم .... دستمان را بگیر معبود محبوبم الهی آمین🤲 @sadrzadeh1
✍سرتان را بالا بگیرید؛ شما مایه‌ی افتخار این زمینید! سرتان را بالا بگیرید؛ همینکه در هجوم رسانه‌های فریبنده، محکم ایستادید، نفس زدید، دویدید، و از همه مهمتر یک ملّت را که دشمن در کمینِ غارتِ همدلی‌شان بوده و هست، در پسِ اقتدار خود، یکدل و همصدا کردید، شما قهرمان آن میدانید. باید زیر پاهای شما تمام قد ایستاد؛ که هیبت مقاومت و دلاوری‌تان، ترس به جان بدخواهان‌مان انداخت! ✦ یک ملّت، یک خانواده‌ بزرگ است! ما در دامان طاهر پدران و مادران‌مان و بر سفره‌های حلالشان آموختیم؛ ۱ـ مشکلات خانه‌مان، به ما مربوط است، و آنکس که از بیرون خانه بر موج مشکلات سوار می‌شود تا سودی عائدش شود، کفتاری بیش نیست! ۲ـ کسی که در حریم داخلی خانه، خیانت کند، از نظر خداوند اهلِ آن خانه نیست، مثل فرزند نوح و همسر لوط، و بزودی از جریان آن خانه، سقط خواهد شد. ✦دنیا در حال خط‌کشی است! و تمدن‌ها روبروی هم صف‌آرایی می‌کنند! قلب شما پذیرای کدام تمدن است؟ اهلِ همان خانه حساب می‌شوید! آخرین تکان‌های دنیا قبل از آرامش مطلقش در حاکمیت الله در زمین است؛ و ایران در حال استفراغِ غیر اهل... 💫 به خدا اعتماد کنیم، نصرتش از راه می‌رسد! @sadrzadeh1
🔴 آمریکایی ها خوبتر بازی کردند و بعد از شکست ایران به بازیکنان دلداری دادند و زیاد خوشحالی نکردند ولی اینجا یک عده وطن فروش رذل برای آمریکا شادی کردند! ⤵️⤵️⤵️⤵️ @sadrzadeh1
سلام بر شُهدایـے کھ بی‌نشان رفتند .. برایِ عاشق زهـراۜ مزار بـےمعناست :)♥️ @sadrzadeh1
del-mizanam-be-darya.mp3
11.16M
راهی میشم.. به سوی خاک آسمونی:)))💔🚶🏻‍♂ @sadrzadeh1
کاش یه سفر راهیان نور نصیبمون شه:)
🖤کانال شهید مصطفی صدرزاده🖤
کاش یه سفر راهیان نور نصیبمون شه:)
دلتــنـگـ که باشـی🥀 هیـچ چیـز آرامتـ نـمی کنـد دلتـ یـکـ پـای رفتـن مـی خواهـد یکـ دنیـا راه…
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤کانال شهید مصطفی صدرزاده🖤
دویدم داخل اتاق .نفهمیدم آن ها چه گفتند،چه شنیدند و کی رفتند.حتی برای شام بیرون نیامدم. بعد ها از زبان خودت شنیدم که گفتی:((از مامانم پرسیدم:چطور بود؟گفت:والا خودش رو که خوب ندیدیم چون رو گرفته بود،اما خب مادرش رو دیدم. از قدیمم گفتن مادر رو ببین،دختر رو بگیر.)) ۲۹ فروردین بود که با پدر و مادرت آمدید.این ده پانزده روز کارم شده بود گریه.نمیتوانستم تصمیم بگیرم.بعضی چیزهایی که درباره ات شنیده بودم نگرانم میکرد:سربازی نرفته بودی،کار نداشتی،یک ماه هم از من کوچک تر بودی،اما مامانم گفت:((حالا بذار بیان،بعد تصمیم بگیر!)) آمدید با دسته گلی بزرگ و زیبا:رز قرمز و مریم سفید. از داخل کوچه صدا می آمد.پسرها دسته جمعی دم گرفته بودند:((از اون بالا میاد یه دسته حوری/همشون کاکل به سر،گوگوری مگوری.)) صورتم گر گرفته بود.آن ها داشتند برای معلمشان سنگ تمام میگذاشتند و من خیس عرق شده بودم.در آشپزخانه بودم. سینی را برداشتم و فنجان هارا پر از چای کردم و سجاد را صدا زدم:((داداش بیا ببر.)) سجاد به دست های لرزانم نگاه کرد:((آبجی خاطرت جمع،میشناسمش،پسر خوبیه!)) از داخل اتاق صدای مادرم آمد:((سمیه خانم تشریف بیارین.)) آمدم داخل اتاق .پدرم با پدرت گرم صحبت بود .سلام کردم و نشستم بی آنکه نگاهت کنم .حرف ها را نمیشنیدم.فقط یک لحظه نگاهم به تو افتاد.کت و شلوار مشکی با پیراهن سفید پوشیده بودی. نمیدانم بعد از چه مدت بزرگترها گفتند بروید در اتاقی دیگر و باهم صحبت کنید.بلند که شدم ،پاهایم سنگین شده بود و روی زمین کشیده میشد.به اتاقم رفتم و کنج دیوار نشستم. طوری صورتم را رو به دیوار چرخانده بودم که نتوانی نگاهت را به صورتم بدوزی .آن روز نمیدانستم که توهم اهل نگاه به صورت نامحرم نیستی.تو گوشه ای نشسته و ساکت بودی و فقط گوشه ای از کت و شلوار سیاه و پیراهن سفیدت را میدیدم.طوری چادر را دور خودم پیچیده بودم که احساس میکردم شاخه و برگ داده و شکوفه های صورتی تمام تنم را پوشانده اند.احساس خفگی میکردم.صدایت را شنیدم:((گفته بودین حوزه درس میخونین؟)) _بله! _چطوره،راضی هستین؟ _حوزه جدید بهتر از حوزه قدیمه.اونا ادبیات نمیخونن و عربی محض میخونن،ولی ما ادبیات میخونیم و این سطح حوزه رو بالا میبره. ‌ یک نفس یک جمله بلند را گفته بودم.یعنی نیاز بود این طور یک نفس حرف بزنم؟!درحالی که پدرم و پدرت آن بیرون نشسته بودند ،شرم آور نبود که ما اینجا کنار هم بنشینیم و حرف بزنیم؟ واقعا راجع به من چه فکر میکردند؟از جا بلند شدم:((من باید برم.)) _کجا؟ از جا بلند شدی:((اجازه بدین!ببینین من فقط دنبال همسر نمیگردم،اگه میخواستم دنبال همسر بگردم اینجا نبودم.من علاوه بر همسر همسنگر میخوام.)) تو هم جمله ای بلند گفته بودی،ولی من دیگر از اتاق بیرون آمده بودم.رفتم و نشستم پیش مادرم.توهم رفتی نشستی پیش پدرت. از پسِ چادر به مامان گفتم:((بگو که من یه ماه بزرگترم.)) مادرت شنید:((اون بار هم گفتم مسئه مهمی نیست،مهم تفاهمه.)) مامان گفت:((سمیه جان خیلی دوست داره درسش رو بخونه.)) _خب بخونه! این را پدرت گفت. آهسته گفتم:(( درسمم که تموم بشه،میخوام برم سرکار!)) _چه کاری؟ این تو بودی که این را پرسیدی. بی آنکه نگاهت کنم گفتم:((آموزش و پرورش یا سپاه.)) @sadrzadeh1
دلا ياران عاشق زود رفتند چه زود اما همه خشنود رفتند من و تو مثل يك مرداب مانديم خوشا آنان كه مثل رود رفتند @sadrzadeh1
❤️ رفیق شهد شهادت حلال تو اما مگر قرار نکردیم تک خوری نکنیم؟ @sadrzadeh1
⭕️طنز جبهه: پلنگ صورتی!! 🔻شب عملیات بود! 🌱حاج اسماعیل حق گو به علی مسگری گفت: برو ببین تیربارچی چه ذکری داره میگه که اینطور استوار جلویِ تیر و ترکش ایستاده و اصلاً ترسی به دلش راه نمیده!!؟ نزدیک تیربارچی شد و دید داره با خودش زمزمه میکنه: دِرن، دِرن، دِرن، دِرن... (آهنگ پلنگ صورتی!) 😅🤣 @sadrzadeh1
❤️ قࢪائت دعاے فرج ... به‌نیّٺ برادࢪشهیدمان‌مےخوانیم 🌱 💐💚 @sadrzadeh1
اجتماع بزرگ مردمی دختران انقلاب روز پنجشنبه ۱۰ آذر ماه ساعت ۱۵ در ورزشگاه شهید شیرودی تهران برگزار می‌شود. 🇮🇷 🇮🇷 @sadrzadeh1
﷽ 🚫راه رهایی از رابطه حرام بیشتر روابط با نامحرم با این دلیل توجیه میشن که من چون نیاز عاطفی دارم مجبورم که با نامحرم ارتباط داشته باشم! بسیاری از این نیازها واقعی نیست و کاذب هست. نیازهایی هست که رسانه ها برای آدم درست میکنند. طبیعیه دختری که هر روز کلی فیلم عاشقانه کره ای و هندی و آمریکایی و البته ایرانی میبینه ناخودآگاه احساس میکنه که اونم نیاز به مردی داره که بهش تکیه کنه و عاشقانه دوستش داشته باشه! در حالی که اگه به جای فیلم دیدن به کارهای مفید میپرداخت اصلا چنین نیازی رو حس نمیکرد و یا خیلی کمتر حس میکرد. 👌هر چقدر آدم خودش رو توی فضاهای احساسی و شهوانی قرار بده ناخوداگاه خواهش و میلش نسبت به جنس مخالف بیشتر میشه تا جایی که دیگه نمیتونه خودش رو کنترل کنه. ⛔️خوبه که اگه آدم زمان و شرایط ازدواج رو نداره اصلا خودش رو درگیر این جور مسائل نکنه تا زندگیش سخت نشه. ❌خصوصا نوجوانان دختر و پسر نیاز هست که از آهنگ های به ظاهر عاشقانه و فیلم ها و کلیپ های مثلا احساسی دوری کنند و الکی خودشون رو تحت فشار نذارند. @sadrzadeh1
🍁همین الان که این پُست رو می‌خونی🍁 🍂 میلیون‌ها برگ در تهــران و تبـــریز 🍂 🍂 میلیون‌ها برگ در اصفهان و شیراز 🍂 🍂 میلیون‌ها برگ در اهواز و خراسان 🍂 🍂 بــــر روی زمـــیــــن افــتــــــــاد 🍂 🍁 و خدای ما، آمار همشون رو داره 🍁 بنظرتون چنین خدایی، آمارِ مشکلات و نیازهای ما، ضعف‌ها و قوت‌های ما رو نداره؟ 🤔🤔 ✨وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ ۚ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ ۚ وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا وَلَا حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ ✨و کلیدهای خزائن غیب نزد اوست، کسی جز او بر آن آگاه نیست و نیز آنچه در خشکی و دریاست همه را می‌داند و هیچ برگی از درخت نمی‌افتد مگر آنکه او آگاه است و نه هیچ دانه‌ای در زیر تاریکی‌های زمین و نه هیچ تر و خشکی، جز آنکه در کتابی مبین مسطور است. 📖سوره مبارکه انعام آیه۵۹