💔 لبخند شهادت...
🌹شهید علی البشیری که در حمله داعش به سامرا به شهادت رسید
بعد از شهادتش لبخند زد...
🕊شادی روحش #صلوات
لبخند شهادت نصیب همگیمون انشاءالله 🤲🦋
https://eitaa.com/joinchat/3578724483C0141b45092
سلاااااااامممم
امروز با معرفی کانال شهید علی آقا عبداللهی اومدیم
شهیدی که دیگه همه میشناسید
شهیدی که آخرین جملش پشت بیسیم گفت :{من تیر خوردم 😥}
و دیگه برنگشت....
برای خوندن زندگی نامه ی شهید جاویدالاثر علی آقا عبداللهی
به جمع شهدایی ما با حضور خانواده شهید بیا
جمعی که هم با هم ختم صلوات و قرآن داریم.
و هم کلی کلیپ شهدایی
تازه خادم میخواد داستان آشناییش با شهید رو بزاره از دست نده 🤩😱😱
https://eitaa.com/joinchat/1540030508C7b19861ab2
🥀خادم الشهدا🥀خادم الرضا💚:
زندگی نامه شهید عبدالحسین برونسی
#قسمت_پنجاه_و_هشتم
تو رده هاي بالا،صحبت از یک عملیات ویژه و ایذایی بود.بالاخره هم از طرف خود فرماندهی سپاه واگذار شد به تیپ
ما، یعنی تیپ هجده جوادالائمه (سلام االله علیه.)
همان روز، مسؤول تیپ یک جلسه ي اضطراري گذاشت.تازه آن جا فهمیدیم موضوع چیست:
دشمن تانکهاي «72-T «را وارد منطقه کرده بود.دو گردان مکانیزه ي خیلی قوي، پشت خط مقدمش انتظار حمله
به ما را می کشیدند. بچه هاي اطلاعات -عملیات، دقیق و خاطر جمع می گفتند:«اونها خودشون رو آماده کردن که
فردا تک سنگینی بزنن به مون.»
فردا بنا بود حمله کنند و مو هم لاي درزش نمی رفت.در این صورت هیچ بعید نبود عملیات رمضان، شروع نشده
شکست بخورد!تو جلسه صحبت زیادي شد.
بعد از کلی صحبت، بنا بر این گذاشتند که همان وقت برویم
شناسایی و شب هم برویم تو دل دشمن و با یک عملیات ایذایی، تانکهاي «72- T«را منهدم کنیم.
این تانکها را دشمن تازه وارد منطقه کرده بود و قبل ازآن تو هیچ عملیاتی باهاشان سروکار نداشتیم.خصوصیت
تانکها این بود که آرپی چی به شان اثر نمی کرد، اگر هم می خواست اثر کند، باید می رفتی و از فاصله ي خیلی
نزدیک شلیک می کردي، و به جاي حساس هم باید می زدي.
آن روز بحث کشید به این که چه تعداد نیرو براي عملیات بروند، و از چه طریقی اقدام کنند؟
سه گردان مأمور این کار شدند.فرمانده ي یکی شان عبدالحسین بود. وقتی راه افتادیم براي شناسایی، چهره ي او
با آن لبخند همیشگی و دریایی اش گویی آرامتر از همیشه نشان می داد.
تا نزدیک خط دشمن رفتیم.یک هفته اي می شد که عراقی ها روي این خط کار می کردند.دژ قرص و محکمی از
آب درآمده بود.جلوي دژ موانع زیادي تو چشم می زد، جلوتر از موانع هم، درست سر راه ما، یک دشت صاف و
وسیع خودنمایی می کرد.اگر مشکل موانع را می توانستیم حل کنیم، این یکی ولی کار را حسابی پر دردسر می
کرد. با همه این احوال، بچه ها به فرمانده ي تیپ می گفتند: «شما فقط بگو براي برگشتن چکار کنیم.»
#قسمت_پنجاه_و_نهم
ما می رفتیم تو دل دشمن که عملیات ایذایی انجام بدهیم. براي همین مهم تر از همه، قضیه ي سالم برگشتن نیرو
بود. فرمانده ي تیپ چند تا راهنمایی کرد. عملاً هم کارهایی صورت دادیم، حتی گرایمان را، رو حساب برگشتن
تنظیم کردیم.
از شناسایی که برگشتیم، نزدیک غروب بود. بچه ها رفتند به توجیه
نیروها. من و عبدالحسین هم رفتیم گردان خودمان.
دو تا گردان دیگر راه به جایی نبردند؛ یکی شان به خاطر شناسایی محدود، راه را گم کرده بود؛ یکی هم پاي
فرمانده اش رفته بود روي مین. هر دو گردان را بی سیم زدند که بکشند عقب.
حالا چشم امید همه به گردان ما بود و چشم امید به لطف و عنایت اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام).
شاید اغراق نباشد اگر بگویم بیشتر از همه، خود عبدالحسین حال توسل پیدا کرده بود.وقت راه افتادن، چند دقیقه
اي براي پیدا کردن پیشانی بند معطل کرد. یعنی پیشانی بند زیاد بود، او ولی نمی دانم دنبال چه می گشت.با عجله
رفتم پهلوش. گفتم: «چکار می کنی حاجی؟ تیکی بردار بریم دیگه.»
حتی یکی از پیشانی بندها را برداشتم دادم دستش. نگرفت. گفت: «دنبال یکی می گردم که اسم مقدس بی بی
توش باشه!»
حال و هواي خاصی داشت. خواستم توپرش نزده باشم.خودم هم کمکش کردم. بالاخره یکی پیدا کردیم که روش با
خط سبز رنگ و زیبایی نوشته بود: یا فاطمه الزهرا (س)ادرکنی.
اشک تو چشمهاش حلقه زد.همان را بوسید و بست به پیشانی.تو فاصله ي چند دقیقه آماده شدیم.با بدرقه ي گرم
بچه ها راه افتادیم.حقّا که انقلابی شده بود مابینمان.ذکر ائمه (علیهم السلام) از لبهامان جدا نمی شد...
آن شب تنها گردانی که رسید پاي کار، گردان ما بود؛ سیصد، چهارصد
ادامه دارد...
7.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
كاشميشدفكرمرابرايتبفرستم
كهيكروزِتمامپُرازتوبودھاست :)♥️
#ولادت🌟
#برادرآسمانے🕊
#شهـیدمدافعحرم🌿
#شهـیدمحمدرضادهقان🌸🎉🎊
#اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَج🍃♥️
شهدا گاهی نگاهی😔😔
چند روزی قلبم تیر میکشد
آی شهدا شرمنده ایم
#روزتون_متبرک_ب_نگاه_شهدا
🦋🦋🦋
#شهیداصلانی
#ماه_رمضان
#ماه_مبارک_رمضان
#زهرامحسنی_فر
#امام_زمان
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#شهید_ابراهیم_هادی
#شهید_مصطفی_صدرزاده
╔━━━━๑ღ♥️ღ๑━━━━╗
ڪاناݪ شہید مصطفے صـدرزاده.
@sadrzadeh1
@sadrzadeh1
🕊🕊🕊
https://eitaa.com/joinchat/3578724483C0141b45092
╚━━━━๑ღღ♥️๑━━━━╝
7.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#مصطفای_قلب_ها 🎧
فرمانده تون کیه ؟
#شهید_مصطفی_صدرزاده ❤️
#شهید_مهدی_صابری 💚
#شهیداصلانی
#ماه_رمضان
#ماه_مبارک_رمضان
#زهرامحسنی_فر
#امام_زمان
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#شهید_ابراهیم_هادی
#شهید_مصطفی_صدرزاده
╔━━━━๑ღ♥️ღ๑━━━━╗
ڪاناݪ شہید مصطفے صـدرزاده.
@sadrzadeh1
@sadrzadeh1
🕊🕊🕊
https://eitaa.com/joinchat/3578724483C0141b45092
╚━━━━๑ღღ♥️๑━━━━╝
جاےشهید بیات خالےڪه😔
به این شعر علاقمند بود👇
خواهم در این غمکده آرام بگیرم
گمنام سفر ڪرده و گمنام بمیرم
📎پیکری هم ازش برنگشت مانند مادرش زهرا گمنام ماند
#شهیدعلے(محمدرضا)بیات
#یادشباصلوات
#شهیداصلانی
#ماه_رمضان
#ماه_مبارک_رمضان
#زهرامحسنی_فر
#امام_زمان
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#شهید_ابراهیم_هادی
#شهید_مصطفی_صدرزاده
╔━━━━๑ღ♥️ღ๑━━━━╗
ڪاناݪ شہید مصطفے صـدرزاده.
@sadrzadeh1
@sadrzadeh1
🕊🕊🕊
https://eitaa.com/joinchat/3578724483C0141b45092
╚━━━━๑ღღ♥️๑━━━━╝
شهیددهقان،تکہڪلامےداشتکہمےگفت:
یہچادر از حضرتزهــــࢪا(س)
به خانمها ارث رسیده و
داشتن این حجـاب و
حفظ ڪردنِ اون
لیاقت میخواد..♥
-
و حجاب دری ست به سوی بهشت...
همان حجابی که تقوا را افزون میکند
#کلام_شهید محمد رضا دهقان امیری
#شهیداصلانی
#ماه_رمضان
#ماه_مبارک_رمضان
#زهرامحسنی_فر
#امام_زمان
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#شهید_ابراهیم_هادی
#شهید_مصطفی_صدرزاده
╔━━━━๑ღ♥️ღ๑━━━━╗
ڪاناݪ شہید مصطفے صـدرزاده.
@sadrzadeh1
@sadrzadeh1
🕊🕊🕊
https://eitaa.com/joinchat/3578724483C0141b45092
╚━━━━๑ღღ♥️๑━━━━╝
یهروایتشنیدمبرقازسرمپرید!!
میگفتاوندنیاکسانیکهمیتونستی
امربهمعروفشونبکنی( البته با رعایت شرایط آن و امید به اثر گذاری) ونکردی،
خِرِتومیگیرنمیگن:
تواگهمنوامربهمعروفمیکردی
اونگناهونمیکردم:/بهخودمونبیاییم🚶🏻♀
#تلنگر
#ازامربهمعروفنترسیم✋
https://eitaa.com/joinchat/3578724483C0141b45092