روایتی دربارهی اهل بیت 👇✨
روزی حسن و حسین،نزد پیامبر شتافتند.
رسول دهان حسن و گلوی حسین را بوسید.
حسین نزد مادر آمد و گفت:
مادر! دهانم را بو کن؛ آیا دهانم بوی بدی میدهد که پدر بزرگم بدش آمد؟😔
مادر،دهان حسین را بویید؛ خوشبوتر از نافهی آهو بود.
مادر نزد پدر شتافت و گفت:
پدر! چرا دل پسرم حسین را شکستی؟
رسول خدا پرسید: چطور؟
- دهان برادرش را بوییدی؛اما گلوی او را.
فرستادهی خدا با شنیدن این سخن گریست و گفت:
دخترکم! چون پسرم حسن را مسموم میکنند، من دهانش را بوییدم؛ و چون سر حسین را گوش تا گوش میبُرند،گلویش را.
با شنیدن ماجرا،فاطمه سخت گریست و گفت: پدر! این حادثه چه زمانی رُخ خواهد داد؟
-دخترکم! زمانی که نه من خواهم بود و نه تو؛ نه پدر و نه برادرش.
گریهی فاطمه بیشتر شد؛ سپس پرسید:
پدر جان! پس چه کسی بر او خواهد گریست و چه کسی محفل سوگواری برایش بر پا میکند؟
-دخترکم فاطمه! زنان اُمّتم بر زنان، و مردان اُمّتم بر حسین و خاندانش خواهند گریست؛ و نسل در نسل این سوگواری را زنده خواهند کرد؛ چون روز رستاخیز فرا رسد، تو از بانوان شفاعت خواهی کرد و من میانجیگری مردان و همهی کسانی را خواهم نمود که بر پسرم حسین گریستهاند؛ دستانشان را میگیریم و وارد بهشت میکنیم.
از کتاب #خاطر_نازک_گل
#یا_ابا_عبدالله_الحسین_علیه_السلام
#یا_فاطمه_الزهرا
کانال شهید مصطفی صدرزاده 👇
@sadrzadeh1