#دلنوشته دل نو شته های ابومسلم. با شهید سید مصطفی صدرزاده سلام سید جان چه خبر بعد شهادت شنیده‌ام خیلی آرام تر از گذشته کارهای جهادی را پیش میبری ولی هنوز هم به سرعت کار ها سفارش داری. سید مصطفی جان چه رازی بین شما و سیدالشهدا بود. شما با نمرات عالی از حضرت (زینب و رقیه) قبولی گرفتی و به خدای خود رستگار شدی راستی یادم رفت بپرسم از حاج قاسم چه خبر( حبیب)نام آشنای بچه‌های مدافع حرم را می گویم از بهشت برایمان تعریف کن هنوزم بین بچه های شهدای مدافع حرم حبیب صدایش می زنند.سلام ما را برسانید به ایشان راستی خبر داری من قبول نشدم قبولی بماند بعد از برگشتن تازه گرفتاری‌های دنیاییم بهش اضافه شد میدانی علتش از چیست؟ مال من که نوعش فرق داره چون در مکتب( حبیب) شاگرد حرف گوش کن نبودم شاگرد تنبل کلاس شناخته شدم با کوله باری از بدبختی برگشتم اصلا صادقانه بگویم برایت پرونده من را حضرت زینب نداد پیش خودش نگهداری می کند نمی‌دانم چرا، سید مصطفی جان الان با شما دارم دردو دل می کنم دست خودم نیست خبرداری اصلا اشک من را کسی ندیده بود ولی در نگارش نامه دو طرفه با شما اشک امانم را بریده، سید مصطفی جان میشه یک خواهشی از شما داشته باشم. بین من وحضرت زینب یک پادر میانی بکنی شاید حضرت زینب این پرونده ناقص من را بهم پس بده ممنون شما هستم. عصر چهارشبه 1403/10/26 🌷روایت ادامه دارد 🌷راوی ابومسلم. ارسالی از اعضای محترم 🌷شادی_روح_شهدا_صلوات ابومسلم: #ماشهدارامستندروایت می کنیم: #فرزندی_مثل_مصطفی @meslemostafaa https://eitaa.com/joinchat/2871395004C08509d8ff1

#دل_نوشته عزیزی می گفت کارهای جنگ را باید با عشق نوشت من می‌گفتم کارهای جنگ باید آسان نوشت. او می‌گفت افراد های زیادی برای جهاد درراه خدا آمده اند. من می گفتم خدا خیردنیا وآخرت به آنها بدهد. او. می گفت به امر ولی زمان خویش آمده اند من می گفتم پس چرا دیر آمده اند. او می گفت اگر غفلت کنی اینها جهاد کرده اند رفته اند. من می گفتم فرصت هنوز باقیست. او می گفت درباغ شهادت هنوز باز است من می گفتم این یک راز است. او می گفت رفیق نکنه غفلت کنی این این سفر را آخرش جمع می کنند. من می‌گفتم نکنه از صدای تیر و ترکش این عزیزان من کور و کر شده ام یک لحظه از خواب غفلت بیدار شدم دیدم همه بچه های آسمانی رفته اند تازه متوجه شدم این عزیزان از چه چیزی حرف می زدند من بیچاره با کوله و باری از بدبختی و در به دری برگشته ام شب و روز دنبال این عزیزان بدون آدرس و بی نتیجه می چرخم. التماس دعا. 🌷راوی ابومسلم. 🌷روایت ادامه دارد. شادی_روح_شهدا_صلوات #ماشهدارامستندروایت می کنیم: #ارسالی_از_شما #فرزندی_مثل_مصطفی @meslemostafaa https://eitaa.com/joinchat/2871395004C08509d8ff1

خدای_مـن شهیدی می‌گفت مواظب باشید. درگذرزمان نکند خدای نکرده برای رزق روزی به گناه آلوده شوید. دیگری میپرسید راه های پیشگیری از گناه چیست. آری برادر عزیز خواهر گرامی باید رفیق شهیدی داشت از جنس سید مصطفی صد زاده ؟ میگویند که ابتدای صبح رزق بندگانت را تقسیم میکنی: میـشود رزق من امـروز رفاقتی باشـد. از جنـس شھیدان. با عطـر شھـادت. 🌷راوی ابوالفضل یعقوبی (ابومسلم) 🌷روایت ادامه دارد. شادی_روح_شهدا_صلوات #ماشهدارامستندروایت می کنیم 🌷کانال شهیدمصطفی صدرزاده🌷 👇https://eitaa.com/joinchat/3578724483C0141b45092

شعری در وصف مدافع‌حرم‌شهید‌ والا‌مقام‌ سید مصطفی صدرزاده. رسَد بر خانواده ،لطفِ سَرمَد که عیدی گشته بر سید مصطفی،شهادت خداوند و نماز و دین و قرآن شده‌عشقَش ائمه هم شهیدان که آنها از بَرایش بوده جذّاب زِ شوق وصل‌ِحق او بوده بی‌تاب چو عشق اَوّلَش‌ بوده شهادت صراطِ حق بِرَفته، با صَلابت علی‌ابن‌الحسین،او دیده درخواب که آورده برایش هدیه‌ای ناب شهودِ عشق از او شد یادگاری زِ آن بر یاد و نامَش ،ماندگاری همه‌عمرش شده وقف شهیدان حسین‌بوده‌ برایَش‌،بهتر از جان به گاهِ اربعین راهی به عشقَش به عُشّاق‌ِ حسین،او بوده اِسمَش مناجات از برایَش بِه زِ،هر چیز زِ دلدادن به حق بوده سحرخیز زِ محبوبَش در این دنیا گذشته چو برحفظِ حَرَم اِسمَش نوشته بِرفته سوریه بر جنگِ داعش زِ او یادِ شهیدان،شد سفارش به‌شَهرَش شُهره شد،در راهِ زینب چو در فکرِ شهادت بوده هرشب شهادت هِدیِه شد بر او زِ سجاد شده مَسرور از این ،لطف‌ِخداداد 🌷روحش‌ شاد.یادش ماندگار. 🌷روایت ادامه دارد راوی ابوالفضل یعقوبی (ابومسلم)@Abomoslem2020 #ماشهدارامستندروایت می کنیم شادی_روح_شهدا_صلوات. @sadrzadeh1 https://eitaa.com/joinchat/3578724483C0141b45092

🇮🇷🇮🇷🇮🇷 *دعوت خانواده های شهدا از ملت شریف ایران در راهپیمایی 22بهمن 🇮🇷🥇🏆* روایت ادامه دارد راوی ابوالفضل یعقوبی #ماشهدارامستندروایت می کنیم شادی_روح_شهدا_صلوات