┄═❁๑๑🌷๑๑❁═┄
#سلام_بر_ابراهیم
#یک_روایت_واقعی
🏢 وقتی وارد دانشگاه شدم، خیلی از معنویات دور شدم. یکبار تصمیم گرفتیم با دوستان به سفر راهیان نور برویم. در یکی از شب ها پای صحبت راوی نشستم و خیلی افسوس خوردم که گذشته ام را تباه کرده ام. همان شب خواب دیدم که جنگی به پا شده. نبی مکرم اسلام صلی الله علیه وآله را دیدم که به من فرمودند: وارد سپاه ابراهیم شو.. با خودم فکر کردم منظور ایشان حضرت ابراهیم است.. اما ابراهیم یک جوان با چهره نورانی بود. بعد از خواب پریدم.
🌴 روز بعد، راوی در کاروان گفت می خواهم کتابی را به شما معرفی کنم و بسیار از این کتاب گفت. وقتی کتاب را توزیع می کردند من به آن ها نگاه می کردم. تا اینکه کتاب را دیدم ،عکس روی کتاب برایم آشنا بود و نام کتاب هم یک راهنما برای تعبیر خوابم..
📖 نام کتاب #سلام_بر_ابراهیم بود و جلد روی کتاب، هم حامل تصویری از شهیدی بود که در خواب دیده بودم. صفحه ی اول کتاب را که باز کردم، دیدم نوشته شده:
«تقدیم به ساحت نورانی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله» و این شد که راهم را پیدا کردم و حالا سال هاست در لشکر ابراهیم هستم.
شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️
کانال شهیدمصطفی صدرزاده🖤
@sadrzadeh1
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯