هدایت شده از کانال برادران شهید مهدی و مجید زین الدین🏴🖤
روایتگری_01.mp3
22.4M
#گلزار_شهدای_کرمان
#روایت_ناب
🔵روایتگری سردارحسنی سعدی
از یاران حاج قاسم در باره ی
شهید محمدعلی الله دادی.
با ما همراه باشید
┄┅┅❅❁❅┅┅♥️
https://eitaa.com/joinchat/319357276Ceb68ec28c2
┄┅┅❅❁❅┅┅┄
کانال رسمی سردار شهید مهدی زینالدین👆
#فرمانده_قلب_ها ♥️
❤️قصه دلبری ❤️۷
شهید محمدحسین محمدخانی
به روایت:مرجان دُر علی همسر شهید
به قلم:محمدعلی جعفری
🌸🌸
مدتی پیدایش نبود ،نه در برنامه های بسیج،نه کنار معراج شهدا. داشتم بال درمی آوردم .از دستش راحت شده بودم.کنجکاوی ام گل کرده بود بدانم کجاست.خبری از اردوهای بسیج نبود،همه بودند الاّ او.خجالت میکشیدم از اصل قضیه سر در بیاورم تا اینکه کنار معراج شهدا اتفاقی شنیدم از او حرف می زنند.یکی داشت میگفت؛ (معلوم نیست این محمدخانی این همه وقت توی مشهد چی کار میکنه!)
نمیدانم چرا؟یک دفعه نظرم عوض شد.دیگر به چشم یک بسیجی افراطی و متحجر نگاهش نمیکردم.حس غریبی آمده بود سراغم.نمیدانستم چرا این طور شده بودم.نمیخواستم قبول کنم که دلم برایش تنگ شده است،با وجود این هنوز نمیتوانستم اجازه بیاید خواستگاری ام.راستش خنده ام گرفت،خجالت کشیدم به کسی بگویم دل مرا هم با خودش برده.
وقتی برگشت پیغام داد میخواهد بیاید خواستگاری.باز قبول نکردم.مثل قبل عصبانی نشدم،ولی زیر بار نرفتم.خانم ابویی گفت:(دو سه ساله این بنده خدا رو معطل خودت کردی،طوری نمیشه که،بذار بیاد خواستگاری و حرفاش رو بزنه،گفتم:(بیاد ولی خوشبین بین نباشه که بله بشنوه. )
شب میلاد حضرت زینب س مادرش زنگ زد برای قرار خواستگاری. نمیدانم پافشاری هایش باد کله ام را خواباند یا تقدیرم؟شاید هم دعاهایش.به دلم نشسته بود.باهمان ریش بلند و تیپ ساده همیشگی اش آمد.از در حیاط که وارد خانه شد،با خاله ام از پنجره او را دیدیم.خاله ام خندید:(مرجان،این پسره چقدر شبیه شهداست).باخنده گفتم:(خب شهدا یکی مثه خودشون رو فرستادن برام).
خانواده اش نشستند پیش مادر و پدرم.خانواده ها با چشم و ابرو به هم اشاره کردند که( این دو تا برن توی اتاق،حرفاشون رو بزنن)با آدمی که تا دیروز مثل کارد و پنیر بودیم،حالا باید باهم می نشستیم برای آینده مان حرف می زدیم.
❤️قصه دلبری ❤️۸
تا وارد شد،نگاهی انداخت به سرتاپای اتاقم و گفت:(چقدر آینه!از بس خودتون رو میبینن این قدر اعتماد به نفستون رفته بالا دیگه).
از بس هول کرده بودم،فقط با ناخن هایم بازی میکردم.مثل گوشی در حال ویبره،می لرزیدم.خیلی خوشحال بود.به وسایل اتاقم نگاه میکرد. خوب شد عروسک پشمالو و عکس هایم را جمع کرده بودم.فقط مانده بود قاب عکس چهار سالگی ام.اتاق را گز میکرد،انگار روی مغزم رژه میرفت.جلوی همان قاب عکس ایستاد و خندید.چه در ذهنش میچرخید نمیدانم!نشست رو به رویم.خندید و گفت:(دیدید آخر به دلتون نشستم)😄
زبانم بند اومده بود.من که همیشه حاضر جواب بودم و پنج تا روی حرفش میگذاشتم و تحویلش می دادم،حالا انگار لال شده بودم.خودش جواب خودش را داد:(رفتم مشهد،یه دهه متوسل شدم.گفتم:حالا که بله نمیگید،امام رضا از توی دلم بیرونتون کنه،پاک پاک که دیگه به یادتون نیفتم.نشسته بودم گوشه رواق که سخنران گفت:اینجا جاییه که میتونن چیزی رو که خیر نیست ،خیر کنن و بهتون بدن.نظرم عوض شد.دو دهه دیگه دخیل بستم که برام خیر بشید.
نفسم بند اومده بود ،قلبم تند تند میزد و سرم داغ شده بود.توی دلم حال عجیبی داشتم.حالا فهمیدم الکی نبود که یک دفعه نظرم عوض شد.انگار دست امام ع بود و دل من.😔
از نوزده سالگی اش گفت که قصد ازدواج داشته و دنبال گزینه مناسب بوده.دقیقا جمله اش این بود،(راست کارم نبودن،گیرو گور داشتن).گفتم:از کجا معلوم من به دردتون بخورم؟خندید و گفت:توی این سالها شما رو خوب شناختم. ،یکی از چیزهایی که خیلی نظرش را جلب کرده بود،کتاب هایی بود که دیده و شنیده بود میخوانم. همان کتاب های پالتویی روایت فتح،خاطرات همسران شهدا.میگفت:خوشم میاد شما این کتابا رو نخوندین بلکه خوردین.
فهمیدم خودش هم دستی بر آتش دارد.میگفت:وقتی این کتابا رو میخوندم ،واقعا به حال اونا غبطه میخوردم که اگه پنج سال ده سال حتی یه لحظه باهم زندگی کردن،واقعا زندگی کردن!اینا خیلی کم دیده میشه،نایابه!
من هم وقتی آن ها را میخواندم،به همین رسیده بودم که اگر الان سختی میکشند، ولی حلاوتی را که آن ها چشیده اند ،خیلی ها نچشیده اند.این جمله راهم ضمیمه اش کرد که گفت(اگه همین امشب جنگ بشه،منم میرم،مثل وهب.)میخواستم کم نیاورم،گفتم:(خب منم میام!)
#خاطرات_شهید_مصطفی_صدرزاده
(به نقل از جانباز مدافع حرم برادر امیرحسین حاجی نصیری)
✅ یک شب یک موردی پیش اومد که یه ماشینی میخواست به زور دوتا دختر را سوار کنه.
ما این ها رو گرفتیم و بردیم پاسگاه تحویل بدهیم.
🔷مصطفی توی راه به دخترها گفت شما برای چی این وقت شب بیرون هستید؟
دخترا میگفتند ماجایی نداریم که برویم.
🔹مصطفی بهشون گفت من شماره خانومم را میدم، باهاش صحبت کنید.
دخترها خیاط بودند.
مصطفی گفت من براتون مغازه می گیرم، چرخ خیاطی هم می گیرم که کار کنید، شب ها هم توی مغازه بخوابید.
دخترها خنده شون گرفته بود، فکر نمی کردند یک نفر انقدر دلسوز باشه.
🌹🌹🌹🍃🍃🍃🌹🌹🌹
کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇
@sadrzadeh1
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظات شهادت پهلوان مدافع حرم شهید سجاد عفتی
.
ازاد سازی جنوب غرب حلب محرم سال ۱۳۹۴
.
.
#شهید_سجاد_عفتی
#یادشهداکمترازشهادت_نیست
شهدا رو یاد کنیم با ذکر صلوات⚘🌱
کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇
@sadrzadeh1
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
وقتۍنگاهتروبہزندگیامهست،
خیالمراحتمیشودڪہنگاهۍامنخدایۍ
هواۍدلمرادارد...
چقدرخوباستدر زندگۍام
نگاهترادارم...🙂🌸
کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇
@sadrzadeh1
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
enc_16851942489823771223327.mp3
4.14M
..وقتے خودم دلم برات تنگ شدھ . .
چہ جورے مےتونم جوابت کنم ؟(:
#محمدابراهیمیاصل |
#امام_غریب💔🥀
#یاصاحبالزمان
#توصیه_شهید 🎤🌿
مصطفے خیلے زیارت عاشورا رو دوست داشت✨
در زمان شهادت هم به خواب بعضی ها اومدن و تو خواب سفارش کردن که زیارت عاشورا بخونید♥️
#شهید_مصطفے_صدرزاده
راوی مادرشهید
کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇
@sadrzadeh1
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
#قرارِعاشقۍ❤️
قࢪائت دعاے فرج ...
بهنیّٺ برادࢪشهیدمانمےخوانیم 🌱
#اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج 💐💚
@sadrzadeh1
اعمال قبل از خواب :)
شبٺون منور به نگاه مادر ساداٺ..🍃
.کانال فرهنگی انقلابی شهید مصطفی صدر زاده
@sadrzadeh1
نماز_شب🌸
امام صادق علیه السلام : نماز شب ،چهره را زیبا و اخلاق را نیکو و بوی بدن را پاک و خوش و روزی را فراوان و بد هکاری را ،ادا و هم وغم را بر طرف می سازد و دیده را جلا می بخشد.
رساله لقاء الله ص185
امام صادق ع فرمود: خانه هایی که در آنها نماز شب خوانده شود، بر اهل آسمان چنان می درخشد که ستارگان بر اهل زمین می درخشد
کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇
@sadrzadeh1
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
🌷بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ🌷
به نام خدای مصطفیــ... ❤🥀
{•.🌿}
سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ
از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ
و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀
#سلامبـــَرشُهَـدآ... ✋💔
روزت رو با سلام و توسل به شهیدان🌸 بیمه کن🌸
باور کن شهدا زنده ان و عجیب🌸 دستگیرن🌸
فقط کافیه بخوایی...🌸
هر صبح فاتحه ای بخون برای یه شهید،
تا فاتحه ی روزت با گناه خونده نشه
❣#سلام_امام_زمانم ❣
🔅 السَّلاَمُ عَلَى بَقِيَّةِ اللَّهِ فِي بِلاَدِهِ وَ حُجَّتِهِ عَلَى عِبَادِهِ...
🌱سلام بر مولایی که زمینیان، عطر خدا را از وجود او استشمام می کنند؛
سلام بر او و بر روزی که حکومت خدا را روی زمین برپا خواهد کرد.
📚 صحیفه مهدیه، زیارت پنجم حضرت بقیة الله
#اللهمعجللولیکالفرج
#امام_زمان
کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇
@sadrzadeh1
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
صبح که
میشود باز کبوترِ
دلمان پَر میکشد
به بامِ یاد شما...
شهداء
به یادمان باشید
گرداب دنیا دارد
غرقمان میکند...🥀
# روزتون متبرکـ بنگاه شهدا ❤️
#مصطفی رسول هادی دلها 💔
@shmostafa_rasol_hadi
-------»»♡🌷🌷🌷♡««-------
ای ساربان
آهسته ران
کارام جانم
میرود....
.#مصطفی رسول هادی دلها 💔
@shmostafa_rasol_hadi
-------»»♡🌷🌷🌷♡««-------
♨️پنج نفر که شیطان را بیچاره میکنند؟!
🌷امام صادق علیه السلام فرمودند:
شیطان گفته است؛ پنج نفر مرا بیچاره ساخته اند و سایر مردم در قدرت و اختیار من هستند:
➊کسی که از روی نیت صادق و درست به خدا پناه ببرد و در تمام کارها توکل به او کند.
➋کسی که در شبانه روز بسیار تسبیح خدا گوید.
➌ کسی که هرچه برای خویشتن میپسندد برای برادر مؤمن خود نیز بپسندد.
➍کسی که به هنگام رسیدن مصیبت به او، ناله و فریاد نزند.
➎و کسی که به آنچه #خدا قسمت او کرده راضی باشد و برای رزق و روزیش غم و غصه نخورد.
📚جامع احادیث شیعه، ج14
بحارالانوار، ج63
کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇
@sadrzadeh1
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
enc_16495483731297815291415.mp3
3.23M
اومدم پیشت با دستای خالی..💔
آقای من...
کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇
@sadrzadeh1
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
🌷دعوت نامه ای به دلباختگان شهدا🌷
اینجا معطر به عطر #شهداست
هر کی عضو این کانال شده
تصمیم گرفته گناهانشو ترک کنه🦋😍
https://eitaa.com/joinchat/3389194600Cf6b08c9d9f
برای شناخت بیشتر از سیره شهدا
به جمع شهدایی ما بپیوندین😊
https://eitaa.com/joinchat/3389194600Cf6b08c9d9f
این یه دعوت کاملا دلیه از طرف شهید🕊🌺
کپی از بنر ❌
❣ #عــند_ربـهم_یــرزقون
از همان بچگی فرق محرم و نامحرم را میدانست..
معلمِ دبستان حسین بعد از مراسم تشییع گفت: در دوران ابتدایی قرآن را بسیار زیبا تلاوت میکرد.. از بس زیبا خواند آمدم دستم را روی شانهاش بگذارم دیدم این بچه حیا میکند و عقب عقب میرود..
#شهید_حسینمعزغلامی 🕊🌹
کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇
@sadrzadeh1
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
#شهید_مدافع_حرم
محمد امین کریمیان
نام پدر : ولی الله
نام مادر:رقیه تیرگری
تاریخ تولد : 1373/7/1
تاریخ شهادت : 95/03/27
محل شهادت : سوریه
❤️جاویدالاثر❤️
🌹راه شهیدتان را فراموش نکنید و برای من زیارت عاشورا بخوانید که غوغا میکند.
سخنی پایان خطاب به خانواده و همه مردمی که به این وصیتنامه گوش میدهید.
به خداوندی خدا یقهتان را میگیرم اگر امام خامنهای را تنها بگذارید
من از این دنیا با همه زیباییاش میروم و همه آرزوهایم را رها میکنم اما به ولایت و حقانیت علی ابن ابیطالب و خداوندی خدا یقهتان را میگیرم اگر امام خامنهای را تنها بگذارید.
اگر از سرهای ما کوه درست کنند هرگز نخواهیم گذاشت روزی نسلهای بعدی در کتاب تاریخشان بخواندن امام خامنهای مثل جدش حسین(ع) تنها ماند.
سلام مرا به حضرت آقا برسانید و بگویید من اگر دوباره زنده شوم از تکهتکه شدن در راه ایشان ابایی ندارم.
وصیت آخرم
مرا در قبرعموی شهیدم دفن کنید.
و در آخر زحمت را کم میکنم و از همه شما پوزش و حلالیت میطلبم.
آمریکا اگر «لا اله الا الله» بگویدما باور نمیکنیم. امام خمینی(ره)
العبد الحقیرمحمد امین کریمیان
کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇
@sadrzadeh1
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
باید به خودمان بقبولانیم که در این زمان بدنیا آمدهایم و شیعه هم بدنیا آمدهایم که مؤثر در تحقق #ظهورمولا باشیم🙂✌️🏻
و این همراه با تحمل مشکلات، مصائب، سختیها، غربتها و دوریهاست
و جز با فدا شدن محقق نمیشود، حقیقتاً✨🌹
#کلام_شهدا
#شهید_محمود_رضا_بیضائی🕊
رفیقشهیدم❤️
کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇
@sadrzadeh1
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
گمنامیعنےبرا؎زمینےها
گمنامباشے!
وبرا؎خُداخوشنام...シ!
#شہیدانھ
#مصطفی رسول هادی دلها 💔
@shmostafa_rasol_hadi
-------»»♡🌷🌷🌷♡««-------
بہحجاباحترامبگذاریدکہآرامشو
بھترینامربہمعروفبراۍشماست..
_شھیدابراهیم هادی
✋🏻#سلام_بر_شهـــــداء✨
🌹شادی روح تمام شهــدا، و امام شهدا و سلامتی وتعجیل در فرج مولا صاحب الزمان عج #5صلـــوات🍃♥️
❤️اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم❤️
🌷شهیــــــــــــــــــــدانہ🕊
#مصطفی رسول هادی دلها 💔
@shmostafa_rasol_hadi
-------»»♡🌷🌷🌷♡««-------