فاطمیه تمام شد، ما ماندیم و داغ روضه‌های مادر ما ماندیم و غم غربت حیدر ما ماندیم و باری بر شانه‌هایمان که نگذاریم تاریخ، دست‌های بسته‌ی امام را دوباره به‌رخ‌مان بکشد...

-

این تصویر! این شعر و هم‌خوانی و سینه‌زنی، این هم‌نشینی لطیف و باشکوه واژه‌ها که در عین لطیف‌بودن پر از صلابت است و شایسته‌ی شبِ سوگواری برای زنی که به‌حقیقت چنین بود. و امان از این زبان متین و باوقار که از شدت ظرافت و ظرفیت آدم را به جنون می‌کشاند. - کُراسه - متن‌و‌ترجمه

من کم آوردم...

-

ام‌البنین :))🖤

مادر حضرت عباس، پریشان توأیم سال‌ها دربه‌درِ سفره‌ی احسان توأیم:)

میشه برام دعا کنید... ؟

گریه ام را بیا نگیر از من آبرویم به گریه ام بند است...

💔:)

بیایید دست به دعا شویم برای مادران و پدران داغ دیده و فرزندان به غم نشسته..‌. و برای حال همه مجروحان‌...

نمانده جای شکایت که در پی هر زخم بلندتر شده طومار بردباری ما....