eitaa logo
🇮🇷سعیدکرمی(برساحل انتظار )🇵🇸
195 دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
4.4هزار ویدیو
67 فایل
بصیرت دینی ، اخلاقی ، تربیتی مشاوره دینی خبرآمد خبری در راه است ... تحول در زندگی و آماده سازی زمینه ظهور ... پیشنهادات و انتقادات خود را با ما در میان گذارید . ارتباط با مدیر: @S17140 لینک جوین: https://eitaa.com/joinchat/1479802927Cb0f645d36d
مشاهده در ایتا
دانلود
حضرت ام البنین ای مادر چار آفتاب ادرکنی زهرای سرای بوتراب ادرکنی ما دست به دامان توأیم ای بانو یا فاطمه ی بنی کلاب ادرکنی ┏⊰✾🌹✾⊱━━━─━━┓ 🌿@saeed814 ┗━━─━━━⊰✾🌹✾⊱┛
29.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨داستان نذری،زن بادیه نشین ✨حجت الاسلام دارستانی 🖤بسیار زیبا توصیه میکنم با دیدن این کلیپ امروز دست توسل به قمر بنی هاشم و مادرشان باب الحوائج ام البنین داشته باشید انشاءالله همگی حاجت روا شوید و ما را هم دعا کنید«التماس دعا» 🏴🏴🏴🏴 ┏⊰✾🌹✾⊱━━━─━━┓ 🌿@saeed814 ┗━━─━━━⊰✾🌹✾⊱┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پنجره فولاد رضا برات کربلا میده... اللهم ارزقنا زیارت الحسین یوم الورود ┏⊰✾🌹✾⊱━━━─━━┓ 🌿@saeed814 ┗━━─━━━⊰✾🌹✾⊱┛
مهمان امام رضا - @Maddahionlin.mp3
8.54M
▪️مهمان امام رضا(ع)《سخنرانی》 🎙حجت الاسلام: 📌🌱 ‌‎‌‌‌‎ ♡ڪپےباذڪرصلوات‌آزاد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
" تنهامسیر ": ⭕️ واقعیت جریان نماینده و سرباز: راننده جوان و تازه‌کار من وقتی مطمئن می‌شود به برنامه سفر نمی‌رسیم و در حالی که من مشغول مصاحبه تلفنی هستم به راهبند ورودی خط ویژه نزدیک می‌شود. سربازی جلویش را گرفته و چون کارت تردد ندارد مانع می‌شود. راننده می‌گوید ماشین مجلس است و نماینده عجله دارد. لذا سرباز برای اطمینان از نماینده بودن بنده از من کارت میخواهد که نشان میدهم. اما سرباز دیگری از راه می‌رسد و از سرباز اولی می‌پرسد این فرد کیست؟ میگوید نماینده مجلس است. سرباز دومی بی‌مقدمه به راننده ما میگوید برو کنار بچه‌خوشگل!!! راننده ما با اشاره به بنده تاکید می‌کند که ایشان نماینده مجلس است ولی سرباز دوم یکی دو بار می‌گوید هر خری هست برای خودش هست، من راه نمیدهم. من که از توهین بی‌دلیل سرباز ناراحت شده‌ام پیاده می‌شوم و به او می‌گویم که شما حق نداری توهین کنی؟ راه نمی‌دهی اشکال ندارد اما حق نداری به هیچ شهروندی ولو نماینده مردم توهین کنی و او دوباره باتومش را به شکم من می‌کوبد و می‌گوید گفتم هر خری هستی برای خودت هستی! دستم را روی شانه‌اش می‌گذارم و هلش می‌دهم، یکی دو قدم به عقب می‌رود و دوباره باتومش را به سمت من پرت می‌کند! برمی‌گردم و در صندلی عقب ماشین می‌نشینم و به راننده می‌گویم بشین برویم‌. سرباز که جلو راه ما را سد کرده به راننده اتوبوس عقبی می‌گوید از عقب سپر به سپر این ماشین بچسبان تا نتواند تکان بخورد! خواهش‌های راننده ما برای باز شدن راه به جایی نمی‌رسد! بخاطر قفل کردن خودرو ما از عقب و جلو توسط سرباز مزبور ، ترافیک شدیدی ایجاد می‌شود. سرباز مرتبا با موبایل خود صحبت می‌کند. موتورسیکلتی از راهور می‌رسد، افسری پیاده می‌شود و با سرباز صحبت می‌کند و اصلا به ماشین ما نزدیک نمی‌شود. افسر ناشناس ناگهان وسط خیابان می‌ایستد و شروع به فریاد زدن می‌کند و علیه مجلس و نمایندگان داد می‌زند و توهین می‌کند و تماشاگران این صحنه را علیه بنده تحریک‌ می‌کند و سپس با گوشی موبایل خود از صحنه تشنجی که ایجاد کرده فیلم‌برداری می‌کند و برخی از افراد حاضر در صحنه که تحت تاثیر جنجال ایجادشده علیه بنده قرار گرفته‌اند به سمت ماشین آمده و مشت و لگد می‌زنند و شیشه عقب ماشین روی سر من خرد می‌شود! افسر دوم بعد از این همه جنجال راه را باز میکند و ما از صحنه خارج می‌شویم! معاون عملیات راهور از راه می‌رسد و عذرخواهی مختصری از ما می‌کند و قول می‌دهد که با سرباز و افسر خاطی برخورد کند و ما هم چون برای سفر به حوزه انتخابیه عجله داریم می‌رویم. با وجود قول سردار اشتری به اینجانب مبنی بر حل مساله و برخورد با متخلفین، سه روز بعد فیلمی که افسر انتظامی از جنجال‌آفرینی خودش گرفته بود، با محوریت ادعای کاملا دروغ و کذب «سیلی زدن» بنده به «صورت» یک سرباز در حال انجام وظیفه در فضای مجازی پخش می‌شود و سر از رسانه‌های خارجی در می‌آورد! و حمله بی‌سابقه و همه‌جانبه به این حقیر، مجلس و نظام شروع می‌شود و باقی ماجرا که می‌دانید! چند نکته پایانی؛ ۱- بنده به وجه به خودم اجازه سیلی زدن به صورت هیچکس را نمی‌دهم چه برسد به صورت یک سرباز وظیفه و صرفا بعد از چندین بار توهین زشت و بکار بردن الفاظ ناپسند توسط سرباز دوم که قاعدتا بایستی حتی با مردم عادی چه برسد نماینده مردم در چارچوب قانون و ادب مواجهه نماید، فقط او را هل داده‌ام و اساسا سیلی در کار نبوده است! ۲- افسری که وظیفه حفظ نظم و رعایت قانون دارد خود عامل تشنج عمومی در خیابان و جنجال‌آفرینی شده و با ایجاد ناامنی و تهییج سایرین برای هجوم به سمت نماینده ملت با خیال راحت از صحنه سازیش با دوربین شخصی فیلم گرفته و آن را در فضای مجازی پخش می‌کند و هیچکس سراغی از نیت او نمی‌گیرد. ۳- اگر از حیثیت این همکار کوچکتان که همچون شما شأنیتی در این کشور جز خادمی و نمایندگی از مردم ندارد دفاع نشود تردید نکنید که این آخرین مورد نیست و بعد از این نمایندگی مردم جز اسباب تمسخر و هتک حرمت توسط سایرین چه اصحاب قدرت و ثروت و ... نخواهد بود و قاعدتا تکلیف رفتار این اصحاب با مردم عادی که نیز کاملا واضح خواهد بود. این توضیحات را صرفا جهت اطلاع جنابعالی نوشتم. والعاقبة للمتقین علی‌اصغر عنابستانی نماینده مردم شریف شهرستان‌های سبزوار، خوشاب، جوین، جغتای، داورزن، ششتمد ┏⊰✾🌹✾⊱━━━─━━┓ 🌿@saeed814 ┗━━─━━━⊰✾🌹✾⊱┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
12-morshed-mirza(www.rasekhoon.net)_20.mp3
13.27M
مرحوم مرشد میرزا-شب و روز از خیالت در دل خود محفلی دارم... (مناجات با امام زمان ارواحنا فداه و عجل الله تعالی فرجه) این صوت برای 40 یا 50 سال پیش هست... مذهب باطل بگیرد هر زمان رنگی به خود دین حق است آنچه همچون کوه پا برجاستی ┏⊰✾🌹✾⊱━━━─━━┓ 🌿@saeed814 ┗━━─━━━⊰✾🌹✾⊱┛
زیارتنامه بانو ام البنین سلام الله علیها ┏⊰✾🌹✾⊱━━━─━━┓ 🌿@saeed814 ┗━━─━━━⊰✾🌹✾⊱┛
❤️ کی مستقل؟‌ کی وابسته؟ روایت همسر شهید داریوش رضایی نژاد از وابستگی و دلبستگی به همسرش پیش و پس از شهادت من از آن دسته خانم‌هایی بودم که همیشه شعار می‌دادم خانم باید مستقل باشد و بتواند از پس زندگی بربیاید؛ اما در امور خارج از خانه به‌شدت به داریوش وابسته بودم. آن‌قدر که وقتی جلوی بانک هم که می‌رفتیم داریوش برای من از عابربانک پول می‌گرفت. داریوش که شهید شد، رمز اینترنتی عابر بانکم را نداشتم، در واقع اصلاً احساس نیاز نمی‌کردم که بدانم. تا آن زمان حتی یک‌بار هم قبض پرداخت نکرده بودم. تنها کاری که قبل از شهادت داریوش دست‌وپاشکسته انجام می‌دادم، رانندگی بود که انصافاً همین بعداً خیلی به کارم آمد. یادم هست روز اولی که این اتفاق افتاد به همه می‌گفتم من نمی‌توانم. من خیلی آدم ضعیفی هستم. خیلی به داریوش وابسته بودم. این جمله‌ای بود که مرتب تکرار می‌کردم. این استیصال تا چند ماه با من بود. تا اینکه روزی مادرم به تهران آمدند و به نقل از دایی‌ام گفتند: «من خواهرزاده‌ام را خوب می‌شناسم. از پسش برمی‌آد!» هیچ‌وقت این را نگفتم اما این جمله مرا تکان داد و با خودم گفتم وقتی دیگران از من این توقع را دارند، باید بتوانم. یا یک هفته بعد از شهادت وقتی پدرم از من سؤال کرد «بابا یک سؤال ازت دارم. می‌توانی از تهران تا آبدانان را رانندگی کنی؟» گفتم «بابا نگران نباش من می‌توانم.» حالا این در حالی بود که یک متر هم در جاده رانندگی نکرده بودم.» ┏⊰✾🌹✾⊱━━━─━━┓ 🌿@saeed814 ┗━━─━━━⊰✾🌹✾⊱┛