وقتی در رابطه با موضوع تربیت بحث میشود، بعضیها تصور میکنند در پروسهی تربیت لزوما باید یک مربی بالای سر متربی بایستد و به او چیزهایی را یاد بدهد تا تربیت شکل گیرد؛ این در حالیست که بخش عظیم تربیت به شکل ناخودآگاه اتفاق میافتد.
یعنی فرزند ما نه از امر و نهی ما، بلکه از آنچه در متن خانه و جامعه میبیند اثر میگیرد و تربیت میشود.
ناآرامیهای اخیر در یک ماه گذشته، محور گفتوگوهای خانوادگی و دوستانه را به سمت موضوع اغتشاشات برده است. در کوچه، خیابان، توی تاکسی، مترو و خیلی جاهای دیگر هم ناآرامیها بحث روز است.
و این بدان معناست که همین اتفاقات در یکماه گذشته توانسته تاثیر مثبت یا منفی بر روی تربیت فرزندان ما داشته باشد؛ حالا بستگی دارد واکنش ما به حوادث روز چه نوع واکنشی باشد! متناسب با همان واکنش، فرزندان ما نیز در این قضیه مورد تربیت قرار میگیرند.
بچهی سه چهارسالهای که بهجای دیکتاتور، دیتتاتور میگوید و والدینش از ذوق برایش غش میکنند، دختر بچههای کلاس اولی که روسری از سر برمیدارند، شعار زن، زندگی، آزادی میدهند و مادرهایشان فیلمشان را میگیرند و کودکانی که عکس امام و رهبری را از کتابهایشان پاره میکنند همگی تحت تاثیر روش تربیتی غلطی هستند که والدین و جامعه برایشان رقم میزنند. در حقیقت ایندسته از والدین تربیت فرزندان خود را فدای تنفر خویش از نظام میکنند و اینگونه به بدتربیتی فرزندانشان رضایت میدهند. این دسته از والدین شعارشان آزادی فکر و اندیشه است اما بر خلاف ادعای آزادی، فرزندان خود را تسلیم تنفر میکنند.
🖋زهرا ابراهیمی
#تربیت
#ایران
https://eitaa.com/roznevesht
📌مدرسه نانوایی محله؛
سه تا با چهار تا چه فرقی میکنه؟!
✍️ مرتضی رجائی
🔰امروز صبح برای خرید نان به نانوایی سنگک محله رفتم. پسربچهای دبستانی جلوتر از من در صف ایستاده بود. نوبتش که شد، کارت بانکیاش را به ناندرآر داد و گفت: "چهار تا".
🔰ناندرآر همانطور که کارت را کنار دستگاه کارتخوان میگذاشت تا بکشد گفت: "سه تا بیشتر نمیتونم بدم؛ آرد برامون نیاوردن و امروز خمیر کم داریم. سه تا بیشتر نمیدیم که به همه برسه".
🔰پسرک گفت: "آخه ما چهار تا نان لازم داریم. حالا سه تا با چهار تا چه فرقی میکنه؟! به من چهار تا بدی چطور میشه؟!"
🔰تا خواستم از شهامت پسر در بیان خواستهاش لذت ببرم، ناندرآر بحثی را شروع کرد که آن لذت بهکلی فراموشم شد.
گفت: "عمو جان، فرض کن من به تو چهار تا نان دادم؛ وقتی بقیه این رو ببینند، یکیشون نمیگه خب برای منم همینطور حساب کن و بگو سه تا با چهار تا چه فرقی میکنه؟!"
پسربچه فکری کرد و گفت: "شاید"!
ناندرآر گفت: " شاید نه، حتماً. اون وقت کمکم بقیه هم همین رو میگن و من ناچارم بیخیال سه تا بشم و بگم کسی بیشتر از چهار تا نبره".
🔰این را گفت و همانطور که داشت به سمت تنور میرفت ادامه داد: "تا اینجاش هم بده، ولی بدترش اینه که یهو یکی هم پیدا بشه و بگه حالا چهار تا با پنج تا چه فرقی میکنه؟! اون وقت تو به من بگو؛ دیگه از قانونی که ما به نفع خلق الله گذاشتیم تا به بقیه هم نان برسه، چی باقی میمونه؟!"
🔰جملهاش که تمام شد، سه تا نان سنگک از تنور درآورد و راه افتاد سمت میز جلوی در و گذاشت جلوی پسرک. بعد هم گفت: "نه عمو جان، همین سه تا رو ببر، نرخ منم نشکن. چون اگه من الآن از حرف خودم کوتاه بیام و بیشتر از سه تا به تو نان بدم، یه ساعت دیگه اینجا برای بردن پنج تا نان هم از من طلبکار میشن!"
🔰من که از این بحث قشنگ و #تبیین ساده اما عمیق مفهوم "حدّ یقف" و فلسفه محدودیت و قانون حسابی کیفور شده بودم، با خودم گفتم: یعنی چند نفر از #معلم های این طفلهای معصوم در #مدرسه هایشان اینطور منطقی با آنها بحث میکنند و این مفاهیم اجتماعی را برایشان تبیین میکنند؟!
🔰به نظرتان اگر این مفهوم برای نوجوانهای ما جا بیفتد و به آن پایبند شوند، دیگر کسی مثلاً در #مسئله_حجاب اینطور میگوید که "مگه بیرون بودن چند تا تار مو یا یه ساق دست چه اشکالی داره؟!
اگر هم کسی همچه حرفی بزند، با یادآوری ضرورت "حدّ یقف" در هر چیزی از جمله حجاب و اینکه اگر از آن کوتاه بیاییم، کار به جاهای باریک میکشد، اگر #انصاف داشته باشد و نخواهد #لجبازی کند، میپذیرد.
#جهاد_تبیین
#فلسفه_اجتماعی
#قانون #تربیت
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا