eitaa logo
🇮🇷سعیدکرمی(برساحل انتظار )🇵🇸
193 دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
4.4هزار ویدیو
67 فایل
بصیرت دینی ، اخلاقی ، تربیتی مشاوره دینی خبرآمد خبری در راه است ... تحول در زندگی و آماده سازی زمینه ظهور ... پیشنهادات و انتقادات خود را با ما در میان گذارید . ارتباط با مدیر: @S17140 لینک جوین: https://eitaa.com/joinchat/1479802927Cb0f645d36d
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️خاطره ای شنیدنی از استاد ادب پارسی "شفیعی کدکنی" 🌺 باید هزارتومان باشد: چند روزی به آمدن عید مانده بود. بیشتر بچه ها غایب بودند، یا اکثراً به شهرها و شهرستان های خودشان رفته و یا گرفتار کارهای عید بودند؛ اما استاد بدون هیچ تاخیری سر کلاس آمد و شروع به درس دادن کرد ... بالاخره کلاس رو به پایان بود که یکی از شاگردان خیلی آرام گفت: «استاد آخر سال است؛ دیگر بس است!». استاد هم دستی به سر خود کشید! و عینکش را از روی چشمانش برداشت و همین طور که آن را روی میز می گذاشت، خودش هم برای اولین بار روی صندلی جا گرفت. استاد 50 ساله‌ با آن کت قهوه‌ای سوخته‌ که به تن داشت، گفت: «حالا که تونستید من را از درس دادن بیاندازید، بگذارید خاطره ای را برایتان تعریف کنم: من حدوداً 21 یا 22 ساله بودم، مشهد زندگی می کردیم، پدر و مادرم کشاورز بودند، با دست های چروک خورده و آفتاب سوخته، دست هایی که هر وقت آنها را می دیدم دلم می خواست ببوسمشان، بویشان کنم؛ کاری که هیچ وقت اجازه به خود ندادم با پدرم بکنم! اما دستان مادرم را همیشه خیلی آرام، بو می کردم و در آخر بر لبانم می گذاشتم. استاد اکنون قدری با بغض کلماتش را جمله می کند: نمی دانم شما شاگردان هم به این پی برده اید که هر پدر و مادری بوی خاصّ خودشان را دارند یا نه؟ ولی من بوی مادرم را همیشه زمانی که نبود و دلتنگش می شدم از چادر کهنه سفیدی که گل های قرمز ریز روی آن نقش بسته بود حس می کردم، چادر را جلوی دهان و بینی‌ام می گرفتم و چند دقیقه با آن نفس می کشیدم... اما نسبت به پدرم؛ مثل تمام پدرها؛ هیچ وقت اجازه ابراز احساسات پیدا نکردم؛ جز یک بار، آن هم نه به صورت مستقیم. نزدیکی های عید بود، من تازه معلم شده بودم و اولین حقوقم را هم گرفته بودم، صبح بود، رفتم آب انبار تا برای شستن ظروف صبحانه آب بیاورم. از پله ها بالا می آمدم که صدای خفیف هق هق گریه مردانه ای را شنیدم، از هر پله ای که بالا می آمدم صدا را بلندتر می شنیدم... استاد حالا خودش هم گریه می کند... پدرم بود، مادر هم او را آرام می کرد، می گفت: آقا! خدا بزرگ است، خدا نمیگذارد ما پیش بچه ها کوچک شویم! فوقش به بچه ها عیدی نمی دهیم!... اما پدر گفت: خانم! نوه های ما، در تهران بزرگ شده اند و از ما انتظار دارند، نباید فکر کنند که ما... حالا دیگر ماجرا روشن تر از این بود که بخواهم دلیل گریه های پدر را از مادرم بپرسم، دست کردم توی جیبم، 100 تومان بود، کل پولی که از مدرسه (به عنوان حقوق معلمی) گرفته بودم، روی گیوه های پدرم گذاشتم و خم شدم و گیوه های پر از خاکی را که هر روز در زمین زراعی همراه بابا بود بوسیدم. آن سال، همه خواهر و برادرام ازتهران آمدند مشهد، با بچه های قد و نیم قد که هر کدام به راحتی، با لفظ "عمو" و "دایی" خطابم می کردند. پدر به هرکدام از بچه ها و نوه ها 10 تومان عیدی داد؛ 10 تومان ماند که آن را هم به عنوان عیدی به مادر داد. اولین روز بعد از تعطیلات بود، چهاردهم فروردین، که رفتم سر کلاس. بعد از کلاس، آقای مدیر با کروات نویی که به خودش آویزان کرده بود گفت که کارم دارد و باید بروم به اتاقش؛ رفتم، بسته ای از کشوی میز خاکستری رنگ کهنه گوشه اتاقش درآورد و به من داد. گفتم: این چیست؟ گفت: "باز کنید؛ می فهمید". باز کردم، 900 تومان پول نقد بود! گفتم: این برای چیست؟ گفت: "از مرکز آمده است؛ در این چند ماه که شما اینجا بودی بچه ها رشد خوبی داشتند؛ برای همین من از مرکز خواستم تشویقت کنند." راستش نمی دانستم که این چه معنی می تواند داشته باشد؟! فقط در آن موقع ناخودآگاه به آقای مدیر گفتم: این باید 1000 تومان باشد، نه 900 تومان! مدیر گفت: از کجا می دانی؟ کسی به شما چیزی گفته؟ گفتم: نه، فقط حدس می زنم، همین. در هر صورت، مدیر گفت که از مرکز استعلام می‌گیرد و خبرش را به من می دهد. روز بعد، همین که رفتم اتاق معلمان تا آماده بشوم برای رفتن به کلاس، آقای مدیر خودش را به من رساند و گفت: من دیروز به محض رفتن شما استعلام کردم، درست گفتی! هزار تومان بوده نه نهصد تومان! آن کسی که بسته را آورده صد تومان آن را برداشته بود، که خودم رفتم از او گرفتم؛ اما برای دادنش یک شرط دارم... گفتم: "چه شرطی؟" گفت: بگو ببینم، از کجا این را می دانستی؟! گفتم: آخه شنیدم که خدا 10 برابر عمل نیک رو پاداش میده. (مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها – قرآن کریم، سوره انعام، آیه160) رفتار ما با پدر و مادرمان سرمشق رفتار فرزندانمان خواهد بود.. شادی پدران و مادرانی ک در کنارمان نیستند وباخاطراتشان زندگی میکنیم یک فاتحه نثار کنید. موفق و سر بلند باشید •┈┈••✾❀🕊❤️🕊❀✾••┈┈• ┏⊰✾🌹✾⊱━━━─━━┓ 🌿@saeed814 ┗━━─━━━⊰✾🌹✾⊱┛
پدر و مادر همانند سوره ای از " قرآن " هستند که هیچ کس نمیتواند مانندش را برایت بیاورد. قدر آئینه بدانید چو هست نه در آنوقت که افتاد و شکست...! 🧚‍♀️🧚‍♀️🧚‍♀️🧚‍♀️🧚‍♀️
8.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدا به آدم هیییییچی نده فقط یه اولاد صالح بده. طبق فرمایش حضرت رسول صلوات الله علیه و آله فرزند صالح گلی است از گلهای بهشت. جالب اینجاست کسانی والدینشون را اینجاها میبرند که ادعای انسانیتشون منهای دین گوش فلک را کر کرده ایتا https://eitaa.com/joinchat/1479802927Cb0f645d36d واتساپ https://chat.whatsapp.com/LTPzcBZ62MILcxnlfWlVVK 🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
💠 حدیث روز💠 💎 عاقبت نافرمانی والدین از نگاه امام هادی (ع) 🔻امام هادى عليه‌السلام: العُقوقُ يُعقِبُ القِلَّةَ ، ويُؤَدّيإلَى الذِّلَّةِ ❇️ نافرمانى والدين، می‌آورد و به می‌كشاند. 📚 بحارالأنوار، 74/84/95 ‌ ‌ •┈┈••✾••┈┈•
- __معلم‌بہ‌شاگرداگفت‌: ازنظرشماشجاع‌ترین‌آدماکیاهستند¿¡ هرکسۍیہ‌چیزۍگفت‌تا اینکھ‌یکۍ‌ازبچہ‌هابلندشدوگفت: شجاع‌ترین‌آدمااونایۍڪھ‌بدون‌خجالت‌ دست‌پدرومادررومیبوسندنھ‌اینکھ‌ سنگ‌قبرشون‌رو!(:🖐🏻🌱..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حرمت پدر و مادر 🌹 چین وچروک ارثی است که ازبچه ها به پدرو مادرمیرسه🌹 حجت الاسلام دارستانی ┏⊰✾🌹✾⊱━━━─━━┓ 🌿@saeed814 ┗━━─━━━⊰✾🌹✾⊱┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟧شربت‌ مرگ در جهان غرب...حتماااا ببینید ولی تعجب نکنید❗❗❗ ✏️ در فیلم فوق یک پدر توسط فرزندان و همسرش کشته می‌شود. خیلی شیک و با متانت ! ✏️ در بعضی از کشورهای غربی مانند انگلیس ، شربتی ساخته‌اند بنام شربت مرگ... این شربت برای افراد پیر یا معلول و از کار افتاده است که شرایط نگهداری از آنها برای دولت و خانواده هزینه‌بر است. ✏️ در دنیای لیبرال‌ دمکراسی، انسان‌های عادی به اندازه‌ی سودی که تولید می‌کنند ارزش دارند نه به اندازه آدم بودن و اشرف مخلوقات بودنشان .... !! ✏️ وقتی نگاه الهی از آدمی برداشته شود؛ همین می‌شود که انسان در حد ابزار دیده می‌شود. ✏️ وقتی تربیت الهی از انسان گرفته شود تربیتی مانند تربیت لیبرال دموکراسی غرب حاکم می‌شود و نتیجه‌اش این می‌شود که فرزندان پدر را بکشند تا خودشان از زندگی لذت بیشتری ببرند. ✏️ وقتی انسان از خدا دور شود فراموش می‌کند که روزگاری خودش کودک بوده است و والدینش او را با چه زحمتی بزرگ کرده‌اند.م جهاد تبین ===تربیت دینی==عمار
آخریشه .. تلنگر🌿 به پدر و مادرامون زیاد چَشم بگیم ! بذارید حس کنن بعد از ۲۰ ۳۰ سال یه چیزی دارن که وقتی به موی سفید و چین و چروکاشون نگاه میکنند .. بگن: می اَرزید ! از تبارِ سردار🕊🌿 "و بالوالدین احسانا" 🙃🌿
📚 برترین اعمال قال الصادق(ع):اَفْضَلُ الْأَعْمالِ اَلصَّلاةُ لِوَقْتِها، وَبِرُّ الْوالِدَینِ وَالْجِهادُ فِی سَبیلِ اللّهِ امام صادق(ع) فرمود: برترین کارها عبارتست از: 1 - نماز در وقت 2 - نیکی به پدر و مادر 3 - جهاد در راه خدا. بحار الانوار، ج 74، ص  ┏⊰✾🌹✾⊱━━━─━━┓ 🌿@saeed814 ┗━━─━━━⊰✾🌹✾⊱┛
7.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 اگر خجالت می‌کشید دست پدر و مادر رو ببوسید این کلیپ رو ببینید! 🌸🌸🌸
برای رشد تو و جوانه زدنت زن و مردی پیر شدند اما تو را به مقصد رساندند ✍سعید کرمی ┏⊰✾🌹✾⊱━━━─━━┓ 🌿@saeed814 ┗━━─━━━⊰✾🌹✾⊱┛