eitaa logo
حال خوب | افزايش رزق
12.3هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
3.4هزار ویدیو
38 فایل
سعید کرم زاده، کارشناسی ارشد مشاوره هستم هدف ما: خوب کردن حال شماست و در تلاش که پر روزی باشید ادمین @Halekhob24 ✅️ برا ارتباط و مشاوره با بنده، @Saeid_karamzadeh1 سایر پیام رسان‌های ما https://zil.ink/saeedkaramzadeh588 ✅️ تبلیغ @tabligh580
مشاهده در ایتا
دانلود
💐با نام و یاد خدا شروع میکنیم 🌺🌺🌺 مبحث این جلسه ی ما در مورد تضاد است تضاد ، لازمه ی شناخت است اگر موضوعی را مستقل بررسی کنیم، تک بعدی عمل کرده ایم و در این حالت اطلاعات ذهن ما از آن موضوع کامل نیست اگر همزمان با مطالعه ی آن موضوع، متضاد آن را هم مورد مطالعه قرار دهیم، می توانیم به درک کاملی از آن برسیم ذهن ما نیازمند آن است که هر چیزی را با مخالف آن بشناسد. در واقع مکانیسمی در ذهن ما وجود دارد که دو وجهی ست یک وجه مایل به شناخت خود هدف است و وجه دیگر مایل به شناخت ویژگی‌های متضاد هدف شب = روز و ... یک وجه ذهن ، الزاما باید متضاد موضوع مورد نظر را بشناسد با شناخت ویژگی‌های متضاد هدف، آن وجه دیگر قطع می شود و در نتیجه سرعت حرکت ما به سمت هدف بیشتر می شود هنگام کسب اطلاعات در مورد نیمه ی متضاد هدف، افکار منفی به ذهن ما هجوم می آوردند ما از این افکار منفی به عنوان ابزاری برای فعال کردن انگیزه های دور کننده استفاده می کنیم انگیزه های نزدیک کننده را نیز با تصویر سازی و تجسم خلاق تحریک می کنیم این دو به موازات هم حرکت می کنند و با سرعتی بیشتر از قبل، ما را به هدف می رسانند دگر احساس و خوداحساس، یکی از روش های خودشناسی هستند که همواره باید یک ناظر پنهان، که خوداحساس مان است، بر ما نظارت کند او شناخت دقیقی از خود ما به ما می دهد ما باید از این به بعد تمام واژه هایی که استفاده می کنیم بیشتر مورد بازنگری قرار دهیم تفاوت تضاد و تناقض چیست؟ هر کدام در زندگی ما چه نقشی دارند؟ مجموعه ی ادراکات و احساسات و عملکرد ما در سه سطح آشکار می شود 1_ پندار 2_ گفتار 3_ کردار همه چیز ابتدا از یک فکر آغاز می شود از یک سیگنال ذهنی تمام رویدادها و انتخاب های ما در این سه سطح اتفاق می افتد تضاد و تناقض ، موضع گیری ها و انتخاب های ما نسبت به مسایل زندگی و موقعیت ها هستند تضاد ذاتی ( در سطح فکر ) موضوعی دو وجهی که هرگاه به یک وجه آن فکر شود، وجه دیگر آن در ذهن آشکار می شود مثال: روز و شب به محض گفتن روز، ذهن ما به شب هم فکر می کند این مکانیسم طبیعی ذهن است تضاد ذاتی همیشه وجود دارد و الزاما باید وجود داشته باشد و تا حد زیادی تحت کنترل ما نیست و البته نیازی هم به کنترل نیست اتفاقا باید همیشه فعال باشد پس در جریان باشید که به محض فکر کردن به رسیدن به هدف، ذهن ما به متضاد آن که نرسیدن هم هست، فکر می کند باید با شناخت متضاد آن و طبق قانون قیاس که قبلا گفتیم ضمیر ناخودآگاه را قانع کنید به رسیدن به هدف تضاد ذاتی (در سطح کردار ) مجموعه ی رفتارهای ما، یک کمپلکس پیچیده است مثل گریه و خنده شادی و غم رنج و لذت اینها تا آخر عمر لحظه به لحظه با هم همراهند هیچکس نمی تواند ادعا کند که تکنیکی یاد گرفته ام که تا اخر عمر گریه نکنم اساسا هم نباید اینگونه باشد همه چیز در حد تعادل باید وجود داشته باشد تضاد تجربی : استفاده ی اگاهانه و هدفمند و جهت دار از تضاد ذاتی را تضاد تجربی می گویند مثلا نوشیدن چای را در سه سطح پندار، گفتار و رفتار در نظر بگیرید یک نفر نسبت به نوشیدن چای حس خوبی دارد پندار: وقتی به چای فکر می کند حس خوبی را تجربه می کند گفتار: گفتگوی درونی و بیرونی دارد به خودش و دیگران می گوید: چای برای رفع خستگی عالی ست رفتار: در همه جا چای می نوشد اما یک روز اطلاعاتی در مورد مضرات چای از یک منبع معتبر به او می رسد تمام باورها و احساساتش نسبت به چای تغییر می کند حالا پندار: فکر کردن به چای حس نامطلوبی در او ایجاد می کند گفتار: به خودش و دیگران می گوید: از خوردن چای پرهیز کنید کردار: در هیچ لب به چای نمی زند حتی اگر تنها باشد تضاد تجربی بر اثر دریافت اطلاعات جدید و قوی از یک منبع معتبر، او را به این نتیجه رساند این عملکرد بسیار شایسته و قابل قبول است راجع رفتارهای خود اینگونه تفکر کنید اگر به تضاد رسیدید ان رفتار را ترک کنید یا با رفتاری دیگر جایگزین کنید اما اگر به تضاد نرسیدید نشانگر این است که رفتار شما درست بوده است درس امروز اینجا به پایان رسید. دوستان تون رو به جمع حال خوب دعوت کنید🤝🏼🌷    ‎‌‌‌‌‌‎ ایتا حال خوب    ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔🧡𖣔༅═┅─ @saeedkaramzadeh588
🎊با نام و یاد خدا شروع میکنیم 🎉🎊 در ادامه مبحث جلسه قبل، اصل تناقض را بیان می کنم برای درک بهتر موضوع، با مثال شروع می کنیم: مثال: رانندگی در سطح پندار: وقتی به رعایت قوانین رانندگی فکر می کند، احساس امنیت می کند در سطح گفتار: به خودش و دیگران می گوید: باید قوانین راهنمایی و رانندگی را رعایت کنیم در سطح کردار: به هنگام رانندگی، مرتکب انواع ریز و درشت تخلف رانندگی می شود به این حالت می گوییم: این شخص در مورد رانندگی به تناقض رسیده است تناقض ، بسیار آسیب رسان است و باید هر چه زودتر از زندگی ما حذف شوند در غیر اینصورت، رابطه ی ما با ضمیر ناخودآگاه مان، در طول زمان تیره و تار خواهد شد و در نتیجه از اهداف مان دورتر خواهیم شد کسی که بدنبال موفقیت و مثبت اندیشی ست، باید در حد توان ، مسائل منفی را از زندگی خود حذف کند مثال از خودمان: باید تکلیف مان را با خودمان مشخص کنیم یا مثبت اندیش باشیم یا مانند 95% افراد جامعه منفی نگر نمی شود بدنبال موفقیت بود، اما با افراد ناموفق هم نشست و برخاست کرد نمی شود بدنبال مثبت اندیشی بود، اما اخبار جنگ و جنایت و صفحه ی حوادث و سریال های منفی و مخرب را هم دنبال کرد باز هم تاکید می کنم: خداحافظ جم کلاسیک 👋 بعضی عادات و باورهای غلط که در جامعه رایج است و ما ندانسته و ناخواسته دنبال می کنیم: پول چرک کف دست است در صورتی که همه برای آسایش و رفاه بیشتر بدنبال جذب پول بیشتری هستند اما با گفتن این جمله ، ضمیر ناخودآگاه را گیج می کنیم از طرفی بدنبال پول هستیم و از طرفی در محافل دوستانه ، فامیلی یا محل کار ، می گوییم : پول چرک کف دست است البته سلامتی بالاترین نعمت ها و ثروت هاست، اما اگر طالب ثروت بیشتری هستیم ، باید صراحتا اعلام کنیم و به پول احترام بگذاریم کسی که می خواهد ثروتمند شود، باید افراد ثروتمند جامعه را دوست داشته باشد و بجای احساس تنفر و حسادت، از دیدن امکانات آنها لذت ببرد در غیر اینصورت ضمیر ناخودآگاه نمی تواند تشخیص دهد که مشکل ما با آن شخص ثروتمند است و چون بارها تاکید کردم که تمام تلاشش برای در آرامش نگه داشتن ماست، از این احساس ما اینطور تلقی می کند که دلیل آن ، پول و ثروت است و در نتیجه شرایط را طوری پیش می برد که ما و هدف (پول) از هم دور شویم چون خود ما این تناقض را بوجود آورده ایم باید همواره سعی کنیم که در سه سطح پندار و گفتار و کردار، به هماهنگی برسیم زرتشت هم سه هزار سال پیش همین را گفته است که : پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک اما زمانی که این هماهنگی وجود نداشته باشد، زندگی ما مملو از تناقض هایی می شود که زندگی ما را به آشفتگی می رساند از امشب دقت کنیم که راهکارهایی که برای دیگران ارائه می دهیم، خودمان هم حتما به آنها عمل کنیم مثلا اگر به دوستی که درگیر یک رابطه ی احساسی ملال آور است، و ما به او امید و انگیزه می دهیم، اگر در شرایط مشابه قرار گرفتیم خودمان هم بتوانیم از آن وضعیت به سلامتی عبور کنیم در غیر اینصورت لایه های تناقض در زندگی مان، ضخیم تر می شود خودمانی بگویم: به حرف هایی که به دیگران می زنید، خودتان هم عمل کنید نتیجه گیری: تضاد= لازمه ی شناخت تمام پدیده ها، رفتارها و تمام آنچه در جهان هستی وجود دارد می باشد و با شناخت درست از همه چیز، به هدف بزرگ خود نزدیک تر می شویم هدف نهایی ما، چیزی جز رسیدن به کمال نیست البته منطور ما از کمال، برادر بزرگتر جمال نمی باشد ، کمال، رسیدن به تکامل در خودشناسی است تناقض= اختلاف فاز در سطوح، پندار و گفتار و رفتار می باشد وجود تناقض، سد محکمی بین ما و اهداف ما ایجاد می کند... اگر لذت بردین برای دوستاتون هم ارسال کنید🤝🏼🌷    ‎‌‌‌‌‌ ایتا حال خوب    ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔🧡𖣔༅═┅─ @saeedkaramzadeh588
با نام و یاد خدا شروع میکنیم 📢جلسه سی و سوم🔔 همراهان عزیز، در این جلسه، یکی از پیش فرض های جالب nlp را با هم دنبال میکنیم ☀پیش فرض: هر چیزی که برای یک نفر امکان پذیر است، برای همه امکان پذیر است مگر آنکه محدودیت ذهنی و فیزیکی وجود داشته باشد اگر خاطرتان باشد، هنگام بیان تاریخچه ی Nlp متوجه شدیم که این علم، بر مبنای مدلسازی از الگوی رفتاری انسان های فوق‌العاده موفق بوجود آمده است ما می توانیم به تمام اهداف خود برسیم، اما مسلما، موانعی هم وجود دارد باید واقع بین باشیم موانع را شناسایی و حذف کنیم این فرآیند، امکان پذیر است، اما دو پیامد منفی دارد: 1_ زمان خاص خود را نیاز دارد 2_ انرژی ما در طول مسیر، مصرف می شود این در حالت عادی ست تا اینکه پیش فرض Nlp وارد می شود و نسیم نشاط و امید را در زندگی ما جاری می کند این پیش فرض می گوید: اگر در زمینه ی هدف شما، حتی یکنفر هم به موفقیت رسیده باشد، شما هم می توانید اما چگونه؟ خیلی ساده همان مسیری را طی کنید که او طی کرده است به عبارت ساده تر: در راستای هدف خود ، یک مدل مناسب انتخاب کنید ما بدون اینکه واقعا آگاه باشیم، در مکالمات روزمره، این قضیه را عنوان می کنیم اما فقط در سطح کلام باقی می ماند و کاربردی نمی شود مثلا کسی که دوست دارد خوب رانندگی کند، می گوید: مایکل شوماخر رو میشناسی؟ من ممدشونم 😍 اما این موضوع فقط در سطح کلام باقی می ماند و ممد واقعا نمی رود که شوماخر را الگو قرار دهد در مدلسازی، مهم ترین نکته این است که مدلی انتخاب کنید دقیقا متناسب با هدف شما باشد مثال: بیل گیتس ، وارن بافت، مایکل دل، تد ترنر، و ... اینها ثروتمندترین افراد جهان هستند اما آیا واقعا مدل مناسبی برای ثروتمند شدن ما هستند؟ بیایید واقع نگر باشیم ما می خواهیم ثروتمند شویم، اما آیا واقعا استراتژی مایکل دل، به درد ما می خورد؟ از ابتدا تاکید کردیم که نباید انگیزشی عمل کنیم باید یک مدل پیدا کنیم که در همین ایران ثروتمند شده است البته انکار نمی کنم که آموزه های بیل گیتس و وارن بافت و ... می تواند مفید باشد اما نمی تواند ما را دقیقا به جایی برساند که خودشان رسیده اند زیرا در هر صورت اطلاعات ما ناقص است هرچه اطلاعات ما در مورد استراتژی یک فرد موفق بیشتر باشد، رسیدن به جایگاه او آسان تر و نزدیک تر است موسسه ای وجود دارد که فعالیت آن در کل دنیا منحصربفرد است این موسسه از ابتدای تاسیس تا کنون، شروع به جمع اوری استراتژی قهرمانان ورزشی نموده است این موسسه با قهرمانان ورزشی مصاحبه می کند و با رضایت خودشان، استراتژی قهرمانی آنها را ثبت می کند به این کار می گویند: استخراج الگوی رفتاری و استراتژی موفقیت انسان های فوق‌العاده موفق در گام بعدی، این موسسه، اطلاعات جمع اوری شده را در اختیار فدراسیون های ورزشی کشورهای مختلف قرار می دهد در ایران برنامه ای با عنوان پایش ، از شبکه یک سیما پخش می شود امیدوارم دنبال کرده باشید در این برنامه از کارافرینان نمونه و افراد موفق دعوت می شود و راز موفقیت شان را با مخاطبان در میان می گذارند یک باور غلط، و یا بهتر بگوییم ، نوعی تضاد و تناقض هم که در جامعه وجود دارد این است که راجع ثروت مند شدن افراد اغلب بدبین هستیم عبارات رایج: دزده، کلاهبرداره، نزول خوره، به بالایی ها وصله و ... در صورتی که در آن برنامه متوجه می شویم که با دست خالی استارت کار را زده اند و با درایت و تلاش فراوان به این جایگاه رسیده اند نتیجه گیری: در زمینه ی هدف خود، یک الگوی موفق پیدا کنید و در صورت امکان، با او قرار ملاقات بذارید و از تکنیک های موفقیت او، یاد داشت برداری کنید اگر لذت بردین برا دوستانتون هم ارسال کنید 👌👌 ایتا حال خوب    ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔🧡𖣔༅═┅─ @saeedkaramzadeh588
🌷با نام و یاد خدا شروع میکنیم 🌷🌹🌺جلسه سی و چهارم دوستان خوبم ! جلسه قبل در مورد مدلسازی صحبت کردیم اکنون ادامه ی این مبحث کاربردی را دنبال میکنیم مبحث مدلسازی و الگوبرداری، از مهم ترین و پر کاربرد ترین مباحث Nlpست قبلا گفتیم که ما آنقدر توانا و قدرتمند هستیم که می توانیم به تمام اهداف مان برسیم اما اگر واقع نگر باشیم، مشاهده می کنیم که رسیدن به هدفی، برای ما حاوی تجربیات گرانبهایی هم هست ما برای رسیدن به هدف، از منابع زیادی استفاده می کنیم 1_ زمان صرف می کنیم 2_ انرژی ذهنی مصرف می کنیم 3_ تلاش فیزیکی انجام می دهیم 4_ هزینه و منابع مالی هم که انکار ناپذیر است هر یک از این موضوعات، بخش مهمی از زندگی ما را شامل می شوند بخصوص زمان به ما گفته اند که وقت طلاست اما این کم لطفی ست چرا که طلا را به هر صورت می توان تهیه کرد اما آیا در جهان هستی، جایی سراغ دارید که زمان بفروشند؟؟؟ باارزش ترین سرمایه ی هر شخص، زمان است حتی کوچکترین فعالیت های ما در زندگی، مستلزم صرف زمان است و نمی توانیم برای آن جایگزینی پیدا کنیم زمان یک کمیت فیزیکی ست که پیوسته با روند یکنواختی، با یک شتاب ثابت، رو به جلو حرکت می کند و ما فقط می توانیم این مهارت را پیدا کنیم که بتوانیم آن را درست مدیریت کنیم این نوید را به شما می دهم که راهی هست که ما از این سرمایه ی بی بازگشت، بهتر ،منطقی تر و معقول تر استفاده کنیم شایسته است که از این لحظه به بعد بیشتر مراقب آن باشیم که به بطالت صرف نشود یک تحقیق علمی می گوید: در هر 5ثانیه، 3میلیون واکنش در بدن ما در حال انجام است این موضوع از دو جنبه قابل بررسی ست جنبه ی منفی: زمان به سرعت در حال گذر است و ما کمترین تسلطی بر آن نداریم جنبه مثبت: ما پیوسته در حال تغییر هستیم و این تغییر می تواند مثبت باشد ما جزء کوچکی از جهان هستی، هستیم وقتی که ما در هر 5ثانیه، 3میلیون واکنش را تجربه می کنیم، فکر کنید در کل اجزاء جهان هستی، چه تغییرات وسیعی در حال انجام است! جهان هستی در هر لحظه در حال تغییر است در هر لحظه، آفرینش جدیدی در حال رخ دادن است نظریه ی حرکت جوهری ملاصدرا هم موید این مطلب است: جهان هستی، در هر لحظه ، از نو خلق می شود از لحاظ روان شناختی هم ، ما هر لحظه در حال تغییر هستیم ( در رفتارهای سطحی و میانی ) حالا خبر خوش: ما ، هر لحظه، ورژن یا نسخه ی جدیدی را می توانیم ارائه دهیم نتیجه: اگر ورژن قبلی ما نتوانسته به اهدافش برسد، ورژن جدید ما قطعا می تواند نیست اینجا حادثی اندر ثبات در تغیر هست کل کائنات پس ما می توانیم از سرمایه ی زمان به بهترین شکل ممکن استقاده کنیم اکنون که از این مسئله آگاه هستیم، باید برای ایجاد تغییرات سریع خود ، دست بکار شویم امروز بهترین فرصت است پس شایسته است که خود را در مسیر امواج قدرتمند مثبت کائنات قرار دهیم تا شاهد عمیق ترین و مثبت ترین تغییرات در وجود خود باشیم. اگر لذت بردین برا دوستاتون هم ارسال کنید👌👌 ایتا حال خوب    ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔🧡𖣔༅═┅─ https://eitaa.com/saeedkaramzadeh588
با نام و یاد خدا شروع میکنیم جلسه سی و پنجم 🌹🌹🌹 بحث مدلسازی را ادامه می دهیم ما می توانیم با مدلسازی از یک نفر که قبلا به هدف رسیده است، به هدف مان برسیم مثلا اگر هدف ما کسب ثروت باشد، باید یک فرد ثروتمند را مدل خود قرار دهیم اما نکته مهم این است که مدل، با ارزش های درونی ما مطابقت داشته باشد ممکن است ما ، ثروتمندان زیادی را بشناسیم، اما مسیری که آنها برای ثروتمند شدن طی کرده اند را باید دقیق بدانیم قبلا گفتیم که هدف باید سبز و اکولوژیک باشد باید مطمئن شویم روشی که او برای رسیدن به ثروت طی کرده، منطبق با ارزش ها و باورهای ما باشد کسی که از راه های خلاف قوانین اجتماعی و ارزش های انسانی، به ثروت رسیده است ، اصلا الگوی مناسبی نیست قبل از انتخاب مدل، باید راجع او اطلاعات دقیقی کسب کنیم اگر امکانش فراهم باشد ملاقات حضوری، و اگر ممکن نیست ، از طرق دیگر اطلاعات و استراتژی های او را جمع اوری کنیم تا بتوانیم با بهره گیری از آنها به نتیجه مطلوب برسیم نکته ی مهم و کلیدی: ما باید طوری در مسیر هدف حرکت کنیم که در انتها، چیزی فراتر از مدل انتخابی خود باشیم عبدالجبار کاکایی که یکی از شاعران و ترانه سرایان کشور ماست، خاطره ی جالبی از خودش تعریف می کرد او میگفت: وقتی جوان بودم الگویم در شاعری حافظ بود آنقدر شیفته ی حافظ بود که عین او شعر می گفتم اشعارم شبیه اشعار حافظ شده بود و از این حالت به خود می بالیدم حتی بعضی اشعارم از لحاظ فرم و معنا، چیزی از حافظ کم نداشت و از این حیث مورد تشویق همه بودم اما یکروز یکی از اساتید شعر و ادب و عرفان، حرفی زد که سرنوشتم را تغییر داد استادم گفت: اگر حتی خود حافظ هم شوی، نهایتا یک موجود اضافی هستی چون حافظ را همه می شناسند و به زودی تو را از یاد می برند اقای کاکایی از آن روز به بعد تصمیم گرفت خودش باشد و انصافا خیلی هم موفق است ما هم باید اینگونه باشیم تا بتوانیم خودمان برای دیگران مدل شویم یعنی در عین تاثیر پذیری از مدل، خلاقیت خود را هم وارد کنیم یک نکته ی امیدوار کننده: مدل موردنظر شما، لزوما نباید متعلق به همین دوران معاصر و زنده باشد یعنی حتی انسان های موفقی که سالها پیش فوت کرده اند می توانند الگوی شما باشند این در دو حالت امکان پذیر است: 1_ با مطالعه آثار برجای مانده از او، تا بتوانیم از سبک زندگی و عقاید او آگاه شویم 2_ هرکس که فوت می کند و دیگر بصورت فیزیکی در این دنیا نیست، از خود، اثری نامحسوس و غیر قابل مشاهده بر جای می گذارد در حالت دوم که مبحث الان ماست، صحبت از یک اثر غیرقابل مشاهده است این اثر چیزی نیست جز آگاهی آگاهی: مجموعه اطلاعات و تجربیات هر فرد پس از فوت، بصورت انرژی ذهنی در این جهان باقی می ماند که این اطلاعات در شرایطی خاص، قابل دسترسی ست. اگر لذت بردین برا دوستانتون هم ارسال کنید🤝🏼🌷 ایتا حال خوب    ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔🧡𖣔༅═┅─ https://eitaa.com/saeedkaramzadeh588
🔔🔔🔔 با نام و یاد خدا شروع میکنیم جلسه سی و ششم بدلیل اینکه مبحث تضاد و تناقض، مبحث عمیقی ست و نیاز به دقت و توجه ویژه ای دارد، راجع آن صحبت میکنیم تضاد و تناقض دو واژه ای هستند که باید شناخته شوند کلام قدرتمندترین ابزاری ست که ما در اختیار داریم کاربردی ترین ابزاری که خداوند در اختیار بشر قرار داده حتی خود خداوند هم برای برقراری ارتباط با بشر، از همین ابزار استفاده کرده است بنابراین شایسته است نسبت به کلمات دقت بیشتری داشته باشیم شخص بنده پس از فراگیری این علوم، مفهوم تمام کلمات برایم تغییر یافت مثلا فهمیدم بجای هدف، بدنبال ارزش هایم بودم و به همین دلیل به اهدافم نمی رسیدم تعریفم از هدف تغییر کرد و واقعی تر شد در مورد تضاد و تناقض هم همین اتفاق افتاد تضاد از قوانین مهم ذهن است تضاد لازمه ی شناخت ما راجع به یک موضوع است راجع تضاد ذاتی و تجربی قبلا صحبت کردیم حالا باید در مورد تمام رفتار هایمان به تضاد برسیم این جهان برپاست بر اصل تضاد خالقم این اصل را بنیان نهاد تضاد ذاتی در سطح پندار: به محض اینکه به یک موضوع فکر می کنیم، متضاد آن در ذهن آشکار میشود مانند: روز و شب تضاد ذاتی اساس تداوم حیات در کل جهان هستی ست و اگر نباشد، زندگی دچار رکود و یکنواختی می شود و هیچ پیشرفتی نخواهیم داشت یکنواختی هم محکوم به نیستی ست تضاد ذاتی در سطح رفتار: گریه و خنده و ... با تفکر ادراکی، از ظاهر هر پدیده ای، عبور کرده و به باطن آن نفوذ می کنیم به عبارتی: پرده های واقعیت را می شکافیم تا به حقیقت دست یابیم فقط در این صورت است که متوجه می شویم، حجم واقعی و یا مثبت و منفی بودن هر کدام از احساسات ما، به چه میزان است با تفکر ادراکی اندازه حقیقی هرچیزی برای ما آشکار میشود تضاد چون شمشیری برنده، ابرهای وهم و گمان و برداشت های شخصی را می شکافد تا آفتاب حقیقت جلوه گری نماید هنر انسان این است که بر مبنای اصل تضاد، شناخت خود را کامل کند مثلا در مورد چاقی: کسی که می خواهد لاغر شود، باید راجع معایب چاقی هم اطلاعات کسب کند یعنی هنگامی که شخصی در مورد موضوعی به تضاد می رسد، تغییرات او در سه سطح: پندار و گفتار و رفتار، بصورت موازی و هماهنگ ایجاد می شود امیدوارم توانسته باشم در مورد اصل تضاد، مفهوم آن را منتقل کرده باشم. اگر لذت بردین برا دوستانتون هم ارسال کنید🤝🏼🌷 ایتا حال خوب    ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔🧡𖣔༅═┅─ @saeedkaramzadeh588
🔔🔔🔔 با نام و یاد خدا شروع میکنیم جلسه سی و هفتم در مورد یکی از مهم ترین پیش فرض های جالب Nlp صحبت می کنیم ☀ما نمی توانیم ارتباط برقرار نکنیم! به عقیده برخی صاحب نظران، علم Nlp بر سه رکن تکیه دارد 1_ هدفسازی 2_ ارتباطات 3_ رفع موانع ذهنی مبحث ارتباط، اهمیت ویژه ای در زندگی ما دارد شما چه بخواهید و چه نخواهید، در حال برقراری ارتباط هستید مفهوم اصلی ارتباط: انتقال یک پیام، از مبدأ به مقصد را ارتباط گویند اما اگر معنای واقعی ارتباط را درک کنید، بعد از این، نمی توانید به همین روال فعلی به زندگیتان ادامه دهید ما چه بخواهیم و چه نخواهیم، چه بدانیم و چه ندانیم، در حال تبادل نیرو با تمامی آنچه در اطراف مان قرار دارد هستیم به تمام اشیاء دور و نزدیک محیط خود، نیرو وارد می کنیم و متقابلا آنها هم به ما نیرو وارد می کنند بین کره زمین و 8سیاره ی دیگر منظومه شمسی و خورشید، هر لحظه نیروهای عظیمی در حال کنش و بر هم کنش هستند فراتر از این: بین کره زمین و تمام اجرام سماوی دور و نزدیک، نیروهای ضعیف و قوی در تبادل هستند از گفتن اینها، می خواهیم نتیجه ای بگیریم، کره زمین با تمام اجرام سماوی قابل مشاهده و غیر قابل مشاهده، در فواصل دور و نزدیک، در حال برقراری ارتباط است برآیند این نیروها، موجب برقرای نظم در کل جهان هستی می شود نظم موجب برقراری تعادل می شود این تعادل، جهان هستی را به سمت تکامل هدایت می کند جان کلام اینست: ارتباط⬅ تبادل نیرو⬅ برقراری نظم⬅ ایجاد ثبات⬅ ایجاد تعادل⬅ حرکت به سمت تکامل برگردیم به زمین کوچک خودمان ارتباط بین انسانها: انتقال پیام از یک انسان به یک انسان دیگر را ارتباط گویند اما ما به این اکتفا نمی کنیم ما به دنبال ارتباط موثر هستیم شما و تمامی آنچه در محیط زندگی شماست، در سرنوشت شما تاثیر خاص خود را دارد به همین دلیل گفتم که اگر معنای واقعی ارتباط را درک کنید ، به راحتی سابق نمی توانید زندگی کنید یک مثال: وقتی یک ترانه گوش می دهید، با تمام ارکان آن در حال برقراری ارتباط هستید با شاعر، نوازنده، خواننده و ... جالب اینجاست که احساس شاعر آن، درست در لحظه سرودن شعر و ترانه ای که گوش می دهید، جریان دارد احساس تمام نوازندگان آن، در حالی که می نواختند و ضبط شده، جریان دارد ما نمی دانیم آنها در چه حالتی، این فعالیت ها را انجام داده اند اما با گوش دادن به آن، ناخواسته، با تمام عوامل آن ارتباط برقرار کرده ایم و نتیجه ی این ارتباط، جریان یافتن احساسات لحظه ای آنها، در زندگی و سرنوشت ماست پس باید خیلی مراقب باشیم که چه می بینیم، چه می شنویم و چه حس می کنیم احساس یک عکاس و همینطور احساس سوژه ی او، در تصویر ثبت شده است ما بدون اینکه از محتوای احساسی آنها آگاه باشیم، آن عکس را قاب می کنیم و در اتاق خود نصب می کنیم ما نمی توانیم ارتباط برقرار نکنیم پس تمام احساس عکاس و سوژه ی او را به زندگی خود دعوت کرده ایم از این لحظه، در جزئی ترین امور زندگی هم دقت کنید و ببینید چه اثراتی به همراه دارد. اگر لذت بردین برا دوستانتون هم ارسال کنید🤝🏼🌷 ایتا حال خوب    ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔🧡𖣔༅═┅─ https://eitaa.com/saeedkaramzadeh588
💐با نام و یاد خدا شروع میکنیم 💐💝جلسه سی و هشتم 🌹🌹🌹 جلسه ی قبل گفتیم که ما نمی توانیم ارتباط برقرار نکنیم انسان یک موجود اجتماعی ست و ذاتا نیازمند برقراری ارتباط با سایرین ما باید بهترین شکل ارتباط را بیاموزیم ما به واسطه ی برقراری ارتباط با دیگران است که به اهداف مان می رسیم پیش فرض هایNlp باهم در ارتباط هستند 1_برای رسیدن به سرزمین نیازمند نقشه هستیم 2_ ما نمی توانیم ارتباط برقرار نکنیم سرزمین همان محیط زندگی ماست ما باید با تمام عوامل موجود در محیط ارتباط موثر برقرار کنیم تا در همان محیط به هدفمان برسیم بین ما و تمام افراد و اشخاص و اشیاء، ارتباط وجود دارد ما باید بیاموزیم چگونه این روابط را به ارتباط موثر تبدیل کنیم اما طبیعتا ارتباط ما با انسانها از اهمیت خاصی برخوردار است گام به گام پیش می رویم ابتدا یک مثال در مورد ارتباط با یک موجود غیر انسانی : بی تردید همه ی شما تجربه ی رفتن به باغ و چیدن میوه از درخت را داشته اید حتما از تناول میوه ی تازه چیده شده از درخت هم حسابی لذت برده اید حال اندکی تأمل کنید حقیقتی را با شما در میان می گذارم که احتمالا تا بحال نشنیده اید فرض کنید مثلا به باغ گیلاس رفته اید شما هنگام خوردن گیلاس، با آن درخت و میوه اش ارتباط برقرار کرده اید سوال اینجاست: آیا این ارتباط موثر بوده یا خیر؟ اگر همان لحظه ی چیدن میوه را خورده باشید ارتباط موثر نبوده دلیل: یک میوه ی گیلاس از زمانی که هسته اش در دل زمین کاشته می شود، تا زمانیکه تبدیل به میوه ی رسیده شود، مراحل خاصی از زندگی را تجربه کرده و به ان خو گرفته است حالا که تبدیل به یک میوه ی رسیده شده ما به سراغ آن رفته ایم در درس های قبلی گفتیم که گیاهان دارای قدرت ادراک هستند این ادراک الان در میوه گیلاس که به شاخه متصل است وجود دارد او احساس امنیت و آرامش دارد ما از راه می رسیم و او را از شاخه جدا می کنیم او در لحظه ی جدا شدن، احساس ناخوشایندی را تجربه می کند وارد مرحله ای از زندگیش می شود که انتهایش برایش قابل پیش بینی نیست بنابراین قدرت ادراک او ، حس اضطراب، دلهره، نگرانی و ... در میوه ی گیلاس جدا شده از درخت را ایجاد می کند درست زمانی که او در حالت شوک به سر می برد ، تمام احساسات ناخوشایندی که دارد، در زمان خوردن آن به ما هم منتقل می شود ممکن است در همان لحظه متوجه نباشیم اما به مرور اثرات منفی خود را خواهد گذاشت 24ساعت بعد از چیده شدن میوه از درخت، به تدریج از حالت شوک خارج می شود بله عزیزان، سیستم خلقت خداوند، بسیار ظریف و حساس و پیچیده است این طبیعت هوشمند و جامع است بهره مند از اقتدار صانع است ببینید در چه دنیایی زندگی می کنیم ما ابتدا باید بیاموزیم که چگونه با طبیعت ارتباط برقرار کنیم و بعد به سراغ ارتباط با انسان ها برویم وقتی ارتباط با یک میوه ی گیلاس، نیاز به درک و احترام دارد، تا ما بتوانیم از اثرات مطلوب آن بهره مند شویم، تصور کنید ارتباط با یک انسان تا چه اندازه می تواند پیچیده باشد؟ از این لحظه به بعد، به هر پدیده ی طبیعی که می نگرید، برای چند لحظه خود را از لحاظ ذهنی در جایگاه او قرار دهید در گام بعدی ببینید که دوست دارید رفتار انسان ها با شما چگونه باشد؟ برقراری ارتباط با طبیعت ، الگوی خوبی می تواند باشد تا ما را آماده ی ارتباط با انسان ها نماید بله عزیزان این است اصل مهم ارتباطات ابتدا بیاموزیم به طبیعت و مخلوقات خداوند احترام بگذاریم، ارتباط با انسان ها هم خود به خود درست می شود درس امروز اینجا به پایان رسید با ما در حال خوب شریک باشید🤝🏼🌷 ایتا حال خوب    ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔🧡𖣔༅═┅─ @saeedkaramzadeh588
🔔🔔🔔 با نام و یاد خدا شروع میکنیم جلسه سی ونهم 🌹🌹🌹 خب دوستان ، راجع ارتباط گفتیم که ما باید بیاموزیم با طبیعت چگونه ارتباط برقرار کنیم و بعد وارد ارتباط با انسان ها شویم البته این ارتباط، دارای پیچیدگی های خاص خود می باشد انسان ها در هر جایگاهی هم که باشند ما نمی توانیم مانند اشیاء با آنها برخورد کنیم اشیاء را می توانید از خود دور یا نزدیک سازید اما انسان ها را خیر اگر بیاد داشته باشید گفتیم که هدف باید تحت کنترل شما باشد من که یادم هست شما را نمی دانم آیا انسان های اطراف ما، تحت کنترل ما هستند؟ مسلما خیر باز هم اگر یادتان باشد گفتیم که ما حتی نمی توانیم روی فرزندان خود صددرصد کنترل داشته باشیم بچه ها دارای ذهن و شخصیت خاص خودشان هستند و ما فقط می توانیم نظارت کنیم دوستان خوبم، طبیعت الگوی بسیار مناسبی برای ما است فردی بنام «ادوارد تی هال» که به سیاحت و طبیعت گردی علاقه زیادی داشت، از طبیعت الهام می گرفت که چگونه بهتر زندگی کند او دست به تحقیقات بزرگی زد و به نتایج جالبی رسید او با دقت بر رفتار حیوانات، متوجه شد که حیوانات جنگل در عبور و مرور خود، قوانین خاصی را رعایت می کنند او به این نتیجه رسید که بر خلاف باور عوام، جنگل به اشتباه به نماد بی قانونی شهرت یافته است قانون جنگل او با مشاهدات خود متوجه شد که جنگل ، یکی از قانون مند ترین مکان های دنیاست در جنگل، حیوانات بصورت انفرادی یا گروهی، منطقه ی خاصی را به خود اختصاص داده اند و تا زمانی که مجبور نشوند به منطقه ی اختصاصی حیوانات دیگر نزدیک نمی شوند حیوانات برای هم احترام زیادی قائل هستند حیوانات بیش از حد نیاز خود شکار نمی کنند شیر نر که سرپرستی گروه را بر عهده دارد، با همه با عدالت رفتار می کند زندگی حیوانات نکات الهام بخش زیادی برای ما دارد اما: یک موضوع بسیار جالب هم در این بین است که موضوع درس امشب ماست حیوانات بصورت انفرادی و گروهی، مناطق اختصاصی برای خود در نظر می گیرند جالب اینکه با روش های خاص خود، سایر حیوانات را از این موضوع مطلع می سازند جالب تر اینکه ، سایر حیوانات هم پیام آنها را دریافت و درک می کنند و به آن احترام می گذارند شاید بخاطر همین است که میلیون ها سال قبل از حضور انسان، آنها به زندگی قانونمند خود ادامه می دادند و زندگی جریان داشت در واقع این انسان است که با حضور کوتاه مدت خود روی کره زمین، به طرز خودخواهانه ای تمام اکوسیستم کره زمین را بهم ریخته است اگر واقعا انسان اشرف مخلوقات است، پس چرا کار دنیا به اینجا رسیده است؟ بگذریم😇 خرس گریزلی، دور تا دور منطقه ی زندگی خویش ، درختانی را تعیین می کند و با پنجه ی خود اثری روی درخت ها بر جای می گذارد سایر حیوانات با دیدن اثر پنجه ی او روی درخت، متوجه می شوند اینجا محل زندگی اوست و از آن دور می شوند و یا با ریسک پذیری بالایی بر اثر اجبار، وارد آن محدوده می شوند حتما حدس می زنید راجع جه چیزی صحبت می کنیم هر انسانی هم یک محدوده ی خاص و انفرادی دارد بنام حریم شخصی جان کلام امشب این است: برای برقراری ارتباط با انسان ها، ابتدا باید حریم شخصی آنها محترم شمرده شود بحث حریم شخصی، کاملا از ضمیر ناخودآگاه سرچشمه می گیرد حریم شخصی (حباب حفاظتی): Protection bublle محدوده ی خاصی در اطراف هر انسان، که او در آن محدوده، احساس امنیت می کند این حریم اندازه ی معینی ندارد و در همه افراد متغیر است وقتی انسان ها بیش از حد مجاز به ما نزدیک می شوند، احساس ناامنی به ما دست می دهد نتیجه: ما باید حریم شخصی هر کسی را که در ارتباط هستیم تشخیص دهیم و به آن احترام بگذاریم و از همین طریق مقدمات برقراری ارتباط موثر را فراهم کنیم درس امروز اینجا به پایان رسید اگر لذت بردین برا دوستانتون هم ارسال کنید🤝🏼🌷 ایتا حال خوب    ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔🧡𖣔༅═┅─ @saeedkaramzadeh588
🔔🔔🔔 با نام و یاد خدا شروع میکنیم جلسه چهلم میحث هدفسازی بقدری نکات ظریف دارد که می شود ساعت ها راجع آن صحبت کرد دوستان عزیز، اهداف ما همچنان در ذهن ما هستند تا زمانی که بر روی کاغذ منتقل نکنیم هیچ کاری نکرده ایم مبحث امشب نیاز به توجه ویژه ای دارد ضمیر خودآگاه ما نسبت به ضمیر ناخودآگاه، از توانایی کمتری برخوردار است ضمیر خودآگاه ما، تمام تلاش خود را که مبذول دارد، نهایتا می تواند همزمان به ده موضوع فکر کند اما ضمیر ناخودآگاه، این پدیده ی شگفت انگیز و اسرارآمیز، در آن واحد، به ده دهزار موضوع متفاوت فکر می کند این واقعا خارقالعاده است اما این موضوعات چه چیزهایی می توانند باشند؟ لطفا خوب دقت کنید در هر پنج ثانیه، سه میلیون واکنش در سرتاسر وجود ما انجام می شود بخشی از این واکنش ها شیمیایی هستند و مربوط به فرایندهای حیاتی و زندگی فیزیولوژیکی اما بخش اعظم این فرایندها مربوط به تغییر ات ذهنی ما می باشند ضمیر ناخوداگاه ما، تمام خواسته های کوچک و بزرگ و مهم و معمولی و ... را باهم در نظر دارد و انرژی ذهنی خود را بصورت مساوی بین آنها تقسیم می کند اما ما این را نمی خواهیم ما می خواهیم او انرژی خود را بر روی اهداف مهمتر ما متمرکز کند و پس از حصول آنها، به سراغ اهداف کم اهنیت تر برود اهمیت خب این وظیفه ی کیست؟ چه کسی می تواند اهمیت و اولویت اهداف را به او یادآوری کند؟ این وظیفه ی ضمیر خودآگاه ماست به این پروسه می گویند: اولویت بندی اهداف اهداف ما به چهار گروه اصلی تقسیم می شوند: 1_مهم و فوری 2_مهم و غیر فوری 3_غیر مهم و فوری 4_غیر مهم و غیر فوری به مورد چهارم اصطلاحا می گویند: هدف اشتباهی یعنی موضوعی که هدف نیست و اشتباها ذهن ما را اشغال کرده است تمیرین فردای شما همین است: ببینید تا بحال چقدر هدف اشتباه داشتید و دارید؟ هدف اشتباه همان هایی هستند که بر اثر یک هیجان مقطعی وارد ذهن می شوند و انرژی ضمیر ناخودآگاه را مصرف می کنند هدف اشتباه که تکلیفش مشخص است و باید از ذهن حذف شود اما سه اولویت بندی دیگر آیا همه واجب است؟ ما باید جلوی هدر رفتن این انرژی حیاتی را بگیریم پیشرفت ما باید تصاعدی و مضاعف شود تا در مدت کوتاهتر از معمول، به اهداف خود برسیم مهمترین بخش مبحث اینجاست: ما نباید اجازه دهیم که کارها و امور زندگی مان حالت ضروری پیدا کند نباید زندگی ما وابسته به اهداف مان باشد منصفانه گذشته را مرور کنید هر کاری که امروز حالت ضروری پیدا کرده، کار مهمی بوده است که در زمان مناسب خودش انجام نشده است مثلا کسی که الان پیدا کردن کار برای او امری ضروری محسوب می شود، همان کسی ست که در گذشته فرصت های شغلی بسیاری را از دست داده است یا کسی که الان سنش رو به افزایش است و ازدواج برای او امری ضروری ست، همان کسی است که قبلا فرصت های ازدواج را از دست داده و یا برای ایجاد آن تلاش نکرده است در واقع کلمه ای به عنوان ضروری، نباید در زندگی ما پیش بیاید فرمول آن ساده است: هر کاری را در زمان مناسب خودش انجام دهید این رمز موفقیت تمام بزرگان است فکر می کنید چند درصد افرادی روی کره زمین اینگونه زندگی می کنند؟ یعنی هر کاری را در زمان مناسب خودش انجام می دهند جالب است بدانید که از بین هفت میلیارد انسان روی کره ی زمین، تنها سه درصد افراد، هر کاری را در زمان مناسب خودش انجام می دهند آنها فقط کارهای مهم را انجام می دهند تاکید میکنم فقط کارهای مهم ما هم باید اینگونه عمل کنیم تا جزء آن سه درصد شویم یا اینکه این عدد را با افزایش روبرو کنیم براستی چقدر از ذهن شما با فکر کردن به گذشته و مسائل ناچیز و بی اهمیت، اشغال شده است؟ درس امروز ما اینجا به پایان رسید اگر لذت بردین برا دوستانتون هم ارسال کنید🤝🏼🌷 ایتا حال خوب    ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔🧡𖣔༅═┅─ @saeedkaramzadeh588
🔔🔔🔔 با نام و یاد خدا شروع میکنیم جلسه چهل و دوم 🌹🌹🌹 جلسات گذشته گفتیم که چگونه هر کاری را در زمان خاص خودش انجام دهیم و ب و به اینجا رسیدیم که هر کس باید شمس زندگی خود را پیدا کند در زندگی همه ما یک شمس هست که باید پیام سرنوشت سازی را به ما برساند شمس زندگی لزوما یک انسان نیست یک نوع آگاهی ست که در هر قالبی می تواند ظاهر شود یک اگاهی عمیق، پر بار و غنی اما مرتبه ی بالاتر این است که ما بدنبال او بگردیم و نهایتا او را پیدا کنیم ما باید خود را هوشیار نگه داریم تا مستعد دریافت پیامهای ارزشمند باشیم این بحث از آنجا آغاز شد که گفتیم هدف های ما باید مهم و فوری باشند حال بحث هدفسازی را ادامه می دهیم یکی دیگر از جنبه های اولویت بندی اهداف ، تقسیم بندی زیر است:👇 1_اهداف شخصی (خصوصی) 2_اهداف شغلی، تجاری، حرفه ای 3_اهداف جمعی، گروهی، خانوادگی توصیه: 1_ اهداف شخصی: از این اهداف تا رسیدن به نتیجه مطلوب، بارهیچکس صحبت نکنید حتی نزدیکترین دوست خود اهداف شخصی را در دفترچه قفل دار بنویسید و اصول هدفسازی را اجرا کنید تا به نتیجه برسید هیچ لزومی ندارد کسی از اهداف شما آگاه باشد اگر بگویید ممکن است یا نرسید ، یا دیرتر از موعد مقرر برسید زیرا وقتی با کسی سخن می گویید ، در واقع انرژی هدف خود را با او تقسیم کرده ایدو او را ناخواسته در هدف خود شریک کرده اید 2_اهداف شغلی، تجاری، حرفه ای در این اهداف ، بحث خودشناسی کاملا نیاز است شغل باید دقیقا متناسب با ظرفیت های و جودی و قابلیت های فرد باشد ما می توانیم هر کاری را بصورت عادی انجام دهیم اما فقط بعضی کارهاست که می توانیم عالی انجام دهیم ما سه انتخاب مهم در زندگی داریم 1_ انتخاب رشته ی تحصیلی 2_ انتخاب شغل 3_ انتخاب همسر اگر یکی از اینها اشتباه انتخاب شده باشد، یعنی 33درصد زندگی دچار اختلال شده است به فرض مثال اگر کسی دو مورد انتخاب اشتباه داشته باشد، 66درصد زندگیش با مشکل جدی مواجه شده است اگر سه مورد انتخاب اشتباه داشته باشد ، تبدیل می شود به انسان شاکی از زمین و زمان که هیچ لذتی از زندگی نمی برد 3_ اهداف گروهی، جمعی و خانوادگی تیم با گروه متفاوت است ما در ایران بیشتر گروه داریم تا تیم یک نمونه مهم و حیاتی و سرنوشت ساز که باید اهداف جمعی مشترک داشته باشند، پارلمان هر کشور است اگر تمام اعضاء احساس کنند که عضو یک تیم هستند، پیشرفت و توسعه صورت می گیرد یک نمونه خوب در ایران : تیم ملی والیبال اهداف جمعی باعث ایجاد هم افزایی و سینرژی می شود این مبحث ادامه دارد درس امروز اینجا به پایان رسید... اگر لذت بردین برا دوستانتون هم ارسال کنید🤝🏼🌷 ایتا حال خوب    ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔🧡𖣔༅═┅─ @saeedkaramzadeh588
🔔🔔🔔 با نام و یاد خدا شروع میکنیم جلسه چهل و سوم مبحث هدفسازی پیشرفته را ادامه می دهیم گفتیم که ما در زندگی سه انتخاب مهم داریم: انتخاب رشته تحصیلی انتخاب شغل انتخاب شریک زندگی هر کدام از این ها، یک سوم زندگی ما را در بر می گیرند برای اینکه در هر سه موفق باشیم، نیاز به خودشناسی عمیق داریم باید بدانیم، دقیقا چه چیزی ما را راضی می کند متاسفانه در زمان انتخاب رشته تحصیلی، دخالت اطرافیان به اوج می رسد اصولا در ایران، 70میلیون نفر مشاور داریم همه ی ملت مشاور هستند 😍 مشاوران قهاری که وقتی به روانشناسان هم می رسند، مشاوره می دهند جمله ی تفکربرانگیز از رنه دکارت: عقل تنها چیزی ست که همه فکر می کنند به اندازه ی کافی از آن بهره مند هستند یک توصیه: هنگام تصمیم گیری های سرنوشت ساز، فقط و فقط با متخصص بی طرف، مشورت کنید پدران و مادران محترم! لطفا آرزوهای بر باد رفته خود را در آینده فرزندان تان جستجو نکنید اجازه دهید هنگام تصمیم گیری های مهم، خودشان تصمیم بگیرند بهترین کاری که می توانیم برای هم انجام دهیم ، این است که به هم کمک کنیم تا خودمان را بهتر بشناسیم اگر کسی را دوست دارید و مشتاق خوشبختی او هستید، به هیچ عنوان از تز شخصی خود استفاده نکنید تز شما برای او بی تاثیر است به او کمک کنید تا استعدادهایش را بشناسد در مورد انتخاب رشته ، معیار اصلی، علاقه و استعداد خود فرد است انتخاب شغل باید سه فاکتور اساسی داشته باشد 1_ منطبق با تیپ شخصیتی شما باشد 2_توانایی انجام آن در شما باشد 3_ منطبق با ارزش ها و باورهای شما باشد با رعایت این سه اصل می توان از شغل خود لذت برد راجع تیپ های شخصیتی بعدها، مفصلا صحبت میکنیم اما بحث شیرین ازدواج مجردهای گروه خوب گوش کنید 👂 دو نفر برای درک متقابل و شناخت از یکدیگر، حداقل باید قبل از ازدواج100ساعت صحبت مفید داشته باشند شناخت کافی قبل از ازدواج، از اساسی ترین عوامل مانع طلاق است نکته اینجاست👇 ما در شناخت کامل خود هم ناتوانیم، چطور می توانیم شخص دیگری را بشناسیم و.به او اعتماد کنیم؟ پس باز تاکید می کنیم: خودشناسی ⬅️ خودشناسی ⬅️ خودشناسی سپس گفتگوهای حضوری مفید قابل توجه متاهلین برای همه ی ما لازم است که شریک زندگی خود را از نو بشناسیم چون ما هر لحظه در حال تغییر هستیم رفتار های ما به سه بخش عمده تقسیم می شود: 1_رفتارهای سطحی 2_رفتارهای میانی 3_رفتارهای عمقی رفتارهای سطحی و میانی بطور مداوم در حال تغییر هستند رفتارهای عمقی ثابت هستند اما در حال نوسان یک راز دیگر دوام رابطه👇 اعم از دوستی، ازدواج، شراکت، فامیلی و ... هر یک از طرفین باید سعی کنند یکدیگر را هر لحظه از نو بشناسند و.با قابلیت هل و ظرفیت های پنهان یکدیگر آشنا شوند این ارتباط، از ارتباط موثر به ارتباط ماندگار تبدیل می شود ما اجازه نداریم تصویری ثابت از دیگران در ذهن مان ثبت کنیم و آن تصویر را ملاک شناخت و قضاوت خود قرار دهیم باید به همدیگر فرصت دهیم تا ورژن جدیدی از از شخصیت خود را ارائه دهیم اصولا جهان هستی در حال تغییر است چطور انتظار داریم که انسان ها که پیچیده ترین مخلوق خداوند هستند همیشه ثابت بمانند؟ اگر همه سعی کنند یکدیگر را از نو بشناسند، بسیاری از اختلافات حل می شود باور کنید آمار طلاق هم کاهش می یابد پس لازم است بعضی کینه ها و رنجش ها را از خودمان دور سازیم و به دیگران فرصت دوباره بدهیم. اگر لذت بردین برا دوستانتون هم ارسال کنید🤝🏼🌷 ایتا حال خوب    ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔🧡𖣔༅═┅─ @saeedkaramzadeh588