❤️عشق بزرگتر
💠 #استاد_صفایی:
🗯جوانى را سراغ داشتم که سخت وابسته ی لباس و قيافهاش بود، حتى وسواسى داشت كه پارچهاش از كجا باشد و دوختش از فلان و مدلش از بهمان.
براى دوستى با او همين بس بود كه از لباسش و اتويش و قيافهاش تحسين كنى و يا از طرز تهيه آن چيزى بپرسى.
او عاشق ظاهرسازى و سر و وضع مرتب بود و به اين خاطر از خيلىها بريده بود ...
👌تا اين كه عشقى بزرگتر در دلش افتاد و با دخترى آشنا شد و با هم سفرى كردند و در راه تصادفى.
جوانك در آن لحظه بحرانى از رنجهاى خودش فارغ بود و خودش را فراموش كرده بود و به محبوبهاش مى انديشيد و سخت به او مشغول بود.
او به خاطر پانسمان محبوبش به راحتى لباسهايش را پاره مىكرد و زخمها را مىبست و راستى سرخوش بود كه خطرى پيش نيامده.
هنگامى كه #عشقى_بزرگتر دل را بگيرد عشقهاى كوچكتر نردبان آن خواهند بود.
ما با همين توضيح مى توانيم راز فداكارىهايى را كه در تاريخ آمده و به افسانه مىماند، كشف كنيم و حقيقت آن واقعيتها را بيابيم كه چگونه ابراهيم از اسماعيلش مىگذرد و خيلىها از جانشان، آن هم در روى سنگهاى داغ و در زير تازيانهها و در كنار شكنجهها؟
مسئوليت و سازندگى، ص41.
#عشق_بزرگتر
@saeidi1