eitaa logo
کانال اشعار رقیه سعیدی(کیمیا)
2.1هزار دنبال‌کننده
600 عکس
190 ویدیو
18 فایل
به نام او که نامش مایه آرامش روح و روان است. آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند آیا شـــود که روزیِ ما کــربلا کنند کانال #اشعار_آیینی_بروز_و_مناسبتی اشعار #مدحی و #مرثیه و #مولودی و دارای سبک سروده های رقیه سعیدی(کیمیا)
مشاهده در ایتا
دانلود
─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ سحر بیست و یکـم ، غربت دیگر دارد اشک چشمـم خبر از رفتن حیـدر دارد بر لبم ذکر امان از دل زینب جاریست در دلــش باز هـــوای غـــم مـادر دارد رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۲/۱/۲۳ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ @saeidikimy
─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ خبـری آمده که صبــح ظفر نزدیک است روزِ آزادیِ اَبنـــای بشـــــر نزدیک است ماندنی نیست شب تیره که فجر آمدنیست «اندکی حوصله و صبـر،سحر نزدیک است» ✍رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۲/۱/۲۵ 🤲 ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ @saeidikimy
─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ سحر بیست و ششم مقصد دل ، کرب و بلاست دل آشفتـــهٖ مــن ، اذن حـــرم می خـواهد رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۲/۱/۲۸ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ @saeidikimy
┄┅═✼﷽✼═┅┄ درآستانه ماه ضیافت(ماه رمضان) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ آمـد بهـار قــرآن ، دریـاب ! این هــوا را دریاب ! لحـظـه هایِ مهمــانی خــدا را بسپار گوش جـان را تا بشنوی سحرگاه گلــواژه های نور و صوت خوش دعـا را ازعرش ،بانگ دعوت سرداده حضرت عشق هر کس شنیده گفتـه لبّیـک ، این ندا را خوانِ ضیافتـش را خالـق گشـوده بر ما با مِهــر می نــوازد ، دلـهــای بـی نوا  را بـارانِ ابــر رحمـت ، جـاری تـر از همیشه می بخشد از زلالی بر جان و دل،صفا را آغـوش خـود گشــوده ، بار دگر خـداوند می خواهد عاشقـانه بنـوازد این گدا را می خوانَدَم به سویش،بر کامِ جان بریزد شهـد خـوش عبـادت ، شیـرینـیِ لقــا را شیـرینی مناجات در لحـظه های افطـار تا عــرش می رســاند ، اعجـاز رَبَّـنـا را یک ســال انتظــارم ، آخر به سـر رسیده یارب ! نصیـبمــان کـن ، دیــدار آشــنا را 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ رقیه سعیدی(کیمیا) https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 لینک کانال ایتا👆
┄┅✵﷽✵┅┄ :خدایا عاشقان را با غم عشق آشناکن... ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ خـدایــا در دل شب ، آمـدم  با روسیـاهی به غیر از درگَهَت ،یارب!ندارم تکیه گاهی خودت گفتی خریدارم دل بشکسته ات را دلِ زار از مـن و  از  تو امیـدِ یک نگاهی گرفتـار گنــاهــم / اسیــر اشــک و آهـم نصیبـم گشته خجلت/از این عمـر تبـاهم دو دستم بگیر/ اسیرم اسیر/ به دامِ جُرم وعصیان رها کن مرا/از این غصه ها/پریشانم پریشان الهی یا غفور (۴) منــم آن بندهٔ سرگشتــه و درمانــدهٔ تو خطــاکار و گنهکــار و ز هر در راندهٔ تو به امیـد عطـایت بر ســرِ خوانت نشستم کویرم، دل به ابرِ رحمت و لطف تو بستم امیـدی دارم امشب /به احسـان قدیمت نظــر دارم الهـی / به دسـتان کریمــت کرم کن عطا/که دارم خطا/ببخشایم الهی دل خسته را/ز عشق و صفا/بیارایم الهی الهی یا کریم(۴) اگر از در بــرانـی رو به درگــاه کــه آرم ؟ غریبـم ، غیـرِ تو یاری در این عالَـم ندارم بگویـم با تـو امشـب ماجـرای غربـتـم را که از این دل بشویی گَردوخاک غفلتم را غیاثَ المُستَغـیثـین !/ به فریاد دلــم رس ز بحـرِ رحمت تو / مرا یک قطره هم بس من عبد ذلیل ، تو ربّ جلیل ،نما رحمی به حالم تو رمـز بقــا ، منم در فنـا ، گرفتار زوالـم الهی یا رحیم(۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ رقیه سعیدی(کیمیا) لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌
به نام خدا باتوسل به امیرالمومنین علی علیه السلام ---------------------------------- رمضاندور ، آچیلیب درگهِ غفران قاپوسی رو سیَهْ بنده لَره ، فرصتِ جبران قاپوسی قورولوب بزم ضیافت ، دؤشَنیب عرش خدا بو کرمخانیَه دعوت اولونوب ، شاه و گدا خالق ئوز رحمتینی قسمت اِئدیر بنده لره بی نصیب اِیلَمَــز الله گَلَـه هر کس بو دَرَه اینک ای بنده کی یاد،ایله دون ئوز خالقیوی تانیدون عشق و محــبت یارادان عاشقیوی بُوش اَلون ساخلا شب قدریده مولایَه طرف تا که عفو اِیلَه سین الله ، به حق شاه نجف حاجتون اولسا اگر ، زمزمه اِئت ، نادِعلی هامی مشــکل لری آســان اِلِیَــر یاد علی بوآیین زینتی الحق کی علی نین آدی دیر خیرعقبایَه چاتار هر کیم علی نی تانی دیر بوترابــی که اگــر اِیلَســه تپــراقــه نظــر اوچــار اول ذرّه ، گِئدَر عرش معلّانی گَزَر آفتابْ حُکمــینی اجــرا اِلییَــر آفــاقَــه بوترابیــن نظــری گــؤر نه اِئدر تپراقَــه "کیمیا"! دامن مولانی یاپـوش ذرّه کیمین علی و آل علی، شیعه یه دیر حبلِ متیـن ---------------------------------- رقیه سعیدی(کیمیا) https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 لینک کانال ایتا👆
─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ پُــر از دردم ، پـیِ درمـــانم ای دوست پریشــانحال و ســـرگردانم ای دوست به درگــاهت رسیـــدم ، بـی پنــــاهـــم تو را یارب تو را می خوانم ای دوست @saeidikimya
─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ششـــمین روز دلــم در تب و تاب افتاده یاد شــش گوشـــه و دلبنــد رباب افتاده دو سه خط روضه مرا برد لب شط فرات دیدم عکـس علی اصغر روی آب افتاده ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ @saeidikimya
─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ گاهی دلم از تشنـــگی در روز هفتـــم یاد لب عطــشان طفلان حسین است گاهی به یاد حضرت موسی بن جعفر دلتنــگ دیدار حــریم کاظمیـــن است یاد شهیدی که در آن صحرای خونین در اوج غربت با عطش پیکار می کرد یاد امـــامی که در آن زنــدان تــاریک با تازیانه جــای نـان ، افطــار می کرد ما روزه می گیـریم امـا وقت افطـــار درسفره هامان آب و نان باشد فراهم ای کاش در مــاه خــدا یادی کنیم از هفتــاد و دو لب تشنـــهٔ ماه محــرم ✍رقیه سعیدی(کیمیا) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ @saeidikimya
به نام خدا °•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• روزۂ روز نهــم عـطــر گــل یـاس گرفت ذکــرهای سحـرم را نـمِ احسـاس گرفت مَشک را اشک تَرَم خوب به تصویرکشید دلم از تشنـگی و روضــهٔ عبـــاس گرفت °•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• رقیه سعیدی(کیمیا) https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ┄┅═✼✵𑁍✵✼═┅┄ لینک کانال اشعار در ایتا👆 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ در ســـرم روز دهم خیمـــهٔ غــم برپا شد از همان وقت سحر در دل من غـوغا شد عطــش و خنجر و گودال و سری بر نیزه پیش چشمـــان من انگار که عاشـورا شد خیمه هاسوخت وخون شددل آشفتهٔ من چقَـــدَر دختـــر زهـــرا و علــی تنهـا شد عطـــش روزه مـرا برد ، لب شــط فرات آب ، شـــرمندهٔ دستــان و لب سقــا شد روزهٔ روز دهم ،روضهٔ یک کرب و بلاست که در آن دشت بلا عشق و وفا معنا شد ✍رقیه سعیدی(کیمیا) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ @saeidikimya
─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ سحــر یازدهــم غــربت و مـــاتم دارد قلمـم در دل خود ، دفتــری از غم دارد واژه ها شعر مرا سمت اســـارت بردند سحـــر یازدهـــم ، رنـگ محــــرم دارد گفتن از غربت زینب چقَدَرسنگین است شعــر هم واژه برایش چقَــدَر کم دارد کوه صبریست که در اوج مصیبت نشکست گرچه قلبش پرِ زخم است و قَدی خم دارد سینــه ای ســـوخته از داغ برادرهایش از غــــم داغ حســین اشک دمادم دارد افتــخاریست که زیر عَلَـمش جا داریم چـــادرش سایه به رویِ سرِ عـالم دارد ✍رقیه سعیدی(کیمیا) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ @saeidikimya