eitaa logo
کانال اشعار رقیه سعیدی(کیمیا)
2.1هزار دنبال‌کننده
600 عکس
190 ویدیو
18 فایل
به نام او که نامش مایه آرامش روح و روان است. آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند آیا شـــود که روزیِ ما کــربلا کنند کانال #اشعار_آیینی_بروز_و_مناسبتی اشعار #مدحی و #مرثیه و #مولودی و دارای سبک سروده های رقیه سعیدی(کیمیا)
مشاهده در ایتا
دانلود
─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ ❤️ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ از  سحــرگــاه  اوّلــم خــوانـدم ذکر هــر روز را به نــام کـــسی حرف روز   دوازده   این  است؛ کاش می شد همین سحر برسی مـــاه مهمـــانی خـــدا ، آقـــا ! خوب و زیباست با حضور شما کـاش توفیـــق ، یارمان بشــود زنــده باشیــم تا ظهـــور شــما رقیه سعیدی(کیمیا) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ @saeidikimy
─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ سلام ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ در سحرگاه چهــارده، مـاه ، کامل می شود قبلهٔ چشمـــان من سـوی تو مایل می شود ای پنـــاه آخرین از چـــارده معصوم ، تو با حضورت شور ، گرما بخش محفل می شود ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ۱۴۰۳/۰۱/۰۶
─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─ در هفدهمین سحر ، حرم زد به سرم یا رب ! نظــــری به حــق ارباب کرم با قلــب شکســـته بر درت آمـده ام بالــی بــده تا به کربلایـــش بپـــرم ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─ ۱۴۰۳/۱/۹ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ @saeidikimya
─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ ❤️ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ آقا ســلام ، هفتـــه به آخر رسیده است صــبر تمام منتـــظران سر رسیده است نزدیک جمعه هست و به درگاهت آمدم کار دلم دوباره به این در رسیده است ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۳/۱/۹ @saeidikimy
┄┅✵﷽✵┅┄ :خدایا عاشقان را با غم عشق آشناکن... ~~~~~~~~~~~~~ خـدایــا در دل شب ، آمـدم  با روسیـاهی به غیر از درگَهَت ،یارب!ندارم تکیه گاهی خودت گفتی خریدارم دل بشکسته ات را دلِ زار از مـن و  از  تو امیـدِ یک نگاهی گرفتـار گنــاهــم / اسیــر اشــک و آهـم نصیبـم گشته خجلت/از این عمـر تبـاهم دو دستم بگیر/ اسیرم اسیر/ به دامِ جُرم وعصیان رها کن مرا/از این غصه ها/پریشانم پریشان الهی یا غفور (۴) منــم آن بندهٔ سرگشتــه و درمانــدهٔ تو خطــاکار و گنهکــار و ز هر در راندهٔ تو به امیـد عطـایت بر ســرِ خوانت نشستم کویرم، دل به ابرِ رحمت و لطف تو بستم امیـدی دارم امشب /به احسـان قدیمت نظــر دارم الهـی / به دسـتان کریمــت کرم کن عطا/که دارم خطا/ببخشایم الهی دل خسته را/ز عشق و صفا/بیارایم الهی الهی یا کریم(۴) اگر از در بــرانـی رو به درگــاه کــه آرم ؟ غریبـم ، غیـرِ تو یاری در این عالَـم ندارم بگویـم با تـو امشـب ماجـرای غربـتـم را که از این دل بشویی گَردوخاک غفلتم را غیاثَ المُستَغـیثـین !/ به فریاد دلــم رس ز بحـرِ رحمت تو / مرا یک قطره هم بس من عبد ذلیل ، تو ربّ جلیل ،نما رحمی به حالم تو رمـز بقــا ، منم در فنـا ، گرفتار زوالـم الهی یا رحیم(۴) ~~~~~~~~~~~~~~ رقیه سعیدی(کیمیا) لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌
─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ســحر هجدهم آمد ، دل از اغیار گرفت دلم از روضــهٔ سخت در و دیوار گرفت نالهٔ مـــادری از پشـــت دری آمـد و باز نفـــس یاس کبــود از تب مسمار گرفت آتش کیـــن به دل منزل وحی افتاد و شعله هم سوخت دلش از غم این کار گرفت سحر هجـدهم و رفت دلم سمت بقیع از نبــودِ حــرم و غربت بســیار گرفت امشب انگار خبرهای بدی در راه است دلم از یاد غــم حیــــدر کــــرار گرفت ســـحر نوزدهم را که خــدا خـــیر کند راه چشــمان مرا اشک شــرر بار گرفت روضهٔ فرق سر و غربت و محراب و علی دلم از غربت این روضهٔ خونبـــار گرفت ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─ ۱۴۰۳/۱/۱۰ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ @saeidikimya
─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ 💔 ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─ ماه ، در سجدهٔ خود روی جبین افتاده تیغ کیــــن ، روی سرِ حبل متین افتاده کشته شدحیدر وارکان هُدیٰ ریخت به هم این نـــدا بر لب جبــــریل امیــــن افتاده کیست اینگـــونه تکان داده دل دنیــا را صـــد و ده بار به پای شَــــهِ دین افتاده یکصدا حور و ملک ناله کنـان می گویند آســـمان است که بر روی زمیـــن افتاده خیمهٔ ماتم عظمیٰ شده برپا در عــرش لرزه ای بر فلــک و عـــرش برین افتاده از دَمِ "یا اَبَتـــا"هــای یتیـــمان عــــرب اضـــطراری به دل اهــل یقیــــن افتاده بر نمی خیزد از آن سجدهٔ خونین ، مولا او که در بستر محراب ، چنیــن افتاده فاطمـــه کــاش به داد دل زینب برســد زینبی که چنـــین زار و غمیـــن افتاده ابر چشــم حسَنین است که باران دارد از شکافی که روی حِصن حصین افتاده از همان لحظه که دیده ست شکاف سرِ ماه خون به چشمان یل ام بنیـــن افتاده کربلا از نظــر حضــرت عبـــاس گذشت دید در علقــــمه یک ماه_جبیـــن افتاده دید ، می سوزد از آهِ لبِ او آب فرات روی آن نهر خجالت زده ، چین افتاده یارب امشب به علمداریِ عباس ، ببخش هر که به درگه لطف تو حزین افتاده ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─ ۱۴۰۳/۱/۱۱ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ @saeidikimya
(هوالعلــــــی) ─┅═┅🏴𑁍🏴┅═┅─ بویاندی قانینه محراب ایچینده شیر خدا دایاندی آنینا شمشیر و فرقی اولدی دوتا سالیبدی لرزیه ارکان عرشی ســـوزِ صـدا نمـــازی پلهٔ معـــراج اولوبدی میــر هُـدیٰ خدای کعبه یه آند ایچدی رستگار اولدی فراقــی دؤندی ، زمان وصــال یار اولدی ندا وئریبــدی گـؤی اهلینه جبــرئیل امین عزایه دؤشــدی علی ماتمینده عرش برین یتیم اولوبدی بو غمــدن تمام اهــل زمین خبریتیشدی خانم زینب اولدی زارو غمین بابا باشینا دولاندیقجا سسلِیور آناسین تؤکؤر یاشین یؤزه هر دم گؤرنده باش یاراسین بابا ! بویور دِه گؤروم کیم سنی بوحاله سالیب بو یاره ، سینه می اودلاندیریبدی صبریم آلیب بیر اَل باشیمدا بیر اَل قلبیمین باشیندا قالیب دئمه کی آخرِ عمروندی فرصتون آزالیب هنوز آنا قراسین من باشیمنان آچمامیشام هنوز او داغ و مصیباتی باشدان آتمامیشام بهار عمریوی دشـــمن ، خزانه دؤندردی اؤرگیمــین داغین آتشفــشانه دؤندردی فلک دوباره صــدامی ، فغــانه دؤندردی یارالی قلبیـمی یاندیردی قانه دؤندردی نقدری عمروم اُولا من بو داغه آغلیارام بابا ! آنام عوضیـــندن یاراوی باغلیارام بویوردی زینبه ، مولا ، دیزون قوجاقلاما چوخ یارالی سینه می آخر نفسده داغلاما چوخ مصیبتیمده سرشکون عذاره باغلاما چوخ قاباغدا کرب وبلا وار بو داغه آغلاما چوخ او غملی کرب و بلاده حسینه غمخوار اول اسیر اولان بالالارینا سن پرستار اول ─┅═┅🏴𑁍🏴┅═┅─ ✍رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۳/۱/۱۱ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 لینک کانال اشعاردر(ایتا) 👆
❁﷽❁ 💔 ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ سحر بیسـتم و در حســـرت ایوان نجف خواستم برگ برات از خود سلطان نجف بارالهــــٰا ! بِعَـلــیٍ بِعَـلــــیٍ بِعَـلـــی بنویس اســـم مرا زائر و مهمـــان نجف ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ۱۴۰۳/۱/۱۲ @saeidikimya
❁﷽❁ 💔🖤 ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ سحر بیسـت و یکم کوفه،پریشان علیست چشم شب از غم این واقعه گریان علیست بی علی مسجد و منبر ، همه سرگردانند دل محراب ، پر از اشک یتیمان علیست چاه خشکیـــــده از آه دل مـولای غریب منتظــر ، تشنهٔ نوشیدن عرفان علیست همه گفـــتند امـان از دل زینـب ، امشب با دلی سوختــه در شامِ غریبان علیست ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ۱۴۰۳/۱/۱۳ @saeidikimya
❁﷽❁ 💔🖤 ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ سحر ببست و دو مأوای علی گشته نجف کوفـــه را با همهٔ جــور و جفـا کرد رهــــا خیری از مــردم نامرد ندید این هـمه سال دل برید از همه چیز و همه کس غیر خدا ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ۱۴۰۳/۱/۱۴ @saeidikimya
❁﷽❁ 💔🖤 ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ سحر بیست و هفتـــم است و دلم رو به ســمت نجـف ، روانه شـــده هفــت روز است یـار مظلــــــومان راهــیِ کـــوی جـــاودانــه شــــده چشم خورشیدهم نشسته به خون مـــاه ، رخــت عـــــزا بـه تــن دارد ابر چشـــــمان آســــــمان هـر شب در عـــزایش ستــــاره مــی بـــارد از زمـــین ، ســــوز ناله می خیـزد شــده دلتـــــنگ ِگامــــهای علـــــی گوش شب تشـــنهٔ شنیــدن هسـت مانده در حســرت صـــدای علــــی چنــد روز است کوچه هم تنهاست خبــر از کیـــسه های خرمـا نیست چشــم ایتـــام مـــانده بر راهــش خبـری از حضـــور بـابـا نیســت نه فقـــط کـــوفه ، داغ دل دیـده یک جهان در غمــش عزادار است شکـــر حق ، شیــعه ایم و دلـداده حضــرت بـوتـراب ، دلــدار است ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ۱۴۰۳/۱/۱۹ @saeidikimya