12.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#طنز_عمری
#مطاعن_عمر
حضرت ابولولو علیه السلام خطاب به عمر :
چنان آسیابی برایت بسازم...😋🔪
┅°•◇•°┅
از عبد اللّه بن الزبیر از پدرش روایت شده و در آن می افزاید: یک روز صبح با عمر بن الخطاب به بازار رفتم و او بر دست من تکیه داشت و أبولؤلؤ غلام مغیره بن شعبه پیش روی او آمد و گفت: آیا با ارباب من سخنی نمیگویی که خراج را از من بر دارد؟ گفت: خراجت چقدر است؟ گفت: یک دینار.
عمر گفت: موافق چنین کاری نیستم، تو خوب کار می کنی و این خراج زیاد نیست. سپس عمر به او گفت آیا برای من آسیاب درست نمیکنی؟ گفت: آری.و چون پشت کرد، أبولؤلؤ گفت: به خدا که برایت آسیابی بسازم که صدایش در شرق و غرب عالم بپیچد.ابن زبیر گوید: و این سخن او در دل من ترس افکند و چون هنگام اذان صبح بود،أبولؤلؤ بیرون آمد و او را با خنجر شش ضربه زد که یکی از زیر ناف او بود و همان او را کشت و خنجری دو سر آورده بود و چون عمر مجروح گشت، به همراه او سیزده مرد دیگر را درون مسجد مجروح کرد.
📚منابع:
الاستيعاب، ج3، ص1154
ابن الأثير في الكامل 3-19
الطبريّ في تاريخه 1-187-217،و2-80-82
تاريخ اليعقوبي2- 117
بحار الأنوار(ط - بيروت)،ج31،ص: 115
مجمع النورين ص232
و...