🔴وقتی رسول خدا آمد و دید افطاری آماده نیست!!!
انس بن مالك سالها در خانه رسول خدا خدمتكار بود. آگاه بود كه رسول اكرم در خوراك و پوشاك چقدر ساده زندگى مىكند.
در روزهايى كه روزه مىگرفت همه افطارى و سحرى او عبارت بود از مقدارى شير يا شربت و مقدارى تريد ساده. گاهى براى افطار و سحر، جداگانه، اين غذاى ساده تهيه مىشد و گاهى به يك نوبت غذا اكتفا مىكرد و با همان روزه مىگرفت.
يك شب انس مقدارى شير براى افطارى رسول اكرم آماده كرد. اما پاسى از شب گذشت و مراجعت نفرمود. انس مطمئن شد كه رسول اكرم افطارى را به دعوت اصحاب در خانه آنان خورده است. از اين رو آنچه تهيه ديده بود خودش خورد.
طولى نكشيد رسول اكرم به خانه برگشت. انس از يك نفر كه همراه حضرت بود پرسيد: «ايشان امشب كجا افطار كردند؟» گفت: «هنوز افطار نكردهاند. بعضى گرفتاريها پيش آمد و آمدنشان دير شد.»
انس از كار خود يك دنيا پشيمان شد، زيرا شب گذشته بود و تهيه چيزى ممكن نبود. منتظر بود رسول اكرم از او غذا بخواهد و او از كرده خود معذرت خواهى كند.
اما از آن سو رسول اكرم از قرائن و احوال فهميد چه شده، نامى از غذا نبرد و گرسنه به بستر رفت. انس گفت: «رسول خدا تا زنده بود موضوع آن شب را بازگو نكرد و به روى من نياورد.»
مجموعهآثاراستادشهيدمطهرى، ج18، ص: 385
#میهمانی_خدا
#سیره_بزرگان
#سائلین_حجت
🌺
✅ @saelinehojat ☘️
🌺