روح الله صفری|یونس
سالها روی شمشیر های مختلف کار کرده بودم
وقتی شمشیری را تیز میکنی،
در میان صدای تیغ و آهن،
ناخوداگاه به این فکر میکنی که این شمشیر در جنگ به کجا خواهد خورد؟
خون چه کسی روی این شمشیر میریزد؟
تصورش هم سخت است، شمشیری دست کودکی را قطع کند!
عبدلله بوی حسن را به کربلا آورد.
ناگهان کربلا سبز شد، وسعت بخشش حسن تا گودال رسیده بود . . .
.
[محمد نصراوی]
- تَمَـــــنَّا ❀⸣
روح الله صفری|یونس
عزیز میگفت: برای درکنار هم موندن باید
خیلی چیزارو بخشید، خیلی حرفارو نشنیده
گرفت، از خیلی کارها عبور کرد. برای در کنار
هم موندن باید بخشنده ترین و قوی ترین بود
نه زیباترین و باهوش ترین!
- تَمَـــــنَّا ❀⸣
روح الله صفری|یونس
. . .
.•
یا مَنْ عِنْدَهُ نَیلُ الطَّلِبَاتِ
رسیدن به هر خواستهای دستِ خودته . .
آقای قلبهای مشتاق . .
- تَمَـــــنَّا ❀⸣
روح الله صفری|یونس
ء . ای شهدا به دادمون برسید ! . 🤍 - تَمَـــــنَّا ❀⸣
•
.
به یکی از جانبازانی کھ روشن دل بود
گفتم: دوستنداشتی یک بارِ دیگه دنیا
رو ببینی؟! حداقل انتظار داشتم بگھ :
چرا یه بار دیگه میخواستم دنیا رو
ببینم ، اما جواب داد : نه !!
پرسیدم : چطور؟! گفت در مورد چیزی
كِ به خدا دادم و معامله کردم نمیخوام
فکر کنم ..!
بدنم لرزید ، فهمیدم کھ عجب آدمایی
تو این دنیا زندگی میکنن ..
- بهروایتِشهیدسیدمرتضیٰآوینی🌱 -
- تَمَـــــنَّا ❀⸣