🔸«سفرنامه کاروان اسرا از کربلا تا شام » ۱۰
🔻ذکر کرامتی از حضرت رقیه«سلاماللهعلیها»
صاحب کتاب «منتخب التواریخ»از مرحوم سید ابراهیم دمشقی که از نوادگان سید مرتضی علم الهدی میباشد، نقل کرده است که شبی دختر بزرگش در خواب رقیه«سلاماللهعلیها» را به نظر آورد که فرمود: به وسیله پدرت، به فرماندار شهر خبر بده که آب در قبر من افتاده و بدنم در رنج است قبرم را از آب خالی و تعمیر نمایند. خواب را برای پدر نقل نمود، اما سید قضیه را پنهان داشت، شب دوم دختر میانه و سومین شب دختر سوم و چهارمین شب خود سیدرقیه«سلاماللهعلیها» را در خواب دیدند که با لحنی عتاب آمیز و ملامت بار میگوید: چرا والی را خبر ندادی، او نزد حاکم رفت و جریان را نقل کرد.
🔻طبق پیشنهاد علما غسل نموده و با لباس پاک رهسپار حرم رقیه «سلاماللهعلیها» گشتند، تا قبر را بشکافند و تعمیر نمایند. قفل به دست آقا سید ابراهیم گشوده شد و کلنگ هیچکس به جز سید نام برده بر زمین قبر کارگر نیفتاد. و در نتیجه سید مسئول نبش قبر شد، قبر را شکافت، بدن پیچیده درکفن و آب فراوان در قبر جمع شده بود. سید بدن شریف را از قبر برداشت و بر زانوان خود گذاشت، شگفت آنکه سه روز تمام سید با دیده گریان جنازه بر زانو جای داد، جز مواقع نماز که بدن را بر روی پارچهای نظیف مینهاد. نه احتیاج به آب یافت و نه نیازی به خوراک پیدا نمود. پس از آن تولیت قبر مقدس و زینبیه به سید ابراهیم تفویض گردید و پس از آن به احفاد ابراهیم سپرده شد.
منبع: کتاب، سفرنامه عشق ص،۳۲۶
@safarvaname | سفر و نامه
#بهره_سفرنامه
#سفرنامه_کاروان_شام
#سفرنامه_کربلا
#سفرنامه
#مرکز_مطالعات_سفرنامه
🔸«سفرنامه کاروان اسرا از کربلا تا شام » ۱۱
🔻اثرات خطبه حضرت زینب «سلام الله علیها» و امام سجاد «علیه السلام» به قدری وضع شام را تغییر داد که یزید طبق تقاضای حضرت زینب «سلام الله علیها» اجازه داد که در دمشق برای مصائب امام حسین «علیه السلام» عزاداری شود. حضرت زینب «سلام الله علیها» و همراهان در «دارالحجاره» هفت روز عزاداری کردند. زنان بسیار در آن شرکت میکردند. نزدیک بود مردم به سرای یزید بریزند و او را بکشند. مروان که در آن هنگام در شام بود، احساس خطر کرد و به یزید گفت: مصلحت نیست که اینها در شام بمانند. هرچه زودتر آنها را به سوی مدینه روانه کن.
🔻ابی مخنف مینویسد: آنچنان ذکر حسین «علیه السلام» همه جا را فرا گرفته بود که یزید قرآن را چندین قسمت کرد و در مسجد به مردم میداد تا قرآن بخوانند و با خواندن آیات قرآن و توجه به آن یاد حسین «علیه السلام» و حسینیان را فراموش کنند. ولی هیچ چیز نمیتوانست آنها را از یاد امام حسین «علیه السلام» منحرف سازد. عزاداری اهل بیت «علیهم السلام » در دمشق موجب شد، که هیچ زنی نماند، مگر اینکه لباس سیاه پوشید. روز هشتم عزاداری، یزید وسایل سفر را آماده کرده و امام سجاد «علیه السلام» و همراهان را روانه مدینه نمود.
منبع: کتاب سفرنامه عشق ص، ۳۱۸
@safarvaname | سفر و نامه
#بهره_سفرنامه
#سفرنامه_کاروان_شام
#سفرنامه_کربلا
#سفرنامه
#مرکز_مطالعات_سفرنامه
🔸«سفرنامه کاروان اسرا از کربلا تا شام » ۱۲
🔻 «وضعیت شام پس از چند روز حضور اهل بیت علیهمالسلام»
اهل شام که درخواب غفلت بودند، بیدار شدند. بازارها را تعطیل و سوگواری به پا کردند و گفتند به خدا قسم ما نمیدانستیم که آن سر، سر حسین علیهالسلام است. چون گفته بودند آن سر یک نفر خارجی است که در خاک عراق خروج کرده است.
یزید دستور داد، اهل شام حاضر شوند. آنگاه برخاست و خطبه خواند و گفت ای اهل شام شما میگویید من حسین را کشتم؟ یا دستور به کشتن او دادم؟ در حالی که پسر مرجانه او را کشت. بعد کسانی را که در قتل حسین حاضر شده بودند، طلبید و گفت وای بر شما چه کسی حسین را کشته، هر یک از آنان به دیگری حواله میکرد.
🔻گفتند: ای یزید، قیس بنربیع حسین را کشته است.یزید به قیس گفت: تو حسین را کشتهای؟ قیس جواب داد چنین نیست، من او را نکشتهام. قیس گفت: برای من امان است، تا بگویم چه کسی حسین را کشته؟ یزید گفت: بگو، تو در امان هستی. قیس گفت: به خدا قسم حسین و خاندانش را کسی کشته که لشکرها ترتیب داد و مال و پول در کیسهها ریخت و لشکرها را به راه انداخت. یزید گفت: آنکه این کارها را کرده کیست؟ قیس گفت: به خدا قسم ای یزید، تو هستی. یزید خشمگین شد و از جا برخاست و داخل خانهاش شد. آنگاه حرم اباعبدالله را طلبید و از آنان عذرخواهی کرد و گفت شما دوست دارید نزد من بمانید یا به سوی مدینه بروید، گفتند: دوست داریم چند روزی بر اباعبدالله نوحه سرایی کنیم، بعد به مدینه برویم.
منبع : کتاب سفرنامه عشق ص،۳۲۷
@safarvaname | سفر و نامه
#بهره_سفرنامه
#سفرنامه_کاروان_شام
#سفرنامه_کربلا
#سفرنامه
#مرکز_مطالعات_سفرنامه
🔸«سفرنامه کاروان اسرا از کربلا تا شام »۱۳
🔻«مدت توقف اهل بیت(علیهمالسلام) در شام»
با تفحص در مقاتل مختلف، غالب آنها ورود اهلبیت «علیهم السلام» را به شام، در روز اول ماه صفر نوشتهاند. اما در خصوص مدت توقف آنها و تاریخ خروج از شام، نقل محکم و قابل استنادی را نیافتیم. در بعضی از مقاتل توقف اهل بیت در شام ۱۵ روز و در بعضی تا روز اربعین و در بعضی دیگر یک ماه نقل شده است. و در خصوص وضعیت سرهای مطهر شهدا نیز اقوال مختلفی نقل شده است که در خصوص محل دفن سر مقدس سیدالشهدا «علیه السلام» پنج قول ذکر شده است. در مدینه و قبرستان بقیع، یا در شام، یا کنار قبر علی بن ابیطالب (علیهالسلام) ، یا در قاهره، یا در کربلا. همچنین نقل شده است که سرهای مطهر شهیدان به همراه امام سجاد (علیهالسلام) به کربلا آورده شدند و به بدنهایشان ملحق گردیدند. که بنابر نقل علامه مجلسی، این قول مشهور بین علمای شیعه میباشد.
منبع: کتاب سفرنامه عشق ص، ۳۲۹
@safarvaname | سفر و نامه
#بهره_سفرنامه
#سفرنامه_کاروان_شام
#سفرنامه_کربلا
#سفرنامه
#مرکز_مطالعات_سفرنامه
🔸«سفرنامه کاروان اسرا از کربلا تا شام » ۱۴
🔻«حرکت اهل بیت علیهم السلام از شام»
هنگامی که خواستند اهلبیت (علیهم السلام) را از شام به سوی مدینه حرکت دهند، اموال غارت شده آنها را آوردند و به آنها تحویل دادند. سپس کجاوههای شترها را آراستند و سفرههای ابریشمی گستردند و اموال بسیار در آن ریختند. آنگاه یزید به امکلثوم «سلام الله علیها» گفت : این اموال را به جای آن مصائبی که به شما رسید، بگیرید. یزید میخواست با این حیله خون پاک شهیدان را بیارزش نماید و با این دسیسه آبروی از دست رفته خود را بازگرداند. حضرت ام کلثوم «سلام الله علیها» که بیداری و هوشیاری و قاطعیت را از این خاندان آموخته بود، به یزید گفت: چقدر بیشرم هستی، برادر و مردان خاندان مرا میکشی و به جای آن میخواهی با مالِ دنیا ما را دلخوش کنی، سوگند به خدا که هرگز چنین امری نخواهد شد.
یزید، اهلبیت «علیهم السلام »را به سرپرستی «نعمان بن بشیر» که از اصحاب رسول خدا «صلی الله علیه و آله» بود را از شام به سوی مدینه حرکت داد.
منبع: کتاب سفرنامه عشق ص،۳۳۰
@safarvaname | سفر و نامه
#بهره_سفرنامه
#سفرنامه_کاروان_شام
#سفرنامه_کربلا
#سفرنامه
#مرکز_مطالعات_سفرنامه
🔸«سفرنامه کاروان اسرا از کربلا تا شام» ۱۵
🔻در خصوص اینکه آیا اهلبیت (علیهم السلام) در موقع مراجعت از شام، به کربلا وارد شدهاند یا خیر، اقوال مختلفی نقل شده است. غالب مقاتل حضور اهلبیت (علیهم السلام) را در روز اربعین در کربلا بعید دانستهاند. چرا که مسافت از شام تا کربلا زیاد بوده است و در بعضی دیگر مقاتل، حضور اهلبیت (علیهم السلام) را در کربلا دادهاند، اما نه در روز اربعین.
🔻اما دسته سوم، از مقتل ابی مخنف و روضة الشهداء حضور اهلبیت (علیه السلام) را در کربلا در روز اربعین و همزمان با زیارت جابربن عبدالله انصاری که برای زیارت آمده بودند، ذکر کردند. که همدیگر را ملاقات کردند و چند روزی در کربلا اقامت کردند و همچنین در مقتل الحسین «علیه السلام» اقامت اهلبیت «علیهم السلام» در کربلا را سه روز ذکر کردهاند و سپس از آنجا به سوی مدینه کوچ کردند.
منبع: کتاب سفرنامه عشق ص ، ۳۳۱
@safarvaname | سفر و نامه
#بهره_سفرنامه
#سفرنامه_کاروان_شام
#سفرنامه_کربلا
#سفرنامه
#مرکز_مطالعات_سفرنامه
🔸«سفرنامه کاروان اسرا از کربلا تا شام » ۱۶
🔻«ورود اهلبیت (علیهم السلام) به مدینه»
کاروان اهلبیت (علیهم السلام) هرچه به سوی مدینه نزدیکتر میشد، بر غم و اندوه آنها افزودهتر میشد. به خاطر اینکه هنگام خروج از مدینه همراه سیدالشهدا (علیه السلام) و جوانان بنی هاشم و یاران ایشان بودند.ولی حالا مردی جز امام سجاد (علیه السلام) برایشان باقی نمانده است. لذا به محض ورود به مدینه امکلثوم (سلاماللهعلیها) با دلی پر از حزن و چشمی اشکبار، چنین مرثیه میخواند. ای مدینه از جانب ما به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) خبر بده که ما در مصیبت فقدان برادرمان دردمند و اندوه بار شدیم و دشمنان ما به آرزوهای خود رسیدند و دلشان با دیدن مصائب ما شاد گردید.
منبع:کتاب سفرنامه عشق ص، ۳۳۳
@safarvaname | سفر و نامه
#بهره_سفرنامه
#سفرنامه_کاروان_شام
#سفرنامه_کربلا
#سفرنامه
#مرکز_مطالعات_سفرنامه
🔸«سفرنامه کاروان اسرا از کربلا تا شام » ۱۷
🔻«خبر ورود اهل بیت علیهم السلام به مردم مدینه توسط بشیر»
هنگامی که امام سجاد «علیه السلام» با همراهان به نزدیک مدینه رسیدند به بشیر بن جذام فرمود؛جلوتر برو و وارد شهر مدینه شو و جریان شهادت اباعبدالله الحسین «علیه السلام » را اعلام کن. به سوی مدینه تاختم و به مسجد پیامبر «صل الله علیه و آله» رسیدم
🔻 صدا به گریه بلند کردم و شعری به این مضمون سرودم و خواندم:«ای مردم مدینه! دیگر مدینه جای سکونت نیست. رخت از این دنیا بربندید، زیرا حسین «علیه السلام» کشته شد.ازاین رو سیلاب اشک از چشم من روان است،جسدش در کربلا در میان خاک و خون افتاده و سر مقدسش را بر سر نیزه ها در شهر ها میگردانند.اکنون علی بن الحسین «علیه السلام» با عمهها و خواهرها به نزدیک شما رسیدهاند و من پیام رسان او هستم. با این خبر مردم مدینه از کوچک و بزرگ به استقبال اهل بیت «علیهم السلام» شتافتند و فریاد میزدند ؛ واویلا، وا محمدا ، وا حسینا.
منبع کتاب سفرنامه عشق ص، ۳۳۴
@safarvaname | سفر و نامه
#بهره_سفرنامه
#سفرنامه_کاروان_شام
#سفرنامه_کربلا
#سفرنامه
#مرکز_مطالعات_سفرنامه
🔸«سفرنامه کاروان اسرا از کربلا تا شام » ۱۸
🔻 در روایتی آمده اهل بیت «علیهم السلام» متوجه قبر مادرشان حضرت زهرا «سلام الله علیها» شدند. مصائب و دردو دلهای خود را بازگو کرده، گریه میکردند. زبان حالشان خطاب به مادر امام حسین«علیه السلام» این بود «ای فاطمه «سلام الله علیها» کاش به اسیران مینگریستی که آنها را شهر به شهر پراکنده کردند.
🔻ای فاطمه اگر در دنیا زنده میماندی همواره تا قیامت برای ما صدا به گریه بلند میکردی، بار سنگین مصیبت آنچنان بر زینب «سلام الله علیها» فشار آورد که بیهوش شد. وقتی به هوش آمد، صدا زد؛ «مادرم! آنقدر تازیانهام زدند که بدنم مجروح شد» سپس پیراهن سوراخ سوراخ برادرش را درآورد و صدا زد ای مادر برایت سوغاتی از کربلا آوردم و آن این پیراهن است. وقتی که مردم مدینه آن پیراهن را دیدند، صدای گریه آنها به آسمان رسید. ای مردم مدینه در کربلا نبودید تا بنگرید چگونه برادرم را کشتند. این سوراخها که در پیراهن میبینید جای تیرها و شمشیرها و نیزههای دشمن است.
منبع:کتاب سفرنامه عشق ص، ۳۴۰
@safarvaname | سفر و نامه
#بهره_سفرنامه
#سفرنامه_کاروان_شام
#سفرنامه_کربلا
#سفرنامه
#مرکز_مطالعات_سفرنامه
🔸«سفرنامه کاروان اسرا از کربلا تا شام » ۱۹
🔻در مدینه ۱۵ روز عزای عمومی بود و زن و مرد و کوچک و بزرگ به سوگ نشستندو گریه میکردند. ولی زنهای بنی هاشم لباس سیاه پوشیدند و از گرما و سرما شکایت نمیکردند. به دستور امام سجاد «علیه السلام» برای آنها غذای عزاداری درست میشد و تا ۵ سال بعد از شهادت امام حسین «علیه السلام» هیچ یک از زنان هاشمی سرمه به چشم نزدند و موی خود را حنا ننمودند. و حتی هیچ کس دودی از خانه آنها ندید که حکایت از آن کند که آنها در این مدت غذا بپزند.
🔻وقتی عبیدالله بن زیاد به دست سپاه مختار کشته شد، آنگاه آنها از عزا درآمدند. امام صادق «علیه السلام» فرمود: امام سجاد «علیه السلام» ۴۰ سال که روزهایش را روزه میگرفت، شبها را به عبادت به سر میبرد، برای مصائب پدرش گریه میکرد. هنگامی که غلامش غذا و آب برای او میآورد، آن حضرت «علیه السلام» میفرمود: فرزند رسول خدا «صلی الله علیه و آله» تشنه و گرسنه شهید شد، این جمله را مکرر میگفت و گریه میکرد.
منبع کتاب سفرنامه عشق ص، ۳۴۲
@safarvaname | سفر و نامه
#بهره_سفرنامه
#سفرنامه_کاروان_شام
#سفرنامه_کربلا
#سفرنامه
#مرکز_مطالعات_سفرنامه
🔸«سفرنامه کاروان اسرا از کربلا تا شام » ۲۰
🔻ام البنین مادر چهار شهید به نامهای عباس و عبدالله، عثمان و جعفر بود و از طرفی نیز به امام حسین «علیه السلام» علاقمند بود. به طوری که وقتی بشیر به مدینه آمد، هر کدام از فرزندان او را به نام میبرد که به شهادت رسیدهاند. او میگفت از حسین «علیه السلام» به من خبر بده. فرزندانم و آنچه در زیر آسمان کبود است، همه به فدای اباعبدالله الحسین «علیه السلام» باشد. بشیر گفت: حسین «علیه السلام» را نیز کشتند. ام البنین با صدای گریان و جانسوز گفت: ای بشیر با این خبر بندهای دلم را پاره کردی. این گونه برخورد ام البنین حاکی است که او در عالیترین مرحله ایمان و کمال بوده است. به طوری که شهادت چهار فرزند رشیدش را در برابر مقام امامت سهل و کوچک میشمرد.
منبع: کتاب سفرنامه عشق، ص ۳۴۳
@safarvaname | سفر و نامه
#بهره_سفرنامه
#سفرنامه_کاروان_شام
#سفرنامه_کربلا
#سفرنامه
#مرکز_مطالعات_سفرنامه
🔸ژاپن مردمی معتاد به کتابخوانی
🔻برگی از کتاب سفرنامهٔ «حکایت ساخته شدن یک ملت »:
« در این کشور مطالعه یک عادت شده است، رمان ها در بین موضوعات بیشترین شمار فروش را دارند. رغبت مردم به مطالعه کتاب های داستانی مصور بیش از کتاب های دیگر است. در راه برگشت به یک کتاب فروشی سرزدیم. شمار زیادی مشغول خرید کتاب بودند. داستان های مصور موضوع بیشتر کتاب هایی بود که در گوشه و کنار کتاب فروشی به چشم می خورد».
@safarvaname | سفر و نامه
#سفرنامه_ژاپن
#بهره_سفرنامه
#سفرنامه
#مرکز_مطالعات_سفرنامه