eitaa logo
سفینه
1.5هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.4هزار ویدیو
104 فایل
ارتباط با ادمین @Safine_1
مشاهده در ایتا
دانلود
┈•‌‌‌‌‌‌꧁༼﷽༽꧂•┈ 💠💠 و دستورالعمل های سلوکی _ عرفانی 🔹 است وقتى انسان تا اندازه اى از عالم خاكى بيرون رفته و عالم در نظرش كوچك شود، به توجهى نخواهد داشت، ✅ ولى اين را به تنهايى نمى توان دليل و او به خداوند دانست. 🔹پاى بند شدن به و با مرحله ى ديگرى است كه علائم و آثار مخصوص خود را دارد. ⬅️ و اين نكته ى بسيار و است كه بايد به آن توجه داشت. 📚سفینه الصادقین /۷۸ •┈┈••✾☘️🕊☘️✾••┈┈• @safine_s
┈•‌‌‌‌‌‌꧁༼﷽༽꧂•┈ 💠💠 و دستورالعمل های سلوکی _ عرفانی عالم ربانی آیت الله سید حسین یعقوبی قائنی (رضوان الله تعالی علیه) 💠 شیخ صدوق رحمه الله در كتاب «كمال الدين» مثلى براى   و براى صاحبان عقل آورده، كه مضمون آن چنين است: 🔹شخص غريبى وارد شهرى شد. به محض ورود، اطرافش را گرفته، او را بر مسند نشاندند و اظهار امتثال امرش را نمودند و امور مملكت را به كلى در اختيارش گذاشته، تا هر گونه تصرفى بخواهد بنمايد. آن مرد غريب كه دانا و عاقل بود با خود فكر كرد كه حتما سرى در اين كار مى باشد. بايد تحقيق نمايم و غرور رياست و لذت سلطنت مرا مشغول نسازد. چه بسا بعد از اين خطرى در پيش باشد. ⬅️ لذا فردى را احضار نموده، امر را استفسار كرد و از امر خود جويا شده، پرسيد: آيا سلطنت او دائمى خواهد بود و اگر موقت است بعد از انقضاى رياست با او چه خواند کرد ؟... 🔹 آن مشاور شفيق، مرد غريب را كاملاً از اوضاع مطلع ساخت و او را به راهى كه نفعش در آن بود هدايت نمود و گفت: 💠💠 أيها السلطان! بدان كه اهل اين مرز و بوم را رسم چنين است كه هرگاه مرد غريبى وارد اين شهر مى شود او را مانند تو بر تخت سلطنت مى نشانند و به انواع و اقسام لذايذ مشغولش مى سازند و پس از اندك مدتى او را عريان كرده، از شهر بيرون مى رانند و آن بى چاره به حسرت گرفتار مى گردد. 🔹 آن مرد دانا از شنيدن پايان كار لرزه بر اندامش افتاده، لذت رياست از كامش بيرون رفت و زندگى برايش دشوار شد. ✅ از او چاره ى كار را سؤال نمود. وى گفت: بايد در اين فرصت از انواع جواهرات و مأكولات و ملبوسات، آن مقدار كه تا پايان عمر بدان محتاج خواهى شد تهيه كنى و به محلى كه تو را روانه خواهند كرد بفرستى تا پس از انقضاى مدت سلطنت بتوانى در آنجا بهره مند گشته، هميشه خوش و خرم بسر ببرى... 📚كمال الدین ، ج 2، ص 595 📚سفینه الصادقین / ۷ •┈┈••✾☘️🕊☘️✾••┈┈• @safine_s
┈•‌‌‌‌‌‌꧁༼﷽༽꧂•┈ 💠💠 و دستورالعمل های سلوکی _ عرفانی عالم ربانی آیت الله سید حسین یعقوبی قائنی ▫️تو كز سراى  نمى روى بيرون ▫️كجا به كوى گذر توانى كرد 🔹اين شعر تأثير عجيبى در من گذاشت، به طورى كه مرا دگرگون ساخت. پيوسته آن را زمزمه كرده، با خود مى گفتم: من كه در طبيعت هستم كجا مى توانم به حقيقت برسم؟... 🔹آن شب خوانده مى شد و مردم هم گريه مى كردند، امّا من در حال خود بودم و در حالى كه دست هايم را به سوى آسمان بلند كرده و گريه مى كردم، مى گفتم: خدايا! مرا از عالم طبيعت بيرون ببر. مى ناليدم و خدا خدا مى كردم... 🔹در اين حال ناگهان متوجه شدم همين طور كه اينجا نشسته ام در عالم ديگرى نيز هستم. بدنم اينجا بود، ولى خودم جاى ديگرى بودم. حتى خود را مى ديدم كه دست هايم را بلند كرده و دعا مى كنم. حساب خواب و خيال و تصور نبود؛ واقعيتى بود كه در بيدارى پيش آمد. اينكه مى گويم بدنم اينجا بود و خودم جاى ديگر، نبايد تصور جايى بشود. غير از اين نمى توان تعبير كرد. اين مطالب وقتى در لفظ بيايد به اين شكل بيان مى شود و الاّ آنچه كه واقع مطلب است قابل بيان نيست.... 📚 سفینه الصادقین /۱۹ •┈┈••✾☘️🕊☘️✾••┈┈• @safine_s