سفیران ایثار
°•|﷽|•° •نمیدانم شھادت، شرط زیبا دیدن است •یا دل بہ دریا زدن؟! ولے هــر چہ هست •جــــز دریا دلان
••🦋••
پدر شهید:
خیـلی مهربـان بـود. هـر زمـان
از سر کار برمیگشت فرقی نمیکرد
که چه ساعتی از شبانهروز باشد، ابتدا
میآمد من و مادرش را میدید و به
دستهای مادرش بوسه میزد بعد به
خانهاش میرفت. به پدر و مادر احترام
زیادی میگذاشت. یک سال من وضع
مالی خوبی نداشتم و همسرم دوست
داشت به کربلا برود با من درمیان
گذاشت و من به همسرم گفتم به
اندازه شما هزینه دارم ولی برای خودم
نه، گفتم شما با کاروان به کربلا برو،😔
اما همسرم قبول نکرد و گفت:
«بدون شما نمیروم.» این موضوع به
گوش ابوالفضل رسید. شب آمد منزل
ما و گفت: «اسم هر دوی شما را
نوشتهام برای کربلا». اینطور شد
که هردویمان راهی کربلا شدیم.🥺
مــا را به زیــارت حــرم اربــاب فرســتاد
و کمی بعد خودش به دیدارش نائل شد.🕊🥀
#شهیدابوالفضلراهچمنی🦋
@shmostafa_rasol_hadi🕊