13.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روایت شهید صدرزاده از شهر های نبل و الزهرا و حضور در سوریه
#شهید_مصطفی_صدرزاده
🍃🌹 🔹ـــــــــــــــــــــــــ
سفیران ایثار
˹@safiran_isAr˼
11.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدایا ما بریدیم😭خدایا دیگه طاقت نداریم😔
اللهم عجل عجل عجل لولیک الفرج🤲
🍃🌹 🔹ـــــــــــــــــــــــــ
سفیران ایثار
˹@safiran_isAr˼
12.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهدا گذشتند، ما هم از گناه بگذریم ..💔!
🍃🌹 🔹ـــــــــــــــــــــــــ
سفیران ایثار
˹@safiran_isAr˼
enc_17322042373089777088957.mp3
2.78M
پیرگَشتیآخَرَشپایِعلیع،ماهِعلیع بیتومیمیردعلی..🖤!
🍃🌹 🔹ـــــــــــــــــــــــــ
سفیران ایثار
˹@safiran_isAr˼
12.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رفـــــیق اونیہ ڪه
ماروبہ#امامحسینعلیہالسلام
برسونہ...🤍✨
باقیـــشبازیہ..🖐🏻
#شهیدرسولخلیلی
#رفیقشهیدمـ♡
🍃🌹 🔹ـــــــــــــــــــــــــ
سفیران ایثار
˹@safiran_isAr˼
.
کتابپسرکفلافلفروش༆📕✦.
شهیدمحمدهادیذوالفقاری༆🌹✦.
#قسمت_هشتادوششم🌸/#پرواز🕊
شکست های پی در پی باعث شده بود که توان نظامی داعش کم شود. آنها در چنین مواقعی به سراغ نیروهای انتحاری رفته و یا اینکه خود را در میان زنان و کودکان مخفی می کنند. آن روز هم نیروهای مردمی بلافاصله با خودروهای مختلف به سوی مناطق درگیری اعزام شده و با پشتیبانی سلاح های سنگین مشغول پیش روی و پاکسازی مناطق مختلف بودند. نزدیک ظهر روز یکشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۳ بود که هادی به همراه دیگر دوستان و فرماندهان عملیاتی پس از ساعتی جنگ و گریز به روستای مکیشفیه در بیست کیلومتری سامرا وارد شدند. ساختمان کوچکی وجود داشته که بیست نفر از نیروهای عراقی به همراه هادی به داخل آن رفته تا هم استراحت کنند و هم برای ادامه کار تصمیم بگیرند. بقیه ی نیروها نیز در اطراف روستا حالت تدافعی داشته و شرایط دشمن را تحت نظر داشتند. درگیری ها نیز به طور پراکنده ادامه داشت. هنوز چند دقیقه ای نگذشت که یک بولدوزر از سمت بیرون روستا به سمت سنگرهای نیروهای مردمی حرکت کرد. بدنه ی این بولدوزر با ورق های آهن پوشیده شده و حالت ضد گلوله پیدا کرده بود. به محض اینکه از اولین سنگر عبور کرد نیروها فریاد زدند: انتحاری انتحاری، مواظب باشید.....
#ادامه_دارد🦋همراهمون باشید😉
باید خودت تمام دلم را عوض کنی
بااین دلم به درد شهادت نمیخورم...
🌷شهید #محمد_بلباسی🌷
به همراه مادر
🌷شهید دوامی🌷
در شلمچه
#شبتون_آرام_بایاد_شھـــــدا🌹
🍃🌹 🔹ـــــــــــــــــــــــــ
سفیران ایثار
˹@safiran_isAr˼
🔹🍃🌹🍃🔹
﷽
✨🌸اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً🌸🍃
🍃🌹🍃🔹ـــــــــــــــــــــــ
🌿اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌿
🍃🌹🍃🔹ــــــــــــــــــــــــــ
السلام علیک یا علی ابن موسی:
اللهّمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضا المرتَضي الامامِ التّقي النّقي و حُجّّتكَ عَلي مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري الصّدّيق الشَّهيد صَلَوةَ كثيرَةً تامَةً زاكيَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه كافْضَلِ ما صَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِكَ
🔹🍃🌹🍃🔹
#امام_زمان #صبح_بخیر #سلام
🍃🌹 🔹ـــــــــــــــــــــــــ
سفیران ایثار
˹@safiran_isAr˼
صبحی که قدح نوش شوداز نگاه تو
آن صبح به کام است وبخیر است ومرادم.....
صبحتون متبرک به نگاه پر مهر شهید
#شهید رسول خلیلی 🕊
🍃🌹 🔹ـــــــــــــــــــــــــ
سفیران ایثار
˹@safiran_isAr˼
📢 هر روز #یک_صفحه_قرآن بخوانیم
🔹 امروز؛ صفحه صد و شش قرآن کریم
سوره مبارکه النساء
سوره مبارکه المائدة
✏️ توصیه مهم حضرت آیتالله خامنهای:
هر روز حتماً قرآن بخوانید حتّی روزی نیم صفحه، روزی یک صفحه بخوانید، امّا ترک نشود. در دنیای اسلام هیچ کس نباید پیدا بشود که یک روز بر او بگذرد و آیاتی از قرآن را تلاوت نکند.
💻 Farsi.Khamenei.ir
#باشهیدحمیدآقا🌷
🌹حس و حال عجیبی داشتم از دور گنبد طلایی امام رضا (ع) را که دیدیم چشمهای هر دوی ما بارانی شد به فلکه آب که رسیدیم حمید دستش را روی سینه گذاشت و سلام داد: "السلام علیک یا علی بن موسى الرضا.
صحن جامع رضوی که بودیم نمیتوانستم جلوتر بروم. همانجا در صحن رو به گنبد فقط گریه میکردم دست خودم نبود حمید در حالی که سعی میکرد حال من را با شوخی هایش بهتر .کند :گفت عزیزم این ناراحتی برای چیه؟ آخه این همه اشکو از کجا آوردی دختر؟ ... نمیدانم چرا ته دلم آشوب بود حس میکردم این آخرین باری است که با هم مشهد می آییم.
بیشتر اوقات حرم بودیم فقط برای خوردن غذا و کمی استراحت هتل میرفتیم هر بار در یکی از صحنها گوشهٔ دنجی پیدا میکردیم و رو به گنبد مینشستیم.
هر بار به زیارت رفتم برای خوشبختی و عاقبت به خیری خودمان دعا کردم از امام رضا (ع) خواستم تا زنده هستم حمید کنارم باشد.
خواستم کنار هم پیر شویم و هر ساله به زیارتش برویم. اما نه کنار حمید پیر شد و نه دیگر قسمت شد که با حمید به پابوسی امام رضا (ع) بروم🌷🥀
به روایت همسر شهید🌱
📚برگرفته از یادت باشد
شهید حمید سیاهکالی🌷
هدیه به روح مطهرش صلوات📿✨
🍃🌹 🔹ـــــــــــــــــــــــــ
سفیران ایثار
˹@safiran_isAr˼