eitaa logo
سفیران
94 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
410 ویدیو
35 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🇩🇪 _ قسمت اول ✳️ در دانشگاه گوته در ، دوست من همیشه سوالات زیادی درباره و شیعه از من می پرسید. می گفت که می خواهد بداند این چه جور دینی است، و می خواهد از نزدیک بیشتر اسلام را بشناسد... دلیلش هم به گفته خودش این بود که یکی از بزرگ (که اسمش یادم نیست) در کشورش ، اخیرا مسلمان شده. می گفت قبل از او، فقط افراد تحصیل ناکرده و کم سواد را دیده بوده و کنجکاو نبوده که بیشتر بداند... راستش را بخواهید، کمی ابا داشتم از اینکه زیاد بپرسد و زیاد بگویم. این روزها در شرایط طوری است که نمی شود خیلی به هر کسی اعتماد کرد و بی محابا از حرف زد... 🔸یک روز که باز مرا از سالن مطالعه صدا زد و شروع کرد به سوال کردن، به او گفتم اگر واقعا دوست داری بیشتر بدانی، می توانی به شیعیان در فرانکفورت بیایی و اتفاقا این شب های ماه رمضان، هر شب آنجا برنامه هست و من هم گاهگاهی می روم. پرسید، مثلا کی؟ گفتم امشب. و با من آمد! 🔸در راه مرتب سوال می کرد که آیا آنجا با من برخورد بدی نخواهند کرد؟! مرا بیرون نمی کنند؟!... مطمئنش کردم که چنین اتفاقی نخواهد افتاد. برای او از دوستان آلمانی مان در آنجا گفتم: دو سه نفری می شناختم که مسلمان شده بودند و مسئولیت هایی هم در مرکز داشتند. گفتم که آنها خیلی بهتر می توانند از دیدگاه او به مسائل نگاه کنند و جواب سوالاتش را بهتر خواهند داد. پرسید که آیا غذایی هم در کار هست، چون او هم است و بسیار گرسنه! گفت که به آیین خودشان روزه گرفته و نباید هیچ محصولی از حیوان را بخورد. نگران بود که فقط نان و پنیر داشته باشیم! 🔸وقتی رسیدیم مرکز، به او گفتم باید به قسمت مردانه برود و من آنجا او را نخواهم دید. وقتی با چشمان گرد شده پرسید چرا، خنده ام گرفت، فقط گفتم "اینطوری است دیگر"... از همسرم خواستم بیاید و با دوستانش او را آشنا کند و پیش آن دوست آلمانی مسلمان ببردش. اتفاقا دوست آلمانی ما هم بخاطر مادر یهودی اش، با نوع روزه ای که او گرفته بود، آشنا بود و دقیق راهنمایی اش کرد که از سفره چه بخورد و چه نخورد... 🔸وقتی مراسم تمام شد و بیرون توی حیاط مرکز دیدمش، خیلی سرحال و خوشحال با چند نفر گرم صحبت بود، از جمله ، پسر روحانی مرکز اسلامی، که بسیار خوشرو است و گفت که الکساندر را به دوست پزشکش که هموطن او و مسلمان بود، معرفی خواهد کرد. 🔸در راه برگشت می گفت "آنها خیلی مهربان و خوب برخورد کردند. هیچ کس به من نگفت چرا بین صف های ایستاده ام و نماز نمی خوانم. حتی نگاه معنی داری هم به من نکردند." می گفت احساسش این بوده که دل های این آدمها جور دیگری به هم نزدیک است. صمیمیت و نزدیکی که به گفته خودش، قبلا ندیده و تجربه اش نکرده بود، و دوستش داشت. 🔸و حسابی خوشش آمده بود از ! می گفت "عجب افطاری می کنید شما! ارزش آن همه گرسنگی (۲۱ ساعت در آلمان پارسال!) را داشت واقعا!" و می گفت که دلش می خواسته آن مایع سفید رنگ روی آش (کشک!) را هم بخورد که دوست آلمانی ما به او گفته این محصول حیوانی است و طبق قوانین روزه یهودی،‌ نباید آن را بخورد. روایت از ** پی نوشت: در کشورهای خارجی یا کنار غیرمسلمانان،‌ همه چیز دینداری طور دیگری است. با سوالاتی روبرو می شوی که هرگز برایت سوال نبوده اند! انگار یک بار درونت را از بیرون نگاه می کنی، اعتقادات و رفتارهایت را زیر سوال می بری: گاهی تعجب می کنی، گاهی خنده ات می گیرد، گاهی شک می کنی، گاهی دلت قرص می شود... در مجموعه چندقسمتی "نگاه از بیرون" به این حس های عجیب و گاه متضاد می پردازیم، با کمک شما. 🔻برای ما از تجربیات خودتان بنویسید... http://t.me/safiran_khahar @tick_idea ✅ مطالب بیشتر👇👇👇 https://t.me/joinchat/AAAAAD_OoI_GncLAS4rKbw
اینجا 🇩🇪 در 🔹در بروشورهای موسسات جهانگردی آلمانی، به عنوان یکی از مکان های دیدنی شهر هامبورگ معرفی شده است. 🔹مرکز اسلامی هامبورگ با معماری زیبای اسلامی (عکس پایین👇) در کنار دریاچه زیبای ، محل بازدید برای بسیاری از آلمانی ها و ها در آلمان به شمار می رود. 🔹شب های قدر در این مرکز، و ایرانی های بسیاری جمع می شوند و مراسم مخصوص این شب ها را در کنار همدیگر برگزار می کنند. مراسم ساعت حدود هشت و نیم عصر (در حالی که خورشید وسط آسمان می درخشد!) شروع می شود و در دو ساعتی که تا باقی مانده، بسیاری از دعاها خوانده می شود، چون بعد از اذان و نماز و یک افطار مختصر، ساعت یازده شب است، و زمان زیادی نمی ماند برای انجام اعمال شب های قدر. در این شب های کوتاه، دعای را معمولا در سه قسمت در سه شب می خوانند. مراسم شب های قدر در مرکز اسلامی هامبورگ، با اقامه نماز صبح در ساعت ۱:۲۰ بامداد تمام می شود. @safiran_khahar https://t.me/tick_media/55 @tick_idea
@Allah4all ✳️ فقر کتب شیعی در دانشگاه‌های غرب در برخی سفرها به شهرهای کشورهای مختلف، یکی از مقاصد و برنامه‌هایی که به آن توجه داشته‌ام، دیدن کتابخانه‌ها و خصوصا کتابخانه‌های دانشگاه‌هایی بوده است که رشته‌های شرق شناسی و اسلام شناسی داشته‌اند. فراوانی کتب و منابع حدیثی و تاریخی سنی در بهترین و جدیدترین چاپ و کمبود کتب شیعی، وجه شبه مهمی است که در همه‌ی این کتابخانه‌ها دیده شده. در این میان، دانشگاه لایپزیک به عنوان دومین دانشگاه مهم آلمان و یکی از قدیمیترین و نامدارترین دانشگاه‌های اروپا نیز از این قاعده مستثنی نیست. در سالن شرق شناسی کتابخانه عظیم این دانشگاه نیز مانند بقیه کتابخانه‌ها، منابع حدیث و تاریخ سنی به وفور وجود داشت اما فقط چند کتاب حدیثی شیعه آن هم در چاپهای کهنه و بدون دسته بندی صحیح در میان قفسه‌ها دیده میشد. telegram.me/bayeganitabligh/1695 به همین دلیل نزد رئیس کتابخانه رفتم و ضمن انتقاد از چینش نادرست کتابها و عدم برقراری عدالت در تأمین منابع شیعه و سنی، به او گفتم که من میخواهم چاپ جدید شانزده جلدی کتاب کافی را به کتابخانه دانشگاه هدیه کنم. پیش‌تر از بقیه دوستان و اساتید نیز امثال همین گزارشها را از بقیه کتابخانه‌های جهان شنیده بودم و اینجا جای سوال است که واقعا مقصر کیست؟ آیا نهاد حوزه علمیه مقصر است که به عنوان پرچمدار شیعه در عالم کتابها را به کتابخانه‌های جهان نفرستاده‌؟ آیا نهادهای فرهنگی دولتی مقصرند که با وجود بودجه‌های کلان چنین کاری نکرده‌اند؟ یا اینکه خود کتابخانه‌ها عمدا و از باب شیطنت در تامین منابع شیعی کوتاهی می‌کنند؟ @Prescherswb مرجع تخصصی محتواهای @safiran_enghlab @Allah4all