زمان ما هم مثل همیشه،
رسم و رسوم ازدواج زیاد بود.😁😶
ریخت و پاش هم ڪه بیداد میڪرد😒
ولے ما از همان اول
ساده شروع ڪردیم😍😌
خریدمان یڪ بلوز و دامن 👗👚
براے من بود
و یڪ ڪت و شلوار براے مرتضی .
چیز دیگرے را لازم نمی دانستیم.
به حرف و حدیث ها و رسم و رسوم هم ڪارے نداشتیم🙅😑😒
خودمان براے زندگیمان تصمیم مے گرفتیم😇💪🏻
همین ها بود ڪه زندگیمان را زیباتر مے ڪرد .😌
#همسر_شهید
#شهید_سیدمرتضی_آوینی
🆔 @safirane_eshgh
روحاللہ براے من هديه امام رضا[علیہالسلام]بود.💛😊
همسرے ڪه امام هشتم به آدم هديه دهـد و امام حسين[علیہالسلام] او را بگيرد وصف نشدنے است.😌❤️
من عروس چنين مردے بودم.😍
با بچههاے دانشگاھ رفتھ بوديم مشهد🕌 آنجا برای نخستين بار براے ازدواجم💍دعا كردم.
گفتم:
يا امام رضـا[علیہالسلام]اگر مردے متدين و اهل تقوا بھ خواستگاریام بيايد قبول میكنم.😌
يڪ ماھ بعد از اينكه از مشهد برگشتيم روحاللہ آمد خواستگارےام.😌💐💚
#همسر_شهید
#شهید_روح_الله_قربانے
🆔 @safirane_eshgh
محمدحسیـن را مےشناختم.😊
میدانـسـتم ڪه سرباز مطیع امر ولایت است.💚👌🏻
مےدانستم پا توے راهے نمیگذارد ڪه ذرھای نارضایتے حضرت آقا در آن باشد.😇
ایمان ، عشق و معرفتش بھ اهلبیت💚
را هم از نزدیڪ دیدھ بودم.☺️
مےدیدم ڪه چطور براے برگزارے هر چھ باشڪوهتر مراسم اهلبیت و شهـدا دست و پا مےزند.😌
به خاطر همین چیزها دلم قرص بود و بلھ را گفتم.💍☺️
خودش هم مےدانست ڪه من پایھ ڪارهایش هستم.😉✌️🏻
#همسر_شهید
#شهید_محمدحسین_محمدخانے
🆔 @safirane_eshgh
چهـل شب با هـم عاشورا خوندیم.😇
گاهـے مےرفتیم بالاے پشت بوم مےخوندیم.
دراز مےڪشید
و سرش رو میذاشت روے پام
و من صد تا لعن و صد تا سلام رو میگفتم.😊
انگشتامو مےبوسید
و تشڪر مےڪرد.😍
همھے حواسـم به منوچهر بود.😌
نمیتونستم خودم رو ببینم و خدا رو.
همھ رو واسطھ می ڪردم ڪه اون بیشتر بمونھ.😔
اون توے دنیاے خودش بود و من توے این دنیا با منوچهر😞
برام مثل روز روشن بود ڪه منوچهر دم از رفتن میزنھ،
همین موقع هاست....😭
ڪنارھ گیر شدھ بود و ڪم حرف.😓💔
#همسر_شهید
#شهید_منوچهر_مدق
🆔 @safirane_eshgh
گاهـے پیش مـےآمد
ڪه پیش خودم فڪر مےڪردم🤔
ڪاش شرایط طورے چیدھ نمےشد ڪه
محمدحسین بخواهد برود.😞
اما به محض این ڪه این فکر به سرم مےآمد
به خودم مـےگفتم:
خب اینڪه خودخواهـے است!🤔😓
از اول هـم قرار بود براے ڪارهایش پایھ باشے
قرار نبود ڪه ترمز باشـے.❌
با این حرفها خودم را آرام مےڪردم.😔
بـهـم مـےگفت:
همسـرت💞ڪه حسینـے بـاشـد،
تـو را زهیـر مےڪند!😍💚☺️
#همسر_شهید
#شهید_محمدحسین_محمدخانے
🆔 @safirane_eshgh
همہ دورٺادور سفره نشستہ بودیم؛
پدر و مادر مهدۍ خواهر و برادرش.
من رفٺم ٺوے آشپزخانہ چیزے
بیاورم،وقتۍ آمدم،دیدم همہ نصف غذایشان را خوردهاند.
ولۍ مهدے دسٺ بہ غذایش نزدھ ٺا من بیایم.♥️🌱
#همسر_شهید
#شهید_مهدے_زینالدین
🆔 @safirane_eshgh
+چمران: من مرد زندگـے نیستم.
-پروانہ:(جا میخورد)یعنـےچہ؟
+چمران:من یڪ تڪلیفے توے
این عالم دارم ڪہ فکر میڪنم
براے این تڪلیف بہ دنیا آمدھام.
نگاه نڪن بہ دڪتراے فیزیڪ
پلاسما، بہ حقوق ماهـے چند
هزار دلار... من بہ زودے همہے این ها رو باید بگذارم و برم.
-پروانہ: یعنـے انجام اون تڪلیف
با دوست داشتن، با عشقـ ورزیدن
و با زندگـے ڪردن منافات دارھ؟✨💌
+چمران: با دوست داشتن و عشق
ورزیدن نہ، براے اینڪہ اینها
مقولات آسمانـےاندـ ولـے با زندگـے
ڪردن چرا، با هر تعلقـے ڪہ پاے
آدم رو بہ زمین بند ڪند چرا.❤️
منبع:⇩
از ڪتاب مرد رویاها
"نوشتہسیدمهدےشجاعے".
#همسر_شهید
#شهید_چمران
🆔 @safirane_eshgh