🚨 #تاریخ به افق کربلا ۷
🏴 روز هفتم محرم الحرام سال ۶۱ هجری قمری بر امام حسین(ع) و همراهانشون چطور گذشت؟
▪️ امام حسین (ع) سپاه دشمن رو چنین نفرین کرد: بار خدایا! باران آسمان را از اینان دریغ کن، و بر ایشان تنگی و قحطی (همچون سالهای قحطی یوسف در مصر) پدید آور و آن غلام ثقفی (حجاج بن یوسف) را بر ایشان بگمار تا جام زهر به ایشان بچشاند.زیرا آنها به ما دروغ گفتند و ما را خوار ساختند و خداوند (به توسط آن غلام) انتقام من و اصحاب و اهل بیت و شیعیان مرا از اینان بگیرد.
🌷🌷🌷🌷🌷
مردان عاشق
مشق عشق مینویسند
بیعشق نمیتوان به هیچ جنگی رفت..!' 👌
◾️السلام علی الحسین
◾️وعلی علی بن الحسین
◾️وعلی اولادالحسین
◾️وعلی اصحاب الحسین
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#روزتون_شهدایی
هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات
🏴
🏳🏴
🏴🏳🏴
🏳🏴🏳🏴
#حدیث_روز ✨
امام رضا (عليه السلام)فرمود:
📜محرّم ماهی است كه مردم زمان جاهليّت جنگ را در آن حرام میدانستند ،
🥀ولی در آن ماه خون ما را حلال شمردند ، حرمت ما را پايمال ،
🥀 و فرزندان و زنان ما را اسير كردند !
📚بحار الأنوار ، ج۴۴ ، ص۲۸۳
▪️اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
▪️ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ
▪️ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
▪️وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
سفیران محرم
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ #داستان_واقعی #من_زنده_ام #قسمت_۲۰۳ *═✧❁﷽❁✧═* مرتب جوابهایم را حفظ میکردم تا فراموش
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
#داستان_واقعی
#من_زنده_ام
#قسمت_۲۰۴
*═✧❁﷽❁✧═*
با خودم گفتم مرگ یکبار و شیون هم یکبار، برگرد و یکی بخوابان زیر گوشش👂خودم را جمع و جور کردم، ابروهایم را به هم گره زدم و تمام خشم و نفرتم 😡را در چشمانم و قدرتم را در مشتم جمع کردم، گردنم را صاف کردم، به سرعت سرم را به عقب برگرداندم تا پشت سرم را ببینم و از این وحشت خلاص شوم اما هیچکس و هیچ چیز جز خیالات درهمریخته و پریشانم آنجا نبود❌
با دیدن پتوهایی که بر زمین پهن کرده بودیم و دو کاسه 🥣و چهار لیوان پلاستیکی که گوشهای روی زمین بود، مطمئن شدم که این همان صندوقچهی خودمان است و حتماً خواهرها را هم برای بازجویی بردهاند☹️
با افکار و خیالات خودم، در برابر نقش و نوشتههای📝 ساکنان قبلی صندوقچه ایستاده بودم. نگهبان بعثی هر چند دقیقه یک بار دریچه را باز میکرد و چیزی میگفت. خوشحال😌 بودم که چیز زیادی از زبان عربی نمیدونم.
نمیدانم چقدر زمان گذشت شاید چند ماه 🌙و یا چند سال! معیار زمان مفهوم نداشت اما بالاخره صدای پای 👣محکم و قوی سربازی و صدای پای ضعیفتری به دنبال او و بعد از باز شدن در صندوقچه و دیدن👀 فاطمه و به همین ترتیب دقایقی پس از آن آمدن مریم و کمی بعد، حلیمه به تنهایی من خاتمه داد.
وقتی چهار نفر شدیم بازجوییهایمان را به شور گذاشتیم. اتهام ما شبیه هم بود: عشق💞 به امام و انقلاب و جمهوری اسلامی ایران🇮🇷
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 👉
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
بسم الله الرحمن الرحیم
#سوره_مبارکه_ کهف_آیه_۱
#نزول_قرآن_جای_سپاس_دارد
همه حمد و سپاسها برای خدایی است که بر مردم منت نهاد
تا برای هدایت آنها قرآن را از جانب خود بر بنده اش محمد صلی الله وعلیه وآله نازل کند.
❣#سلام_امام_زمانم ❣
🔅 السَّلامُ عَلَیکَ أیُّها الإمامُ الهادِمُ لِبُنیانِ الشِّرکِ وَالنِّفاقِ...
🌱آمدنت نزدیک است...
و صدای قدم هایت لرزه بر جان طاغوت ها انداخته!
🌱سلام بر تو و بر روزی که بُت های روزگار یکی یکی به دستان ابراهیمی تو سقوط کنند!
📚 صحیفه مهدیه،زیارت حضرت صاحب الامر در سرداب مقدس.
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──